به بهانه بایدن و یمن

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
انگار سیاست ریاض در برفروختن آتش خانمانسوز در یمن چنان عمیق و مطالعه شده بود که به های ترامپ مشتعل شد و با فوت بایدن خاموش شد. غمناک ترین تبصره بر این مقال آن است که جان و منال انسان ها چه سان و چقدر آسان در کف کسانی قرار می گیرد که دستانشان از فرط ابتذال بی تصمیمی و سبکسری از بید مجنون لرزان تر است.

جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا و ساکن جدید کاخ سفید در جدیدترین سخنانش پایان جنگ یمن را خواستار شد. آقای بایدن آب میان نطق خود را به تمامی ننوشیده بود که تصمیم سازان در ریاض موافقت تمام عیار خود را با دیدگاه رئیس جمهوری جدید با شدت و حدت اعلام کردند. از محمد بن سلمان، ولیعهد اسمی و عناندار رسمی تا عادل الجبیر که وزیر مشاور در امور خارجی سعودیست. انگار سیاست ریاض در برفروختن آتش خانمانسوز در یمن چنان عمیق و مطالعه شده بود که به های ترامپ مشتعل شد و با فوت بایدن خاموش شد. غمناک ترین تبصره بر این مقال آن است که جان و منال انسان ها چه سان و چقدر آسان در کف کسانی قرار می گیرد که دستانشان از فرط ابتذال بی تصمیمی و سبکسری از بید مجنون لرزان تر است.

به بهانه این گفت و بازگفت ها می توان چند نکته و تکمله را قلمی کرد.

1-معنای سیاست مستقل:

اگر عربستان سعودی و متحدان به فرموده اش در تجاوز بی آزرم به خاک یمن و به خون کشیدن مردمان رنج کشیده اش دارای اهداف تعریف شده و حیاتی بودند، چه سان این گونه با یک گوشه چشم نازک کردن ساکن جدید کاخ سفید بی حرف پس و پیش پای پس کشیدند و تمام آنچه را در چند سال گذشته فریاد کشیده بودند و از آسمان بر رنج مضاعف مردمان سرزمین یمن افزوده بودند وانهادند؟ آورده اند در زمان ایجاد دو حزب “به امر ساخته” ملیون و مردم در ابتدای دهه چهل توسط پادشاه ایران این دو حزب در میان افواه به حزب بله قربان و البته قربان مشتهر بودند و جز این هم هیچ نبود. حالیا در عملکرد سعودی هم آنگاه که وجود نامتعارفی چون ترامپ سکاندار است و چشم بر هر آنچه مگر تصویر جرج واشنگتن بر اسکناس دلار، در واشنگتن می بندد کسانی چون نوخواستگان در ریاض و ابوظبی با حرف های اغراق شده و آزمایش سلاح های مدرن به یک قدرتنمایی نابرابر و کسب احترام از این طرق و دبکه (نوعی پایکوبی شادانه عربی که در اشعار محمود درویش موکد است) بر خون بیگناهان می پردازند.

در این بیداد نمایشی که ریاض و رفقا به راه انداختند به سبب فقد یک ارتش ملی و انگیزه کافی در میان مردمان بومی این سرزمین ها برای تشکیل یک نیروی میهنی تکیه بر جنگ افزارهای هوایی و نیروهای اجیر و مزدور بود و از دیرباز گفته اند “هیچ تشنه ای به پیغام و پسغام سیراب نخواهد شد”. آزمایش بی ثمر بمب ها بر سر مردمان بی دفاعی که در شرایط روزمره هم به هزار و یک بلیه طبیعی و انسان ساخته دچارند مگر نهایت شقاوت و دفن تفکر برای دوختن ردای سلطان قاهر بر تن نوخاستگان چه چیز دیگری می تواند باشد؟ این که تمام رسانه های منطقه متمرکز بر این معنا باشند که خانم مریم المنصوری، نخستین خلبان جنگنده ی اماراتی شد که از ماموریت بمباردمان یمن با موفقیت بازگشت مگر جز فروش تابلوهای وسمه شده تبلیغاتی با خون کودکانیست که از فرط گرسنگی اشکم به پشت چسبیدگانند؟ و حالا بی هیچ حرف زیادت و دل آزار برای شهریار واشنگتن کرکره ها را پایین می دهند و تمام.

در این ایام که مصادف با جشن های چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در ایران است، شاید بی مناسبت نباشد به برخی نمونه های مشابه در رژیم پادشاهی ایران در مواجهه با بحران ها و امر ارباب در ینگه دنیا گذری کنیم. اردشیر زاهدی، وزیر امور خارجه و داماد شاه که آخرین سفیر او در ایالات متحده آمریکا نیز بود، روایت می کند که در ماه های منتهی به انقلاب اسلامی به ایران آمده بود تا با شاه دیدار کند و به او دلگرمی دهد. زاهدی روایت می کند که در تمام کلام های شاه برای اقدامی یا فرونهادنی این گفتار خودنمایی می کرد که “باید با سفرای لندن و واشنگتن صحبت شود تا بدانیم آنها چه می خواهند”! حکایت همان شیر بیشه مازندران در مواجهه با مردمان خود و آرام و رام بودن و کردن در مقابل آنکه پنجه پر زور دارد.

2- دریغ کز شبی چنین سپیده سر می زند!

روزگار یمن نشان داد که به رغم همه نامرادی ها و ناملایمت چون مردمانی کمر به همت و مردانگی بیفرازند النهایه خوشدل از معرکه بیرون خواهند آمد. مردمان سرزمین ملکه صبا علی رغم قلت منابع و کیمیا بودن همه چیز با پایداری خود چنان عرصه را فرسایشی و تنگ کردند که جماعتی که با توپ پر برای برافراشتن کوه ظفر خود آمده بودند شدند مصداق تام “کوه موش زایید”. اگر ننگ بمباران زیرساخت های ضعیف یمن و کشتار مردمان غیرنظامی در کارنامه پهلوان پنبه های زیر نام ائتلاف باقی ماند لیکن کار سترگ دستیابی پهپادی به تاسیسات بسیار حیاتی آرامکو در پرونده مردمان مغرور و گردان فراز یمن برجای خواهد ماند. گفته اند روزگاری ملک عبدالعزیر برپا دارنده پادشاهی سعودی گفته بود: “هر چیز خوب و بدی از یمن می آید” و این تجربه به رغم تلخی برای منطقه اگر مصادیقی برای “فاعتبرو یا اولاابصار” یافت بشود، نمایشگر همان نیک و بد خواهد بود.

3- حکایت لاف بر آب زدن:

این جناب عادل الجبیر که در استقبال از سخنان جو بایدن مبتنی بر اختتام جنگ یمن پیش دستی کرد همان است که در روزگار سفارتش از جانب ریاض در واشنگتن همهمه و گردابی از سخن و نمایش به راه انداخته بود که قرار بوده توسط شخصی به نام منصور ارباب سیر با کمک کارتل های مواد مخدر مکزیک ترور شود. باز با میانداری جریان رسانه ای پروسه پرونده سازی بدون ارائه کمترین مستند به راه افتاد. این یادآوری از آن رو حائز اهمیت است تا دریابیم این پیوند ناهم تراز میان ریاض و تل آویو و شرکا تا امروز هم در براه انداختن این خطوط همت سرشاری دارند و از نسبت دادن انفجار مقابل مقر نمایندگان رژیم صهیونیستی در هندوستان تا پرونده سازی برای دیپلمات ایرانی آقای اسدی با کمترین مستندات و البته رعایت حقوق دیپلماتیک.

آخر نوشتار آن که بی ثمری جنگ که نه اما بمباران بی امان مردمان یمن بر ریاض و شرکا پیش از این هم عیان شده بود و اینکه هزینه این بیداد بی آزرم فراتر از آن که می نمود گران افتاد تا دنبال تعارف یا بهانه ای برای اتمامش بگردند و احتمالا این گفتار آقای بایدن این امکان را فراهم آورده است. اما اینک عیان تر از همیشه است که در این منطقه از جهان اراده ها و صبرها رقم زننده رویدادها و بزرگی کردن ها هستند و گرنه با بازی نمایش های هوایی و کباب ترکی ساختن از تن اصحاب قلم حاصلی مگر هیچ پدید نمی آید.

منبع:http://irdiplomacy.ir/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟