عادی سازی روابط کشورهای خلیج [فارس] و سوریه، در زمان شیوع ویروس کورونا

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در ٢٧ مارس، محمد بن زاید (MBZ) ولیعهد امارات متحده عربی، به بشار اسد رئیس جمهوری سوریه اطمینان داد که «این کشور برادر و عرب در شرایط ویژه و بحرانی شیوع ویروس کورونا تنها نخواهد ماند». حرکتی که در رسانه ها بازتاب یافت و موجب ازسرگرفته شدن تدریجی روابط بین کشورهای منطقه و دمشق می شود . امری که البته به سیاست واشنگتن هم بستگی دارد.

کاری که سیاست نتوانست انجام دهد، ویروس کورونا بهانه لازم برای انجام آن را فراهم کرد. ارتباط تلفنی بین محمد بن زاید ولیعهد امارات متحده عربی و بشار اسد رئیس جمهوری سوریه یک نمونه آن است. اهمیت این رویداد نه به خاطر تماس سطح بالای مقامات دو کشور، بلکه بیشتر از جهت اعلام رسمی آن توسط ابوظبی است که هم از طریق یک توئیت حساب رسمی محمد بن زاید (MBZ) و هم از طریق خبرگزاری امارات بازتاب یافت. این به معنای آن است که این بار، رابطه عمق بیشتری یافته و مدتی است که رو به گرمی می رود.

 

یک ناظر آگاه لبنانی مسئله روابط سوریه – امارات را «دیپلوماسی کورونایی» توصیف می کند. به نظر او این تحول در «شرایط سیاسی و زمانی ای صورت می گیرد که از بیش از یک سال و نیم پیش مراحل مختلفی داشته است. باید توجه داشت که طرف اماراتی در برقراری این روابط پیشقدم بوده است. به عبارت دقیق تر، آغاز روابط با همکاری امارات و مصر هماهنگ شده است. عربستان سعودی، در حالی که ابوظبی و قاهره را ترغیب می کرد، و منتظر چراغ سبز آمریکا بود، کنار نشسته بود».

 

مبادلات سطح بالا

 

تصمیم امارات درمورد بالابردن سطح تماس ها با سوریه درپایان ماه مارس گرفته نشد. در ژوئیه ٢٠١٨، محمد بن زاید، محمد بن حمد الشمسی، معاون دستگاه امنیتی این کشور را به دمشق فرستاد. او در آنجا با رئیس دفتر امنیت ملی سوریه، ژنرال علی مملوک دیدار کرد. ژنرال مملوک پیش از این دیدار به پایتخت سعودی رفته و با ولیعهد آن محمد بن سلمان (MBS) ملاقات کرده بود. ژنرال حسام لوکا، رئیس امنیت عمومی سوریه هم در این امر شرکت داشت و سال پیش از آن در چهارچوب مبادله پیام بین عربستان سعودی و سوریه به ریاض رفته بود.

 

این روند گرم شدن روابط بین ریاض و ابوظبی از یک سو و دمشق از سوی دیگر توسط مصری ها، با اشتیاق سیاسی بیشتر دنبال شد. از ۵ سال پیش رابطه ای علنی بین رهبران مصر و همتایان سوری شان وجود دارد. باید گفت که به رغم اختلافات، خطوط امن تماس بین دو طرف همواره برقرار بوده و سفارت مصر در دمشق، به خلاف بسیاری از دیگر کشورهای عرب، هرگز بسته نشده است. کنسول مصر در سوریه، طلال الفضلی و پس از او محمود تروات اداره سفارت در پایتخت سوریه را به عهده داشته و به پرونده های روابط دوجانبه رسیدگی کرده اند.

 

نقش مصر

 

بدیهی بود که نزدیکی امارات و سوریه به سرعت پیش برود. این امر موید آن است که محمد بن زاید (MBZ) از آزادی عملی برخوردار بوده که به او امکان می داده دست به کارهایی بزند که گاه، به ویژه در چشم انداز تحرکات آمریکا در منطقه، از نظر سیاسی غیرقابل درک به نظر آید. این آزادی عمل، بسته به شرایط، می تواند کمتر یا بیشتر شود. به عنوان گواه این مدعا، در دسامبر ٢٠١٩، نزدیک به یک سال پس از بازگشایی سفارت امارات متحده عربی در دمشق، مراسم جشن ملی امارات فرصتی برای نشان دادن این حال و هوای تازه شد: عبدالحکیم ابراهیم النعیمی، وابسته بازرگانی امارات در یک سخنرانی مقامات سوری را «حکام معقول» توصیف کرد.

 

در چنین شرایطی بود که علی مملوک در پایان سال ٢٠١٨ به پایتخت مصر رفت تا با همتای مصری خود، عباس کامل گفتگو کند و او نیز به نوبه خود در سال ٢٠١٩ به پایتخت سوریه سفر کرد. دید و بازدید دو مسئول سیاسی- امنیتی که می بایست به دیدار بشار اسد از قاهره یا سفر رئیس جمهوری عبدالفتاح السیسی به دمشق منجر می شد. اما، در ماه های گذشته، اخطار آمریکا احتمالا به این روند پایان داد. دبیرکل لیگ عرب هم به نوبه خود نقشی در این فضای مثبت پیدا کرد. احمد ابوالغیث، در آخرین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک با هیئت سوری به ریاست ولید المعلم رفتاری مثبت داشت.

 

ترمز آمریکا

 

در این حین، آمریکایی ها در آغاز سال ٢٠٢٠ به تعدادی از پایتخت های عرب اعلام کردند که ضروری است به روند عادی سازی روابط با دمشق پایان دهند. این درخواست همزمان با تنش های آمریکا- ایران پس از قتل قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس در ٣ ژانویه ٢٠٢٠ بود. واشنگتن این روند گرم شدن روابط را متوقف کرد و توانست گفتگوها برای بازگشت سوریه به لیگ عرب، پس از وارد کردن فشار به رهبران فلسطین برای پیوستن به این دستور کار، را تعلیق کند.

 

درواقع، مصری ها و سوری ها مسیر ازسرگیری روابط، که می توانست منجر به یک نشست در سطح رهبران مصر- سوریه شود را دنبال نکردند. اما این روندی است که اگر اقدام آغازین توسط تماس بین محمد بن زاید (MBZ) و بشار اسد ادامه می یافت، می توانست ازسرگرفته شود. ازاین بهتر، اقدام امارات همراه با ابتکار ابوظبی در فرستادن یک هیئت امنیتی به تهران، و تاکید بر قصد خود درمورد عقب نشینی از جنگ یمن بود. فشار عربستان سعودی و آمریکا این اقدام را نیز متوقف کرد.

 

در این تحولات دو عامل نقش مهم بازی می کند. بین ابوظبی و دمشق وجه اشتراکی وجود دارد (که الزاما برای ریاض هم مهم است): این وجه اشتراک خصومت هردو، نه نسبت به ترکیه، بلکه شخص رئیس جمهوری آن رجب طیب اردوغان و نیز برنامه «اخوان المسلمین» در سراسر منطقه است. این مخرج مشترک موجب ایجاد پل ها و نزدیکی مواضع دو کشور شده است. این امر همچنین درمورد حمایت قاهره و دمشق (اگرچه به درجه ای کمتر برای دمشق)، درمورد رفتار کشورهای خلیج [فارس] نسبت به قطر وجود دارد که پیشگام برنامه «اخوانی ها»، پیش از آن که مشعل آن به دست ترک ها بیفتد، بوده است.

 

سپس این قمار سعودی- اماراتی برمبنای این ایده وجود دارد که هرقدر حکومت های عرب دروازه های خود را بیشتر به روی دمشق بگشایند، بیشتر به سوریه این امکان را می دهند که از تهران جدا شده و آزادی عمل خود را در مقابل آن بیشتر کند. به ویژه آن که رهبران سوریه قادر نخواهند بود به تنهایی از پس تلاش برای بازسازی کشورخود برآیند. اماراتی ها می کوشند بدون آن که ایران را تحریک کنند، از برخی تناقض ها بهره گیری نمایند. آنها هیچ موقعیتی را برای رو به سوی تهران آوردن، مانند ارسال کمک و تجهیزات برای مقابله با ویروس کورونا، یا حتی تماس های تلفنی وزیران امورخارجه دو کشور ازدست نمی دهند، تا پس از رزمایش مشترک آمریکا- امارات در پایان ماه مارس، به رغم پخش ویروس کورونا در پایگاه اماراتی الحمرا، به تهران اطمینان خاطر دهند. رزمایشی که ایران با نوعی هراس ناظر آن بود.

منبع:https://orientxxi.info

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟