همکاری هسته ای چین با عربستان و پیامدهای آن برای امنیت ملی ایران

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
دستیابی به توان هسته ای یکی از دغدغه های مهم کشورهای خاورمیانه از دهه های گذشته تاکنون بوده است. در این میان می توان به برنامه هسته ای عراق (زمان صدام)، سوریه، ایران، مصر، ترکیه، عربستان، امارات، و حتی اردن اشاره کرد.

 

بیان مسئله

 

نگرانی از حضور اسرائیل هسته ای از یک سو، و وجود فضای رقابت/تخاصم میان کشورهای منطقه از سوی دیگر به عنوان مهم ترین دلیل کشورها برای  دستیابی به توان هسته ای به شمار می رود. در سال های اخیر اما موج تلاش­ها برای هسته ای شدن در میان کشورهای خاورمیانه وارد مرحله تازه ای شده است. در راس این کشورها نیز عربستان سعودی قرار دارد. استناد این کشورها به توافق هسته ای ایران و گروه 1+5 است که بر پایه آن حق غنی سازی هسته ای ایران به رسمیت شناخته شده و ایران از سال 2025 امکان توسعه و تحقیق در زمینه سانتریفیوژهای پیشرفته را خواهد داشت و بدین طریق محدودیت هایی که مطابق برجام بر برنامه هسته ای ایران اعمال شده بود برداشته می شود. عربستان سعودی هم راستا با اسرائیل مدعی است با برداشته شدن محدودیت های برجامی، امکانات ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای افزایش می یابد. بر این مبنا مسئولان سعودی از مدت ها قبل به دنبال توسعه فعالیت های هسته ای خود و دستیابی به چرخه سوخت هسته ای بوده اند. در این میان، آن ها با مخالفت آمریکا مواجه هستند. دولت آمریکا با استناد به توافقنامه 1 2 3 از ارائه کمک های فنی و تکنولوژیکی به عربستان خودداری می کند و مخالف دستیابی این کشور به چرخه سوخت هسته ای است. به همین دلیل، سعودی ها چین را گزینه مطلوب تری برای توسعه برنامه هسته ای خود دیده اند.

 

تبیین همکاری های هسته ای چین و عربستان

 

روابط هسته ای عربستان و چین از سال 2012 به صورت رسمی شکل گرفته و از این تاریخ به بعد به صورت مستمر روند رو به رشدی را داشته است. سفر «شی جین پینگ»، رئیس جمهور چین به ریاض در سال 2016 به تقویت این همکاری ها انجامید و طرفین یک یادداشت تفاهم در زمینه امکان سنجی ساخت یک رآکتور گازی با دمای بالا در عربستان، امضا کردند. همچنین، در سال 2017، شرکت ملی هسته ای چین یک یادداشت تفاهم با سازمان زمین شناسی عربستان در زمینه اکتشاف معادن اورانیوم و توریوم امضا کرد. به علاوه، شرکت گروه مهندسی هسته ای چین و شرکت سعودی «تقنیه» تفاهم نامه ای حول رآکتورهای گازی دمای بالا برای استفاده جهت آب شیرین کن ها امضا کردند.

اما شواهد نشان می دهد همکاری های هسته ای چین و عربستان محدود به موارد رسمی نیست و دو کشور همکاری های مخفی نیز با یکدیگر دارند. در همین راستا، در 4 آگوست سال 2020، روزنامه وال استریت ژورنال گزارش داد که تاسیساتی برای استخراج کیک زرد از سنگ اورانیوم در صحرای شمال غربی عربستان سعودی کشف شده است. این تاسیسات با همکاری چین ساخته شده است. در تاریخ 5 آگوست نیز روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد که سرویس های اطلاعاتی آمریکا اخیراً گزارش طبقه بندی شده ای حاوی جزئیات تلاش های هسته ای عربستان سعودی و همکاری پنهانی عربستان و چین در این زمینه منتشر کرده اند.

به نظر می رسد عربستان به چین به عنوان کشوری که می تواند در دستیابی به چرخه سوخت از دانش و توان آن استفاده کند، نگاه می کند. چین، علی رغم تعهد به منع گسترش سلاح هسته ای، سابقه کمک به هسته ای شدن دیگر کشورها را دارد و مورد پاکستان بهترین مثال در این زمینه به شمار می رود. اوایل دهه 1980، زمانی که پاکستان به سمت توانایی ساخت بمب هسته ای حرکت می کرد، در تبدیل اورانیوم به بمب دچار مشکل شده بود. به همین دلیل در ماه مه سال 1981 چین با اهدای اورانیوم غنی شده که برای ساخت 2 بمب هسته ای کافی بود، به پاکستان کمک کرد هسته ای شود. همچنین، طرح هایی برای ساخت دستگاه های غنی سازی اورانیوم به این کشور داد تا مشکل چرخه سوخت این کشور حل و در ساخت بمب خودکفا شود. این در حالی بود که دستگاه های اطلاعاتی غربی، ماه ها بعد به این کمک هسته ای چین به پاکستان پی بردند و نتوانستند مانع از هسته ای شدن این کشور شوند. این مساله می تواند در رابطه با عربستان نیز تکرار شود و این کشور با کمک چین بتواند به چرخه کامل سوخت هسته ای و در نتیجه، بمب هسته ای دست یابد. مساله تنها زمان است.

 

 

   کشف تاسیسات استخراج و تولید کیک زرد و نگرانی در رابطه با کمک چین برای تولید کیک زرد به مساله همکاری های احتمالی دو کشور در دیگر مراحل غنی سازی باز می گردد. این در حالی است که تا پیش از افشاگری خبرگزاری های آمریکایی، پادشاهی سعودی وجود چنین همکاری هایی را رد می کرد. بنابراین این احتمال وجود دارد که با توجه به وسعت خاک عربستان، این کشور تاسیسات هسته ای مخفی دیگری داشته باشد که با کمک چینی ها در حال پردازش اورانیوم و دستیابی به چرخه کامل سوخت هسته ای و دستیابی به بمب هسته ای است. باید به این مساله نیز توجه کرد که محمد بن سلمان در سال 2018 در مصاحبه با شبکه آمریکایی سی.بی.اس صراحتا اعلام کرد در صورتی که ایران به سمت بمب حرکت کند عربستان نیز در کوتاه ترین زمان ممکن چنین مسیری را طی خواهد کرد. در تحلیل این صحبت بن سلمان باید به دو نکته توجه داشت: نخست اینکه، حرکت به سمت تولید بمب نیاز به سال ها زمان و دانش و ایجاد زیرساخت های لازم در این رابطه دارد و زمانی که بن سلمان صحبت از کوتاه ترین زمان ممکن می کند این ظن تقویت می شود که این کشور از پیش زیرساخت های لازم برای تولید بمب را ایجاد کرده است و احتمالا هم اکنون نیز فعالیت های مخفی هسته ای خود را دنبال می کند. چین بهترین گزینه برای کمک به آن ها در این رابطه است. نکته دوم اینکه، با توجه به اینکه کشورها فعالیت های نظامی استراتژیک خود را مخفی نگه می دارند، رقبا دچار این نگرانی می شوند که آن ها چه زمانی ممکن است به توانایی های نظامی برتر دست یابند. بنابراین نوعی معضله امنیت شکل می گیرد که ناشی از بی اعتمادی و عدم اطلاعات کامل و دقیق از میزان توانایی هایی یکدیگر است. در چنین فضایی، ادعای محمد بن سلمان می تواند این گونه تفسیر شود که این کشور از مدت ها قبل رقابت هسته ای با ایران را به صورت پنهان به پیش می برد و در این رابطه از کمک چینی ها نیز برخوردار است.

 

 

پیامدها برای ایران

 

بحث در رابطه با اقدامات عربستان برای دستیابی به چرخه سوخت هسته ای اکنون دیگر یک احتمال نیست، بلکه با توجه به شواهدی که از فعالیت های این کشور در سال های اخیر به دست آمده و موضع گیری مقام های این کشور، دیگر شکی باقی نمانده است که عربستان سعودی به دنبال دستیابی به چرخه کامل سوخت هسته ای و حتی بمب هسته ای است. به همین دلیل است که عربستان تاکنون از امضای توافقنامه 1 2 3 آمریکا خودداری کرده است. توجیه این کشور نیز نگرانی از دستیابی ایران به بمب هسته ای است. همکاری های هسته ای چین با عربستان می تواند جایگزین همکاری و دانش آمریکایی باشد. به همین دلیل، چین با کمک به عربستان می تواند توازن استراتژیک میان ایران و عربستان را بر هم زند و در صورتی که عربستان بتواند از مسیری مخفی به چرخه کامل سوخت و آستانه هسته ای شدن، و یا حتی بمب، دست یابد، ایران در یک وضعیت پارادوکسیکال قرار می گیرد؛ از یک سو احتمالا فعالیت های هسته ای ایران همچنان تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار دارد و اخراج بازرسان و حرکت به سمت تولید بمب می تواند با واکنش شدید نظام بین الملل مواجه شود، و از سوی دیگر، پذیرش عربستان هسته ای به معنای پذیرش برتری استراتژیک این کشور و بر هم خوردن توازن قوا میان دو طرف است. این در حالی است که با توجه به تجربه هسته ای شدن پاکستان و نزدیکی عربستان با آمریکا و اسرائیل، این احتمال وجود دارد که در صورت هسته ای شدن عربستان، واکنش چندانی از سوی نظام بین الملل صورت نگیرد و صرفا در حد بیانیه و تحریم های صوری باقی بماند. بنابراین جمهوری اسلامی ایران باید با جدیت پیگیر همکاری های مخفی هسته ای عربستان و چین باشد و از طریق مجامع بین المللی و از جمله آژانس بین المللی انرژی اتمی، مانع از تداوم این همکاری ها شود تا فعالیت های هسته ای این کشور تحت نظارت آژانس قرار گیرد.

 

 

منابع پژوهش در دفتر پژوهشکده موجود است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟