نقش آمریکا در روابط ایران و روسیه

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید

تقابل و دگرگونی جدی در روابط مسکو و واشنگتن را در سال‌های 2015-2011 و در وقایعی چون بحران اوکراین و بحران سوریه باید جست‌وجو کرد. این بازه دقیقا زمانی است که منافع و سیاست‌های این دو کشور در تقابل حداکثری با یکدیگر قرار گرفته و مقامات کرملین تصمیم گرفتند برخلاف تجربه‌های تلخ گذشته در همراهی با سیاست‌های غرب، این‌بار مقتدرانه منافع ملی و امنیتی خود را در اولویت قرار دهند.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات‌متحده آمریکا همواره مهم‌ترین و تاثیرگذارترین نقش را در روابط ایران و روسیه ایفا کرده است. در این میان باید توجه داشت که حتی روابط کشورهایی همچون عربستان سعودی، ترکیه و اروپا با این دو کشور نیز تحت‌تاثیر امیال ایالات‌متحده است.

سیاست سال‌های آغازین فدراسیون روسیه پس از فروپاشی شوروی در دولت یلتسین برپایه‌ عادی‌سازی روابط با غرب و تنزل اولویت شرق در قالب گفتمان یوروآتلانتیست‌ها بود. این سیاست به‌نوبه‌ خود مطلوب‌ترین گزینه برای مقامات واشنگتن به شمار می‌آمد؛ به‌ویژه در جهت‌دهی به سیاست خارجی این کشور درمقابل ایران که وقوع انقلاب اسلامی در آن و خطر گسترش آرمان‌های استقلال‌خواهانه‌اش هر روز منافع ابرقدرت جهان را بیش از پیش در منطقه مورد تهدید قرار می‌داد. درواقع واشنگتن می‌توانست با اعمال نفوذ خود علاوه‌بر منزوی کردن ایران، سیاست جداسازی روابط ایران و روسیه را که از نیمه دهه 90 در دستورکار خود قرار داده بود، آغاز کند. می‌توان نخستین ثمره تلاش‌های واشنگتن را در سال 1995 در موافقت‌نامه گور– چرنومردین که بین روسیه و آمریکا در واشنگتن به امضا رسید، مشاهده کرد. براساس این توافق‌نامه روسیه متعهد شد اجرای قراردادهای نظامی قبلی را که با ایران داشته است تا پایان سال 1999 خاتمه دهد و قرارداد تسلیحاتی جدیدی بین دو کشور منعقد نشود. اجرای چنین موافقت‌نامه‌ای با خسارت اقتصادی 4 میلیارد دلاری برای روسیه همراه بود؛ چراکه دقیقا در چنین زمانی روسیه با مشکلات اقتصادی بسیاری دست‌وپنجه نرم کرده و چشم‌پوشی از این مبلغ به‌دلیل حفظ اتحاد با آمریکا، مخالفت‌های بسیاری را در مجلس دوما ایجاد کرد.

روی کار آمدن ولادیمیر پوتین از یک‌طرف و تمرکز غالب نخبگان و مقامات روسیه بر ایدئولوژی یوراسیانیسم از طرف دیگر، موجبات شکل‌گیری سیاست چندجانبه‌گرایی و رهایی از تعهد به غرب را فراهم آورد. درواقع مقامات کرملین به این نتیجه رسیده بودند که لازم است جهت خاتمه دادن به سیاست‌های منفعت‌طلبانه ایالات‌متحده، نگاه به شرق را در راستای کاهش قدرت واشنگتن در دستورکار خود قرار دهند که درنتیجه آن روسیه می‌تواند با بازیگران مستقلی که همگرایی راهبردی با غرب ندارند، روابط حسنه و همکاری‌هایی جدی را دنبال کند. با توصیف ذکرشده مشخص می‌شود که کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس، ترکیه، رژیم‌صهیونیستی و سایرین که با غرب و آمریکا در ائتلاف قرار دارند، نمی‌توانند متحدان قابل اعتمادی برای روسیه باشند. به همین دلیل ارتباط با جمهوری اسلامی ایران که سیاستی مستقل از غرب دارد و از سردمداران مخالف با سیاست‌های آمریکا به‌ویژه در خاورمیانه محسوب می‌شود، برای روسیه اهمیتی دوچندان پیدا کرد. در دوره ریاست‌جمهوری 4ساله دمیتری مدودیف مجدد شاهد برخی گرایش‌های غرب‌گرایانه و پیگیری سیاست‌های «باز شروع» با آمریکا و تیرگی روابط با ایران بودیم؛ اما درنهایت این تلاش روسیه برای نزدیکی به آمریکا نیز گرهی از پیچیدگی روابط دو کشور باز نکرد.

تقابل و دگرگونی جدی در روابط مسکو و واشنگتن را در سال‌های 2015-2011 و در وقایعی چون بحران اوکراین و بحران سوریه باید جست‌وجو کرد. این بازه دقیقا زمانی است که منافع و سیاست‌های این دو کشور در تقابل حداکثری با یکدیگر قرار گرفته و مقامات کرملین تصمیم گرفتند برخلاف تجربه‌های تلخ گذشته در همراهی با سیاست‌های غرب، این‌بار مقتدرانه منافع ملی و امنیتی خود را در اولویت قرار دهند.

در وقایع بهار عربی که روس‌ها در ابتدا آن را انقلابی شبکه‌ای تحت‌کنترل ایالات‌‌متحده ارزیابی می‌کردند، رئیس‌جمهور روسیه به‌تدریج خواهان افزایش نفوذ منطقه‌ای برای مقابله با سیاست‌های آمریکا و ممانعت از سقوط متحدان خود در خاورمیانه شد، که ازجمله مهم‌ترین اقدامات او می‌توان به ورود روسیه به بحران سوریه اشاره کرد که نقطه‌عطفی در بازگشت مسکو به غرب آسیا بود.

ورود نظامی روسیه به بحران سوریه در سال ۲۰۱۵ به‌منظور حمایت از دولت بشار اسد، مبارزه با گروه‌های تروریستی و مقابله با نفوذ غرب برای نخستین‌بار منجر به قرار گرفتن روسیه و ایران در جبهه‌ای واحد شد که به نگرانی‌های واشنگتن بیش از پیش دامن زد. از دیدگاه ژنرال لویید‌آستین، وزیر دفاع آمریکا نزدیکی استراتژیک ایران و روسیه در بحران سوریه در طول روابط 500ساله دو کشور بی‌سابقه بوده است. در راستای تهدیدآمیز بودن چنین ائتلافی بین ایران و روسیه در منطقه و افزایش همکاری‌های دو کشور در حوزه‌های مختلف، مجلس نمایندگان ایالات‌متحده در قالب لایحه اختیارات دفاعی سال ۲۰۱۷ بندM 1259، بودجه‌ای را جهت رصد سطح و نوع همکاری‌های روسیه و ایران اختصاص داد که وزیر دفاع و وزیر امورخارجه باید به‌صورت مشترک گزارشی را درخصوص همکاری میان دو کشور به کنگره تحویل می‌دادند. موضوعاتی که در گزارش موردنظر مقامات آمریکایی بود به‌طور خلاصه و نمونه شامل مواردی چون میزان همکاری دو کشور درخصوص برنامه موشکی بالستیک ایران، بررسی مرکز تبادل اطلاعات پنهان که توسط ایران، روسیه، سوریه و عراق در بغداد تاسیس شد، تحلیل همکاری‌های دریایی ایران و روسیه و برگزاری مانور مشترک دریایی دو کشور به‌ویژه تاثیر آن بر گسترش حضور نیروهای دریایی روسیه در شرق مدیترانه و نیروی دریایی ایران در خلیج‌فارس، رصد همکاری‌های دو کشور از آغاز بحران سوریه و بررسی میزان همکاری روسیه با مقاومت لبنان در سوریه، لبنان و عراق است.

موافقت‌نامه گور-چرنومردین در سال 1995، جلوگیری از تحویل رآکتور تحقیقاتی روسیه به ایران در سال 1998، تاکید بر خطر تفکر شیعی به‌خصوص سرایت آن به قفقاز شمالی و کشورهای پساشوروی، تحت‌فشار قرار دادن روسیه در لغو تحویل موشک‌های اس-۳۰۰ به ایران، تشویق روسیه به دادن رای مثبت به قطعنامه جامع تحریمی 1929علیه ایران، ایجاد هزینه برای روسیه درصورت تلاش برای نزدیکی روابط با ایران به‌طور مثال تحریم شرکت‌های روسی مرتبط با ایران مانند تحریم شرکت روس آباران‌اکسپورت (بزرگ‌ترین شرکت دولتی روسیه در زمینه صادرات و فناوری‌های دفاعی) در سال ۲۰۰۶، ازجمله تلاش‌های مقامات واشنگتن قبل از بازه‌ زمانی یادشده با هدف ایجاد واگرایی در روابط تهران- مسکو بوده است. اما پس از همکاری بیشتر و نزدیکی روابط دو کشور از سال 2015 پیگیری طرح‌های قبلی شدت یافت و دستورالعمل‌های جدیدی نیز در راستای افزایش تنش در روابط ایران و روسیه ارائه شد که به اختصار به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:
– تشویق رژیم‌صهیونیستی و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به‌ویژه عربستان سعودی به افزایش معاملات خود با فدراسیون روسیه و قانع کردن مقامات کرملین به پذیرش برکناری بشار اسد و عدم همراهی با ایران.
– وعده دونالد ترامپ به لغو تحریم‌های روسیه درصورت همراهی مقامات این کشور علیه نفوذ ایران در منطقه.
– وضع قوانین تحریمی مشترک علیه دو کشور
– تاکید بر خطر ایران مستقل و قدرتمند برای روسیه به‌ویژه جایگزینی نقش ایران به جای روسیه در صادرات گاز به اروپا.
– تمرکز بر جبهه غرب‌گرایان ایران و روسیه مبنی‌بر قابل اعتمادتر بودن آمریکا و داشتن دامنه‌ وسیعی از توانایی‌ها جهت بهبود شرایط داخلی دو کشور و همچنین اصرار بر این نکته که روابط ایران و روسیه مقطعی و سطحی خواهد بود، مانند استفاده مکرر از عبارت ازدواج مصلحتی در بحران سوریه و یا ذکر مکرر این مورد که روسیه صرفا جهت امتیاز گرفتن از غرب از کارت ایران استفاده می‌کند و بنابراین چشم‌انداز روشنی در آینده‌ روابط دو کشور وجود نخواهد داشت.
– استفاده از ظرفیت‌های رسانه‌ای به‌ویژه صنعت سینمای هالیوود، به‌منظور نشان دادن چهره‌ای خطرناک، غیرقابل اعتماد و غیرقابل پیش‌بینی از مقامات روسیه.
– تحریک احساسات مردم ایران و روسیه علیه یکدیگر با تاکید بر سوابق تاریخی به‌ویژه قراردادهای گلستان و ترکمانچای و همچنین استفاده از رسانه‌ها و خبرگزاری‌های غیرمستقل و وابسته.
– استفاده از ظرفیت‌های کشورهای همراه با آمریکا در ایجاد موانع بر گسترش روابط دو کشور به‌ویژه در حوزه همکاری‌‌های هسته‌ای، نظامی و فنی.

لازم به ذکر است که روسیه با وجود تمام اختلافاتی که با آمریکا دارد، تلاش می‌کند در تقابل مستقیم با این کشور قرار نگرفته و با کنترل کردن سطح تنش‌ها هزینه زیادی را برای خود ایجاد نکند، به‌ویژه آنکه پس از تیرگی روابط با ایالات‌متحده از سال 2014 میزان تولید ناخالص داخلی روسیه سیری نزولی و منفی پیدا کرده و مشکلات عدیده اقتصادی را برای این کشور به وجود آورده است. درواقع چگونگی رابطه فدراسیون روسیه و ایالات‌متحده به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین بازیگران عرصه بین‌الملل، رابطه این کشور را با سایر کشورها تعیین می‌کند که ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. نزدیکی روابط ایران و روسیه تهدید راهبردی خطرناکی در میان‌مدت و درازمدت برای آمریکا محسوب می‌شود و به همین دلیل است که رصد دقیق همکاری دو کشور در حوزه‌های گوناگون از اولویت‌های اصلی سیاست خارجه آمریکا به شمار می‌رود. به همین دلیل واشنگتن در این راستا از هیچ تلاش و هزینه‌ای جهت ضربه زدن و بهره‌برداری از اختلافات میان دو کشور دریغ نخواهد کرد. طبق فرمایش‌های مقام‌معظم‌رهبری «وجود ایران مستقل به نفع روسیه و وجود روسیه مقتدر به نفع ایران خواهد بود و روس‌ها به‌خوبی می‌دانند که اگر در ایران یک دولت طرفدار آمریکا بر سر کار بود، چه به روزشان می‌آمد.» جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه باید تلاش کنند با تمرکز بر منافع مشترک خود در غرب آسیا، شمال آفریقا، قفقاز و آسیای مرکزی نقشه‌ راه مدونی را ترسیم کنند؛ چراکه علاوه‌بر همکاری‌های نظامی و عملیاتی شکل‌گرفته، به گام‌هایی جدی در حوزه‌های اقتصادی، تجاری وفرهنگی بین دو کشور نیاز است تا رابطه‌ای به معنای واقعی راهبردی و با حداقل تاثیرپذیری از غرب شکل بگیرد.

 

 

منبع:https://farhikhtegandaily.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟