رقابت روسیه و ایران در قفقاز جنوبی

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در سفر حسین امیرعبداللهیان ، وزیر امور خارجه ایران به مسکو در 5 اکتبر ، یکی از موضوعات اصلی مذاکرات با سرگئی لاوروف ، همتای روس خود ، افزایش تنش در روابط ایران و آذربایجان بود.

در یک کنفرانس مطبوعاتی در پایتخت روسیه، دیپلمات ارشد ایران طیف وسیعی از شکایات را علیه باکو ، با تمرکز بر روابط آذربایجان با اسرائیل ، ابراز کرد. لاوروف به نوبه خود تصریح کرد که روسیه “مخالف تجمع فعالیت های نظامی” در قفقاز جنوبی و “مخالف تمرینات تحریک آمیز” است  که احتمالاً به نوعی به طرف ایران نیز نشانه‌ای از ضرورت کاهش تنش ارائه می دهد. کیریل سمنوف تحلیلگر مسائل سیاسی و نظامی خاورمیانه و عضو غیرمقیم شورای امور بین‌الملل روسیه در مطلبی برای پایگاه المانیتور تحلیل کرده است که در تنش اخیر میان ایران و جمهوری آذربایجان، «برای مسکو احتمالاً ، تناقضات با تهران حساس‌تر از اختلافات با آنکارا است». وی نوشته است: همزمان با تشدید تنش بین باکو و تهران ، آذربایجان و ترکیه در اوایل سپتامبر در منطقه لاچین آذربایجان تمرینات نظامی مشترکی را انجام دادند. علاوه بر این ، وزیر امور خارجه روسیه خاطرنشان کرد که در مذاکرات با عبداللهیان وی از ایجاد قالب مذاکره “3 + 3” که شامل آذربایجان ، ارمنستان ، گرجستان ، ایران ، روسیه و ترکیه می شود ، حمایت کرد. وی تاکید کرد که این امر برای حل مسائل منطقه ضروری است. در اول اکتبر ، نیروهای زمینی ایران تمرینات “فاتحان خیبر” را در شمال غربی کشور ، در مرز با آذربایجان ، با استفاده از یگان های زرهی ، توپخانه ، پهپاد و بالگردهای رزمی آغاز کردند. این یکی از بزرگترین مانورهای نظامی است که نیروهای مسلح ایران در تاریخ اخیر در نزدیکی آذربایجان انجام داده اند و ناگزیر ترس هایی را ایجاد می کند که می تواند آمادگی برای عملیات نظامی باشد. ایران همچنین آذربایجان را به همکاری با اسرائیل متهم کرد. سردارحسین پوراسماعیل، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تبریز ، گفت: «تکرار تهدیدات اسرائیل علیه ایران از طریق آذربایجان نه تنها به نفع باکو نیست، بلکه تهدید وجودی برای مورد دوم نیز هست». محمود بیغش ، نماینده مجلس ایران با اشاره به اینکه این موضوع فقط در مورد اسرائیل نمی تواند باشد ، گفت: «اگر ماجراجویی ترکیه و رفتار آذربایجان ادامه یابد ، نخجوان و قره باغ را به مالک اصلی‌اش [ایران] باز می گردانیم». نخجوان و قره باغ هر دو مناطق خودمختار در داخل آذربایجان هستند.

لاوروف در دسامبر 2020 ، یک ماه پس از پایان درگیری ، به طور خاص در مورد این موضوع اظهار نظر کرد و مدعی شد: «به هر حال، در تمام سالهای تصدی من به عنوان وزیر خارجه روسیه، من به یاد ندارم که طی تماس های متعدد با همکاران ایرانی ، موضوع قره باغ در طول مشورت ها یا مذاکرات مورد توجه قرار گرفته باشد». نویسنده مدعی است بر خلاف روسیه و ترکیه، ایران احساس کرد که منافعش در پی جنگ ارمنستان و آذربایجان رعایت نشده است. همچنین ایران با توجه به نفوذ اسرائیل به عنوان دشمن دیرینه در کشور آذربایجان ممکن است در صدد ایجاد تعادل در معادله از طریق حمایت ارمنستان بوده باشد. اما به باور سمنوف این رویکرد تهران، نه تنها باکو و آنکارا، بلکه مسکو را نیز به چالش می کشد، چراکه به زعم وی تهران در تلاش است تا ضامن امنیت و تمامیت ارضی ارمنستان شود و از این طریق می تواند از نفوذ طرف روسی بر رهبری ارمنستان بکاهد. این امر در خود ارمنستان به خوبی مورد استقبال قرار گرفت و آرارات میرزویان ، وزیر امور خارجه به طور غیرمنتظره ای روز دوشنبه 4 اکتبر به تهران رفت و در آنجا از طرف ایرانی اطمینان های مربوطه را دریافت کرد. میرزویان در این سفر گفت: «تجاوزات آذربایجان به قلمرو مستقل ارمنستان تلاش های ما برای اطمینان از ثبات و امنیت در منطقه را تهدید می کند. در این راستا ، ما از موضع ایران در قبال تمامیت ارضی ارمنستان و خدشه ناپذیری مرزهای آن بسیار قدردانی می کنیم».

منظور او احتمالا کریدور زنگزور بود، مسیری که طبق توافقنامه‌های 10 نوامبر 2020 باید از ارمنستان عبور کرده ولی قلمرو اصلی آذربایجان را به منطقه جدا شده آذربایجان، یعنی نخجوان متصل کند. نویسنده خاطرنشان کرده است که رویکرد [ادعایی] ایران در مخالفت با ایجاد این کریدور، به طور غیر مستقیم با منافع روسیه در تضاد است، زیرا در صورت شکل‌گیری، نیروهای مرزی روسیه باید از حفاظت از این بزرگراه اطمینان حاصل کنند، که این امر مطمئناً برای مسکو اهرم اضافی در قفقاز جنوبی فراهم می کند. به ادعای سمنوف این تناقض رویکرد روسیه و ایران در قفقاز جنوبی، آنچه وی «رقابت روسیه و ایران در سوریه» می نامد را تکمیل می کند. همچنین برخلاف لفاظی‌های متقابل آنکارا و مسکو، انباشت تدریجی پتانسیل درگیری دو کشور روسیه و ترکیه هنوز پنهان است و تبلیغ نمی شود و در روسیه اغلب انکار می شود. در سوریه، روسیه به سختی می تواند از تلاش های مداوم ساختارهای متحد ایران ، در درجه اول لشکر چهارم ماهر اسد ، برای کنترل مناطق مرزی اردن و اسرائیل راضی باشد. در صورت انتقال این مناطق به لشگر چهارم ، ممکن است تشکل های طرفدار ایران در آنجا مستقر شوند که اسرائیل ، شریک استراتژیک روسیه در خاورمیانه را تهدید می کند. همچنین ایجاد یک منطقه واقعاً مستقل طرفدار ایران در منطقه دیرالزور، همراه با میزان تأثیرگذاری تهران در تصمیمات دمشق که به طور کلی هنوز هم تعیین کننده است، مطمئناً روسیه را نگران می کند. ایران همچنین بسیاری از جذاب ترین حوزه ها در اقتصاد سوریه را که برای تجارت روسیه بسته است، از هم‌اکنون ازآن خود کرده است. نویسنده در پایان مدعی شده است: در کل، برای مسکو ، تناقضات با تهران ممکن است بسیار حساس تر از اختلافات با آنکارا باشد. روسیه و ترکیه در خاورمیانه و قفقاز جنوبی خلأهایی را پر می کنند نه اینکه در حوزه‌های نفوذ یکدیگر را دچار اختلال کنند، بلکه فقط آنها را تقسیم می کنند (همانطور که در ادلب یا لیبی اتفاق افتاد). اما رویکرد ایران ممکن است روسیه را از محلی که قبلاً در آن جا گرفته است، محروم کند ، خواه در بخشی از سوریه که تحت کنترل اسد است یا ارمنستان. همچنین ایران ممکن است در حوزه افغانستان و همچنین آسیای میانه به ویژه تاجیکستان با روسیه رقابت کند.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟