در زمینه اجتماعی هم بند مهم اصلاحات، ممنوعیت ازدواج همجنسگرایان بود. تسهیل قوانین اقامتی و ممنوعیت تابعیت دوم برای مدیران ارشد دولتی از دیگر بندها بود.
در روسیه امروز سه مشرب عمده سیاسی وجود دارد؛ گروه نخست، وفاداران و به اصطلاح حامیان دولت هستند که در انتخابات هم حمایت جدی از اصلاحات مدنظر پوتین انجام دادند. گروه دوم را سنتگرایان تشکیل میدهند که شامل حامیان جریان چپ و میهنپرستان هستند. این افراد جهانبینی چپ افراطی و راست افراطی دارند. آنها مخالف تغییرات بودند، اما بهطورکلی معتقدند پوتین عظمت روسیه در دوره شوروی را به این کشور برگردانده است. گروه سوم را نیز غربگرایان لیبرال تشکیل میدهند که مخالف تمامی سیاستهای کلان دولت به حساب میآیند. اخیراً یک نظرسنجی با جامعه آماری نسبتاً بزرگ 600 هزارنفری و با گستره شهرهای مختلف روسیه و از میان این سه مشرب سیاسی انجام گرفته است که واقعیتهای مهمی را در خصوص نگرش این سه دسته نسبت به مسائل مهم روسیه به دست میدهد.
حامیان دولت و سنتگرایان خواستار تداوم سیاست خارجی فعلی روسیه هستند. این دو گروه هیچ علاقهای به تغییر در سیاست خارجی روسیه ندارند و از مسیر فعلی دیپلماسی کشور راضی بوده و بر این باورند که روسیه “قدرت بزرگ” خود را احیا کرده است و بار دیگر به قدرتی تبدیل شده که دیگران باید از آن حساب ببرند. کسانی که از تغییرات اخیر قانون اساسی روسیه حمایت کردند، معتقدند «اقتدار ملی» به معنای بازپسگیری سرزمینهای امپراتوری شوروی سابق، وادارکردن کشورهای دیگر به پذیرش درخواستهای روسیه و ایستادگی در برابر ایالاتمتحده است. این دو گروه حتی معتقدند روسیه میتواند در مواردی حتی تهاجمیتر عمل کند و جملاتی مثل “ما باید در برابر غرب محکمتر بایستیم” را بیان میکنند.
در مقابل، لیبرالها مخالف جدی دیپلماسی پوتین هستند. آنها از دولت میخواهند روابط دوستانهای با غرب داشته باشد، سیاست خارجی تهاجمی اتخاذ نکند، فناوریها را با کمک دولتهای غربی توسعه دهد و در صحنه جهانی رقابت مسالمتآمیز داشته باشد. «ناوالنی» قهرمان این روزهای صاحبان این تفکر در روسیه است. او پس از مسمومیت و سفر درمانی به آلمان، به هنگام بازگشت به کشور دستگیر شد که این اقدام دولت، جرقه اعتراضاتی در بیش از ۱۰۰ شهر بزرگ و کوچک روسیه شد که برخی از این اعتراضات بسیار گسترده بودند. با افزایش خطر سرایت اعتراضات به شهرهای دیگر، بیش از ۳۷۰۰ نفر بازداشت شدهاند؛ از جمله بیش از ۱۴۰۰ نفر فقط در مسکو.
تقریباً همه پاسخدهندگان در نظرسنجی بزرگ معتقدند وضعیت اقتصادی روسیه بد است. در حالی که اکثر شرکتکنندگان در بیان مشکلات اجتماعی-اقتصادی پیش روی روسیه جوابهای مشترکی میدهند، اما راهحلهای یکسانی پیشنهاد نمیدهند؛ به خصوص درباره نقشی که دولت باید ایفا کند اختلاف نظر وجود دارد. هم حامیان دولت و هم سنتگرایان خواهان مداخلات بیشتر دولت در اقتصاد هستند و در مقابل لیبرالها از محدود کردن دخالت دولت در جامعه و اقتصاد میگویند.
هر سه طیف بدون درنظر گرفتن عواملی چون کاهش قیمت نفت و همهگیری کرونا، بروکراتهای دولتی و نظام اداری را مقصر مشکلات اقتصادی روسیه ارزیابی میکنند. سنتگرایان میگویند اگر دولت کنترل کامل اقتصاد را دوباره به دست بگیرد و با فساد مقابله کند، وضعیت بهتر میشود. بسیاری از افرادی که از تغییرات اخیر قانون اساسی روسیه حمایت کردند، خواهان بازگشت به اقتصاد ملی هستند و اقدام شاخص در این مسیر را تسلط دوباره دولت بر صنایع سنگین میدانند. آنها خواستار ملی کردن مجدد شرکتهای بزرگ، دریافت مالیات بیشتر از صنایع بزرگ و توزیع سریع و یکسان درآمدهای دولتی هستند. حامیان دولت و سنتگرایان موافق مجازاتهای سختتر برای فرار مالیاتی و فساد هستند و حتی برخی از آنها خواستار اعدام یا بریدن دست مجرمان محکوم به جرایم جدی مانند فساد شدهاند و برای خواسته خود چین را مثال میزنند. بازگشت به تاکتیک “بازوی قوی” و “روشهای استالینیستی” برای اداره کشور ایده این گروه است و معتقدند “مشت آهنین استالین” با دموکراسی جاری روسیه قابل جمع است!.
در مقابل، لیبرالها از خصوصیسازی، صنایع غیر انحصاری و مقرراتزدایی در سطح ملی حمایت میکنند و در عین حال خواستار حمایت بیشتر دولت از مردم عادی در سطح محلی هستند. آنها بر این باورند که مشکلات اجتماعی-اقتصادی روسیه با محدود کردن نقش دولت به «تعیین قوانین بازی»، تأمین عدالت و برابری در برابر قانون، تضمین امنیت و کمک به فقرا به بهترین وجه حل خواهد شد. لیبرالها پیشنهاد میکنند که دولت باید «کسبوکارها را به حال خود رها کند» و «به مردم اجازه دهد درآمد کسب کنند». منطق بازار این است که «هرچه آزادی بیشتر باشد، استاندارد زندگی بالاتر است». لیبرالها خواستار شکستن انحصارات دولتی مانند گازپروم، روس نفت و اسبربانک و خصوصیسازی شرکتهای بزرگ هستند.
مردم روسیه ارزیابی بسیار منفی از مقامات فعلی دولت روسیه و عملکرد بوروکراسی دولتی و حزب حاکم (روسیه متحد) دارند. در روسیه در این باره اتفاق نظر وجود دارد «آنهایی که در روسیه، خوب زندگی میکنند؛ آنهایی هستند که در قدرت هستند». حتی حامیان دولت همچنین دیدگاهی دارند. مردم معتقدند مقامات روس باید روی زندگی مردم عادی تمرکز کنند و به حرف مردم گوش دهند و نیازهای آنها را جدی بگیرند.
کاملاً واضح است که مردم روسیه برای روی کار آمدن نسل جدیدی از مقامات دولتی و مقامات محلی اشتیاق دارند و به حتم این تمایل در انتخابات پیش رو خود را نشان خواهد داد.
لیبرالها و سنتگرایان معتقدند که شخص ولادیمیر پوتین، مسئول مشکلات کشور است، اما وفاداران همچنان تمایل دارند با جدا کردن رئیسجمهور از بوروکراتها و مدیران میانی دولت، از او دفاع کنند. اصطلاح قدیمی “تزار خوب، پسران بد” از طرف این گروه در مورد پوتین بهکار میرود؛ به این معنی که پوتین نیت خوبی دارد اما دولتمردان همراهی نمیکنند. این درحالی است که لیبرالها اساساً پوتین را یک دیکتاتور میدانند.
بسیاری از کسانی که گفتهاند به امکان تداوم ریاستجمهوری پوتین رأی دادهاند، لزوماً هوادار پوتین نیستند، اما معتقدند در شرایط فعلی هیچ جایگزینی برای او وجود ندارد. به نظر میرسد این تفکر، احساسات سیاسی اکثر روسها باشد. این ایده که هیچ جانشین قابل قبولی برای پوتین وجود ندارد، در جامعه امروز روسیه مورد تردید نیست. با وجود تمام انتقادها، پوتین ضامن دستاوردهای کشور دیده میشود. ملیگرایان میگویند “بدون او، کریمه را خواهند گرفت” و پوتین را برای محافظت از کشور در برابر غرب، مهم میدانند. این عقیده مشترک میان بسیاری از روسها، صرفنظر از دیدگاه سیاسی آنها، امکانی مستمر در حفظ وضعیت موجود برای سالیان آینده میدهد و پوتین را حاکم بلامنازع روسیه در دهه آینده میکند. روسها احتمال کودتا و انقلاب مردمی را منتفی میدانند و معتقدند پوتین جانشین خود را هم برای دوره بعد از خود مشخص خواهد کرد.
دادههای ارائه شده میگوید پوتین حداقل یک دوره شش ساله دیگر رئیسجمهور روسیه است و این احتمال قوی وجود دارد که تا 2036 او حاکم بلامنازع روسیه باقی بماند. این گزاره امکان حساب روی توافقات مقامات جمهوری اسلامی ایران با پوتین در بلندمدت را میدهد. گزاره مهم دیگر تمایل مردم روسیه به تغییر مدیران ارشد و میانی است. با در نظر گرفتن این گزاره دولت روسیه در سالهای آینده با یک دگردیسی در میان مقامات و روی کار آمدن نفرات جدید مواجه خواهد شد. پیشبینی و روابط خوب با مدیران آینده، از ملاکهای اثرگذاری بر مقامات آینده است. در این مسیر مسلمانان روسیه اعم از مسلمانان روس و نیز آذریهای مقیم روسیه که اعم از حاضران برنامههای فرهنگی جمهوری اسلامی در روسیه هستند مهم بهنظر میرسند.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.