سرنوشت داعش خراسان در پرتو روابط چین و طالبان

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
پس از استقرار طالبان در کابل، مناطق مختلفی از کشور از جمله مساجد شیعیان، تحت حملات داعش خراسان قرار گرفت. داعش خراسان مسئولیت این گونه حملات را به سرپرستی اویغورهای مرتبط با داعش در افغانستان مرتبط دانست.

با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، داعش خراسان فعالیت های مرگبار خود را افزایش داد. از جمله حملات و جنایات خونین داعش در 2021-2020 حمله به یک مدرسه دخترانه، کشتن دانشجویان کابل و حمله مرگبار به فرودگاه کابل با حداقل 170 کشته است. پس از اینکه گروه طالبان به عنوان یکی از گروه ‌های سیاسی درمذاکرات بین ‌الافغانی دوحه قرار گرفتند؛ داعش خراسان، طالبان را هتلی خواند که مصالحه و مذاکره دیپلماتیک را به جهاد و جنگ ترجیح داده ‌اند. به ویژه داعش خراسان نزدیکی طالبان به چین را نکوهش کرد و طالبان را به عنوان روسپی چین خطاب کرد. این اختلافات عقیدتی البته در میان گروه ‌های طالبان نیز وجود دارد. هرچند که گروه طالبان وجود چنین اختلافات درون گروهی را رد می کند؛ اما اخباری مبنی بر پیوستن طالب ‌های ناراضی به داعش خراسان وجود دارد. طالبان و داعش خراسان اقدامات یکدیگر را محکوم کرده و هرگونه ارتباط بینابین میان خود را رد و تکذیب می‌کنند. این در حالی ­است که امرالله صالح، مدعی ریاست جمهوری افغانستان، به مانند بسیاری از افراد و گروه ‌ها در یک توئیت نوشت که گروه داعش خراسان در شبکه طالبانی و البته به اضافه شبکه حقانی در کابل فعالیت دارد.

ولایت خراسان در ولایت ننگرهار در سال 2015 شکل گرفت. این گروه از میان طالبان افغانستان و پاکستان، ایغورها، ازبک‌ ها، چچنی ‌ها، اعراب القاعده مستقر در افغانستان، جنبش­ های افراطی ازبکستان، گروه الدعوه و داغستانی ‌های روس نیرو می گیرد. در حال حاضر جمعیت این گروه بسیار کم است و احتمال می ‌رود که در صورت نارضایتی‌ های بیشتر از اقدامات طالبان مستقر در کابل، به عضوگیری گروهی بپردازد تا با طالب مستقر دولتی مبارزه کند. از دید جامعه ‌شناختی، علت دوام بقای طالبان، نسبت به سایرگروه‌ هایی که در جهان به عنوان گروه تروریستی و مبارز علیه دولت معرفی می ‌شدند، ترکیب حداکثری متشکله از پشتوها است. در حالی که داعش مرکب از گروه‌ های مختلف است که اتحاد درون سازمانی با احساسات قومی گرایانه در آن به حداقل می‌ رسد. از این منظر طالبان متفاوت از سایر گروه‌ هاست و دست برتر را دارد. در حال حاضر طالبان سعی دارد به عنوان پلیس خوب، امنیتی که توسط داعش خراسان خدشه دار شده است را به مردم افغانستان بازگرداند.

سوال تحلیل حاضر این است که خطرات داعش خراسان برای طالبان و چین چگونه خواهد بود؟ و آیا همکاری میان چین و طالبان برای کاهش خطرات این گروه امکان­ پذیر است یا خیر؟

در شرایطی که بسیاری از ناظران، تحلیگران و سیاستمداران بین المللی، افغانستان را در شرایط بحرانی که می ‌تواند تبدیل به بهشت تروریست ها شود خطاب می‌ کنند؛ همسایگان و نزدیکان این کشور بیش از همه در شرایط خطرناکی قرار دارند. داعش خراسان، نه تنها تهدیدی برای طالبان مستقر در کابل به عنوان یک گروه معترض است؛ بلکه برای کشورهای دیگر ازجمله روسیه، چین و ایران تهدید بسیاری به دنبال خواهد داشت. این تهدیدات یک فرصت ویژه را در اختیار طالبان قرار می ‌دهد که بتواند کشورهای مختلف در کنار خود نگه دارد. داعش خراسان همچنین در اتحاد با گروه‌ های تروریستی مستقر در پاکستان نیز حملاتی را ترتیب داده است. همچنین این گروه در افغانستان برای به دست گرفتن کنترل محلی برخی از مناطق با طالبان درگیر است.

 تهدید داعش نه تنها محدود به افغانستان، بلکه مرتبط با چین از طریق ارتباط این گروه با تجزیه طلبان ایغور است. اویغورهای چینی که سالهاست در افغانستان زندگی می کنند و از مرز سین کیانگ خود را به این کشور رسانده‌ اند هنوز در کارت شناسایی خود کلمه و عنوان «پناهنده چینی» را دارند. در حال حاضر ارتباط نزدیک چین با مقامات طالبان مستقر در کابل، وحشت اویغورها را برانگیخته است. طالبان این فرصت را دارد که برای مبادله و امتیازگیری از پکن، از اهرم اویغورهای ساکن افغانستان استفاده کند. براساس بیانیه وزارت خارجه چین، طالبان به عنوان نیروی سیاسی و نظامی مهم افغانستان معرفی می ‌شود و طالبان نیز چین را «دوست خوب» نامید. یک نکته بسیار حائز اهمیت در روابط بین طرفین، وجود تهدید مشترک اویغورها و لغزش آن به سوی داعش است. در چنین وضعیتی این گروه‌ ها می‌توانند به داعش خراسان ملحق شده و به طالبان و چین فشار بیاورند. مطالبه و انتقاد داعش به عنوان گروه خودخوانده مدعی دولت اسلامی از طالبانی که خود در پی تحقق امارت اسلامی است؛ این است که چگونه طالبان می ‌تواند نسبت به مسلمانان اویغور بی تفاوت باشد و در این منازعات طرف چینی را خشنود سازد؟

به لحاظ تاریخی در روابط میان چین و طالبان، پکن بارها از طالبان در دهه 1990 تا به امروز خواسته است که جنبش اسلامی ترکستان شرقی را سرکوب کند. وانگ یی در دیدار با نماینده طالبان، جنبش اسلامی ترکستان شرقی منتسب به اویغورها را تهدیدی مستقیم علیه امنیت و تمامیت ارضی چین دانست.

شدت اختلافات میان داعش خراسان و طالبان به اندازه ‌ای بالا گرفت که دو گروه علیه یکدیگر دست به حملات مرگباری زدند که البته شهروندان عادی و غیر نظامی افغان نیز قربانی این گونه تعارضات گشته‌ اند. در حال حاضر گروه طالبان مستقر در کابل که توسط هیچ کشوری به شناسایی رسمی نرسیده است از طرف گروه ‌های داخلی تحت خطر قرار دارد.

 طالبان علی رغم مصائب و دشواری‌ های امنیتی موجود در افغانستان با مشکلات و فروپاشی اقتصادی افغانستان نیز مواجه است. گروه طالبان با درک اهمیت این مسائل و ضرورت بازسازی افغانستان، پیش از سقوط دولت پیشین کابل با مقامات کشورهای خارجی به ویژه چین دیدار داشته که مورد استقبال مقامات پکن نیز قرار گرفته است. افغانستان می تواند یک نقطه انتقالی مناسب در صورت استقرار امنیت و ثبات برای پروژه‌ های اقتصادی چین و پاکستان باشد. قرار گرفتن افغانستان و شمولیت این کشور در طرح های عمرانی و اقتصادی کریدور چین- پاکستان، می ‌تواند این کشورها را نه تنها به لحاظ اقتصادی بلکه به لحاظ امنیتی و سیاسی به یکدیگر نزدیک سازد. از طریق پیوند اقتصاد و سیاست طبق نظریه متقابل، تهدیدات امنیتی کاهش می‌ یابد و خطرات ناشی از جنگ و مصائب آن کمتر می ‌شود. منافع اقتصادی در پیوند کشورها، ایجاب می‌ کند که برای تأمین امنیت نیز در کنار یکدیگر تلاش کنند.

چین در ابتدا حضوری اقتصادی در افغانستان داشت و البته به دلیل ناامنی ‌های موجود در این کشور، پروژه ‌های چینی کمتر به شکل عملیاتی درآمده‌ اند. در نهایت چین با درک خروج نیروهای آمریکایی از منطقه و برهم خوردن بیشتر ثبات و امنیت منطقه جنوب آسیا، تلاش کرد تا در موضوعات امنیتی این کشور نیز ورود کند؛ بنابراین چینی ‌ها به ‌عنوان کشورهای فعال در مذاکرات صلح بین‌ الافغانی بوده ‌اند. با وجود اینکه چینی ‌ها یک دولت فراگیر در افغانستان را برای مردم این کشور خواستارند؛ اما روابط نزدیک چین و طالبان با یکدیگر نشانگر حمایت‌ های اعمالی چین از طالبان است. در سال های اخیر، مقامات چینی با واکنش طالبان به وخامت اوضاع امنیتی در افغانستان رابطه ایجاد کرده و توازن قوا را در زمین تغییر داده ‌اند. در سال 2015، چین میزبان مذاکرات محرمانه بین نمایندگان طالبان و دولت افغانستان در ارومچی[1]، مرکز خودمختار سین کیانگ اویغور بوده است. در جولای 2016، یک گروه طالبان – به رهبری شیرمحمد عباس استانک زی، نماینده ارشد این گروه در قطر- از پکن دیدن کرد. گفته می ‌شود در این سفر نمایندگان طالبان از چین برای درک و حمایت از موضع‌ گیری ‌های خود در سیاست داخلی افغانستان درخواست حمایت کردند. تلاش ‌های چین برای مشارکت در سال 2019 با افزایش سرعت مذاکرات صلح بین ایالات‌ متحده و طالبان شدت گرفت. پس از مذاکرات طالبان و ایالات ‌متحده در دوحه – سپتامبر 2019- چین سعی کرد این خلاء را پرکند. هنگامی‌که ایالات‌ متحده و متحدانش در 15 آگوست، هنگام ورود طالبان به پایتخت افغانستان، شروع به تخلیه خود از کابل نمودند، چین تصمیم گرفت سفارت خود را باز نگه دارد و ادعا کرد که آماده است روابط دوستانه با طالبان را ادامه دهد.

وزیر امور خارجه وانگ یی پیش از سقوط کابل، در اواخر ماه جولای در تاینجین با مقامات طالبان دیدار و روند آشتی و بازسازی در افغانستان را موردبحث قراردادند. طالبان در آن جلسه موافقت نمودند که از اویغورها حمایت نکنند. طالبان متعهد شد که اجازه نخواهد داد هیچ نیرویی از سرزمین افغانستان برای فعالیت علیه چین استفاده کند. در این باره اخباری در اکتبر سال 2021، درباره حذف افراد اویغور توسط طالبان از مناطق بدخشان – مرز 76 کیلومتری چین و افغانستان- به گوش رسید. یک مقام ارشد سابق ارتش افغانستان ادعا کرد که شبه‌ نظامیان اویغور به استان ‌هایی دور از مناطق هم‌ جوار با چین و منطقه سین کیانگ منتقل‌شده‌ اند؛ اما ذکر این نکته ضرورت دارد که با توجه به دور بودن طالبان از آمریکا – برخلاف دولت سابق افغانستان – چین این فرصت را دارد که به نفع خود با تهدیدات امنیتی تروریستی و تجزیه طلبانه مبارزه کند. در شرایطی که دنیا نگران تبدیل افغانستان به بهشت تروریست‌ هاست، طالبان می ‌تواند فرصت را برای ارتباط با دیگران مغتنم سازد و با دادن تضمین‌ های امنیتی در کنار تثبیت خود و حذف مخالفان، به بازسازی افغانستان نیز بپردازد. در حال حاضر طالبان می ‌تواند برای سرکوب داعش و هرگروه معارض و مخالفی، ازکشورهایی که آنها را دوست می‌ خواند استفاده کند. همیشه برای مبارزه با جریان ‌های تروریستی، یک اجماع بین‌ المللی و یا حداقل همکاری همسایگان لازم است. کشور چین به عنوان یکی از کشورهای در معرض خطر با توجه به منافع اقتصادی متعددی که در جنوب آسیا دارد و همچنین همجواری با این تهدیدات، نمی ‌تواند نسبت به امور افغانستان بی تفاوت باشد. البته چین به اضافه طالبان می ‌تواند با ایران و روسیه که معمولاً مشترکات فراوان سیاسی دارند همکاری کند. نتیجه اینکه منافع و تهدیدات مشترک، می‌ تواند چین و طالبان را حتی در کنار روسیه و ایران به یکدیگر نزدیک سازد و داعش خراسان و ایغورها را تحت شرایط دشواری قرار بدهد.

[1] urumqi

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟