خطرات و فرصت‌های افعانستان جدید برای قطر

 
در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید

قطر به دلیل نقشی که در طول آشفته‌بازار خروج آمریکا از افغانستان، در تخلیه‌ی هزاران غربی و افغان ایفا کرد، مورد تحسین و ستایش قرار گرفت و وجهه‌ی بین‌المللی حود را به طور قابل توجهی ارتقا داد.

با این حال، ایفای نقش میانجی اصلی میان حکومت جدید طالبان و جامعه‌ی بین‌المللی، خالی از ریسک نیست و ممکن است قطر با پیوند دادن خود به حکومت جدید در افغانستان، از طرف مخالفانش در خلیج فارس به حمایت از اسلام‌گرایان تندرو متهم شود.

 

افزایش نفوذ قطر در کابل

وضعیت افغانستان به‌ویژه پس از آن‌که دوحه با ایفای “نقش اغراق‌آمیز” ادعا کرد ۵۸٫۰۰۰ نفر را از این کشور تخلیه کرده است، نشانه‌ای دیگر از نقش رو به رشد قطر در دیپلماسی بین‌المللی بود.

بلافاصله پس از تسهیل حمل و نقل هوایی، بار دیگر از قطر خواسته شد که اولاً با حمایت از تلاش‌ها برای امداد‌رسانی به افغانستان و ثانیاً با ارائه کمک‌های فنی غیر نظامی به اداره‌ی فرودگاه بین‌المللی کابل یاری رساند. در عین حال، قطر همچنان با میزبانی از مقامات منطقه‌ای، طالبان و غربی، برای جلوگیری از بحران انسانی خواستار تعامل با این گروه افغان شده است.

به عبارت دیگر، قطر به عنوان یک میانجی پیش‌گام بین غرب و حکومت طالبان ظاهر شده است. اما این موضوع مایه‌ی شگفتی نیست، زیرا در طول این سال‌ها دوحه با میزبانی مذاکرات بین ایالات متحده و طالبان، کانال اصلی ارتباطات آن‌ها بوده است.

در واقع، قطر میزبان و مقر یک دفتر سیاسی طالبان بوده است که در سال ۱۳۹۲/ ۲۰۱۳ با تأیید واشنگتن رسماً افتتاح شد.

اگرچه همسایگان افغانستان مانند چین، هند، پاکستان، روسیه و برخی کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس سعی کرده‌اند به خصوص پس از خروج غرب، نقش مهمتری در این کشور ایفا کنند، به نظر می‌رسد قطر در این رقابت پیش‌تاز است؛ به ویژه با توجه به این‌که قطر هرگز طالبان را در اولین دوره‌ی حکومتش در سال‌های ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰/ ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ به رسمیت نشناخته بود. حتی در حال حاضر، دوحه به صراحت اعلام کرده است که به رسمیت شناختن حکومت طالبان “اولویت ندارد.”

 

چالش‌های پیش رو

با توجه به قدرت‌گیری طالبان و تعامل طولانی‌مدت دوحه با این گروه، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که سود اصلی حاصل از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، به قطر می‌رسد.

در حالی که به نظر می‌رسد قطر از تغییر شرایط در کابل سود می‌برد، بویان ساویچ، مدرس روابط بین‌الملل در دانشکده‌ی مطالعات بین‌الملل دانشگاه کنت در بروکسل، بر این نظر است که “وجهه‌ی کنونی بشردوستانه‌ی قطر به مقابله با تصویر تیره‌تر از این کشور در حوزه‌ی حقوق بشر کمک می‌کند؛ تصوری که به ویژه به علت اتهامات مربوط به رفتار ضعیف با نیروی کار مهاجر دو میلیون نفری قطر شکل گرفته است.”

با این وجود، در عین این‌که قطر برای خود تصویر یک میانجی دیپلماتیک منحصر به فرد مفید و خیرخواه متصور است و از آن بهره می‌برد، ساویچ به مخاطرات گره خوردن حُسن شهرت جهانی، به گروهی مانند طالبان اشاره کرد. او به امواج.میدیا گفت: “از دست رفتن اهرم فشار بر هر یک از طرفین [ایالات متحده یا طالبان] می‌تواند حکومت قطر را در معرض انتقادات مجدد به خاطر حمایت از طالبان و ظاهراً کمک به آنها برای مقابله با طوفان اشغالگری غرب از سال ۱۳۸۰/ ۲۰۰۱، قرار دهد.”

در واقع، اگر قطر بیش از حد به طالبان نزدیک شود، با این خطر مواجه می‌شود که روابط شکننده‌اش با همسایگان عرب که نگران تهدید بزرگ روابط قطر -و ترکیه- با جنبش‌های سیاسی اسلام‌گرا هستند، در هم شکند. عربستان سعودی، امارات متحده‌ی عربی، مصر و بحرین در تابستان ۱۳۹۶/ ۲۰۱۷ قطر را به جانبداری از ایران، حمایت مالی از افراط‌گرایی و تقویت بی‌ثباتی منطقه از طریق رسانه‌های قدرتمند خود – مانند الجزیره – متهم کردند و قطع ضمن روابط دیپلماتیک با دوحه، قطر را محاصره کردند. قطر این اتهامات را رد کرده است. این اختلاف و محاصره تازه در اوایل سال جاری میلادی در نشست سران شورای همکاری خلیج فارس در عربستان سعودی به پایان رسید.

با این وجود، در حالی که قطر عمدتاً از طریق سرمایه‌گذاری و کمک‌های مالی به نفوذ بیشتر در افغانستان چشم دوخته است، حکومت طالبان برای اداره‌ی کشور و باقی ماندن در قدرت به کمک‌های اقتصادی نیاز مبرم دارد که حاکی از یک موقعیت برد-برد بالقوه برای هر دو طرف است.

 

چالش‌های همکاری با طالبان

دخالت قطر در افغانستان آسان نخواهد بود. ساویچ بر این گمان است که قطر نقش دشواری به عنوان یک عامل صلح منطقه‌ای خواهد داشت که می‌تواند از سرایت بی‌ثباتی افغانستان به سراسر منطقه -از جمله به جریان ادامه‌دار پناهجویان- جلوگیری کند.

او همچنین فکر می‌کند که قطر تحت فشار ایالات متحده، اروپا و منطقه قرار دارد تا هرگونه کمک مالی، توسعه و بازسازی به طالبان را بخشی از یک استراتژی چندجانبه‌ی مشروط‌سازی قرار دهد؛ چیزی که قطر تا کنون موفق به انجام آن نشده است.

ساویچ معتقد است که رابطه‌ی قطر با طالبان نباید زیاده از حد شود. او به امواج.میدیا گفت: “مشکل میانجی بودن این است که هیچ یک از طرفین به طور کامل با شما هم‌زاد پنداری نمی‌کنند و اعتمادی که از آن بهره می‌برید، مشروط و بی‌ثبات است. در نهایت، آمریکا یک نیروی هوایی کلیدی آمریکایی را در پایگاه هوایی العدید [در قطر] مستقر می‌کند، و این همچنان سیگنالی برای طالبان است که قطر به سختی می‌تواند متحد او باشد.” از آن‌جایی که دوحه به دنبال مشارکت اقتصادی در افغانستان است، ساویچ بر این باور است که دسترسی قطر به جمعیت افغانستان بستگی به این دارد که چگونه میان روابط هم‌زمان خود با آمریکا و حکومت جدید طالبان تعادل ایجاد کند.

اما علی‌رغم این‌که قطر با یک رویارویی بالقوه مواجه شده است، تاکنون از نظر توانایی مشارکت در گفتگوی مستقیم و صریح با طالبان موقعیت منحصر به فردی داشته است. سؤال اصلی این است که آیا قطر از این موقعیت منحصر ویژه‌ی خود، برای اثرگذاری بر حکومت جدید افغانستان استفاده خواهد کرد؟ این نکته‌ی بسیار مهم این‌جاست که این امر ممکن است منجر به مشروعیت‌بخشی و به رسمیت شناختن این حکومت، در جوامع بین‌المللی شود.

در واقع، در سفر اخیر شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، معاون نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه‌ی قطر به کابل، وی از حاکمان جدید افغانستان خواست تا به حقوق زنان احترام بگذارند و “همه‌ی احزاب افغانستان را در صلح ملی مشارکت دهند.” با این حال، وی افزود که هنوز برای پذیرفتن حکومت طالبان زود است.

اما در حالی که میانجیگری می‌تواند به قطر کمک کند تا مزایای دیپلماتیک، امنیتی، مالی و اقتصادی متعددی کسب کند، اما دوحه را در معرض آسیب‌پذیر نیز قرار می‌دهد. ساویچ فکر می‌کند که “اگر وضعیت روابط آمریکا و طالبان بدتر شود، این موقعیت نشان می‌دهد که قطر از تسلط ژئوپلیتیکی ظاهری، که امتیازی شکننده و بی‌ثبات بیش نیست، برخوردار است.”

ماروین جی واینباوم، مدیر مطالعات افغانستان و پاکستان در انستیتوی خاورمیانه، بر این باور است که نقش قطر در افغانستان، توانایی این کشور را برای ایستادگی در برابر سایر کشورهای خلیج فارس و به رسمیت شناخته‌شدن به عنوان یک بازیگر ارزشمند بین‌المللی تقویت می‌کند.

او به امواج.میدیا گفت: “این که آیا قطر به عنوان حامی جنبش‌های افراطی کمک می‌کند یا نه، بستگی به این دارد که این کشور می‌تواند در تعدیل سیاست‌های آتی طالبان نقشی داشته باشد یا خیر.”

در همین راستا، ساویچ همچنین معتقد است که ایالات متحده روابط اقتصادی، دیپلماتیک و سیاسی قطر با افغانستان را بر این اساس ارزیابی خواهد کرد که آیا این کشور به متعارف‌شدن طالبان و وابستگی و ضعف بیشتر آن در برابر “حکومت جهانی” کمک خواهد کرد یا خیر. در نهایت، ایالات متحده همچنین نظارت دقیقی بر این دارد که آیا قطر صرفاً حکومت طالبان را حمایت می‌کند و در نتیجه به این گروه اجازه می‌دهد تا کنترل خود را بر افغان‌ها، احتمالاً با تلفات انسانی قابل توجه، تحکیم کند یا خیر.”

 

 

منبع:https://amwaj.media

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟