واقعیت این است که چندان به نتیجه بخش بودن مذاکرات وین حداقل در آینده نزدیک ظرف چند ماه آتی خوشبین نیستم. در این مذاکرات دو طرف ایرانی و آمریکایی دو هدف متفاوت بر خلاف هدف اعلامی مذاکرات را دنبال کرده و میکنند. ایران صرفا به دنبال احیای برجام 2015 است و آمریکاییها و اروپاییها به دنبال رسیدن به برجام پلاس هستند؛ برجامی که هم تعهدات هستهای جدیدی را برای تهران به همراه داشته باشد و هم مقدمهای شود برای مذاکره بر سر پروندههای حساس دیگر، چون مسائل موشکی و سیاستهای منطقهای.
همین دو هدف متفاوت تا به حال عامل به نتیجه نرسیدن مذاکرات در شش دور آن بوده است.
در پیش بینی چشم انداز مذاکرات وین در دوره جدید باید یک نکته کلیدی را مد نظر قرار داد و آن هم شناخت دقیق خوانش هر کدام از دو طرف ایرانی و آمریکایی از برجام و وضعیت کنونی است. اولا طرف آمریکایی همچنان که روند این چند ماه اخیر از آمدن بایدن تاکنون نشان داده است، دیگر تمایلی به برجام 2015 ندارد و آن را با توجه به پیشرفت و توسعه هستهای ایران ظرف چند سال اخیر و همچنین تجربه شکست خورده این توافق ناکافی میداند و بازگشت به این برجام را با همان شکل قبلی خود غیر مفید میداند و از این رو همچنان از اهرم تداوم سیاستهای ترامپ برای رسیدن به برجام پلاس استفاده میکند.
جمهوری اسلامی ایران نیز که مخالف این مسیر است، معتقد است که تنها با اعمال فشار است که میتواند از آمریکا در لغو تحریمها امتیاز بگیرد و از این جهت بقیه ارکان حاکمیت علی رغم مخالفت دولت پیشین از دسامبر گذشته با پایان دوره ترامپ، تصویب قانون “اقدام راهبردی برای لغو تحریمها” و اتخاذ چند گام هستهای رویکردی تهاجمی در پیش گرفته است که تنها در حوزه هستهای نیست، بلکه در سیاست منطقهای نیز ایران و متحدانش همان را در پیش گرفته و تشدید فزاینده حملات در چند ماه اخیر هم گواه این مدعاست.
حالا دولت اصولگرای ایران معتقد است که دولت پیشین آن گونه که باید و شاید از اهرم فشار قانون مجلس در مذاکرات بهره نبرده و بر خلاف آن عمل کرده است. از این رو، آنگونه که از منابع مختلف شنیدهام و اظهارات نزدیکان دولت جدید هم موید آن است، ظاهرا قرار است دولت رئیسی با رویکرد متفاوتی همان مواضع جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات وین دنبال کند؛ یعنی لغو کامل تحریمها با امکان راستی آزمایی آن قبل از بازگشت ایران به تعهدات برجامی خود.
دولت کنونی در این چارچوب احتمالا تصمیم بگیرد چه قبل چه در اثنای مذاکرات اقدامات هستهای را تشدید کند، از اجرای بندهای معطل مانده قانون مجلس مثل احداث کارخانه تولید اورانیوم فلزی گرفته تا تسریع روند غنی سازی اورانیوم با غنای 20 و 60 درصدی و همچنین تولید اورانیوم فلزی و توسعه و راهاندازی نسلهای پیشرفت سانتریفیوژها
اما این روند که از اهداف عمده آن وادار کردن طرفهای آمریکایی و اروپایی به صرف نظر از مشروط کردن توافق در وین به مذاکرات بعدی درباره مسائل غیر هستهای و تمرکز صرف بر پرونده هستهای است، به احتمال زیاد واکنش این طرفها را به دنبال داشته باشد و آمریکا احتمالا تهدیدات قبلی خود را مبنی بر تشدید تحریمها به ویژه علیه صادرات نفت به چین اجرایی کند و همچنین به تلاش برای ایجاد اجماع جهانی علیه ایران شدت بخشد و همچنان که اخیرا هم روبرت مالی تهدید کرده است، با همراهی اروپا دست به اقدامات مشترکی بزنند که غالبا جنبه تحریمی داشته و مقدمهای برای بازگشت تحریمهای اروپا و در مراحل بعد فعالسازی مکانیسم ماشه باشد.
فعلا این رویکردی است که دولت کنونی به احتمال زیاد در مذاکرات در پیش خواهد گرفت؛ رویکردی که معطوف به باوری در میان اصولگرایان است که بحران اقتصادی در در درجه اول به ضعف دولت پیش باز میگردد تا تحریمها و اندکی زمان خواهد برد تا دولت جدید رفته رفته متوجه شود که در سایه تحریمها و آثار آنها و انباشت اشتباهات مدیریتی نه اصلاح اقتصادی باید و شاید امکانپذیر است و نه رفع خلل اقتصادی داخلی در صورت امکان میتواند به تنهایی حلال بحران اقتصادی باشد.
لب کلام این که رسیدن به توافق در وین تنها در سه حالت امکانپذیر است؛ یا احیای صرف برجام 2015 یا توافق درباره آن با اضافاتی و همراه با تداوم مذاکرات درباره دیگر مسائل و یا راه حل سومی بین برجامِ مطلوب ایران و برجام پلاسِ مطلوب آمریکا و اروپا.
حالا با توجه به امکانپذیر نبودن توافق بر اساس دو وجه نخست بر اساس تجربه شش دور مذاکره، باید دید آیا دو طرف در سایه تشدید احتمالی اختلافات در مذاکرات پیشرو میتوانند با میانجیگری دیگر طرفها به راه حل سومی میان دو برجام پیشگفته دست یابند؟
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.