کمتر کشوری در جهان همانند جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه گذشته آرمانهای ثابتی را حفظ کرده است. برخلاف استراتژی آمریکا نسبت به ایران که با تغییر دولتها تغییر کرده، استراتژی تهران در قبال آمریکا تداوم قابلتوجهی از خود نشان داده و به سمت جاهطلبیهای منطقهای حرکت کرده است.
در بخش ذیل به نکات و گزاره های اصلی این یادداشت اشاره خواهیم کرد
- کمتر کشوری در جهان همانند جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه گذشته آرمان های ثابتی را حفظ کرده است. برخلاف استراتژی آمریکا نسبت به ایران که با تغییر دولت ها تغییر کرده، استراتژی تهران در قبال آمریکا تداوم قابلتوجهی از خود نشان داده و به سمت جاه طلبی های منطقه ای حرکت کرده است.
- طی دو دهه گذشته ایران در عراق، لبنان، سوریه و یمن دست بالاتر را در اختیار گرفته و به نظر میرسد جایگاهش کمتر مورد چالش قرارگرفته است. ایران همچنین چالش های امنیت ملی آمریکا ازجمله اشاعه هسته ای، جنگ سایبری، تروریسم و ناامنی انرژی و درگیری ها در سطح منطقه را شدت بخشیده است. اگرچه دو کشور با تهدیدهای مشترکی نیز مواجه بوده اند؛ اما تغییری در مسیر حرکت ایران ایجاد نشده است.
- ایران همانند یک بدنساز قدرت بیرونی را به نمایش میگذارد که درنهایت بیماری های داخلی غیرقابل درمان را زیر آن پنهان می کند. ایران بیش از هر کشور دیگری در جهان خواهان برهمزدن نظم به رهبری آمریکاست؛ اما با این کار رفاه مردم خود را نادیده گرفته و خود را فقیرتر و ناامنتر کرده است و با صرف منابع برای حفظ قدرت خود در خارج ناامیدی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داخلی را تشدید کرده است.
- اگرچه میتوان گفت پایان دادن به چهار دهه جنگ سرد بین دو کشور به نفع ایران و ایالات متحده خواهد بود، اما واشنگتن نمیتواند با نظامی که مبنای آن بر پایه مخالفت با آمریکا شکلگرفته به توافق صلح آمیز دست یابد.
- هیچ کشوری در خاورمیانه بهاندازه ایران منابع انسانی، جغرافیایی، تاریخ کهن و منابع طبیعی در اختیار ندارد؛ اما ایران بهجای استفاده از آنها در راستای تبدیل شدن به قدرت اقتصادی، سیاست خود را بر دو ستون استوار کرده است: مقابله با آمریکا و اسرائیل. با استفاده از سه ایدئولوژی ضدیت با امپریالیسم، فرقه گرایی شیعی و ناسیونالیسم ایرانی این هدف را دنبال کرده است.
- چشم انداز ایدئال تهران، خاورمیانه ای بدون حضور آمریکا، تبدیل فلسطین به کشور مستقل و ترویج اسلامگرایی است؛ اما این چشم انداز به دور از واقعیت میباشد، زیرا آمریکا علی رغم عقب نشینی، حدود ۶۵ هزار سرباز را در منطقه حفظ کرده، اسرائیل به مرکز فناوری جهانی تبدیل شده و در حال ادغام و عادی سازی روابط با جهان عرب است. در مقایسه با یک دهه قبل، ایران به تحقق چشم انداز خود نزدیک تر است، زیرا تعداد نیروهای ایالات متحده بهصورت قابلتوجهی کاهشیافته، بشار اسد در قدرت حفظشده و نیروهای نیابتی در سراسر منطقه گسترش یافته اند.
- ایران آموخته است که از رادیکالیسم اسلامی (سنی و شیعه) بهتر از رقبای خود استفاده کند. یکی از دلایل برتری تهران بر رقبای عرب سنی این است که نیروهای نیابتی شیعه حاضر هستند که برای ایران بجنگند اما رادیکالهای سنی ازجمله القاعده مخالف دولت های عربی هستند. درواقع معیار تهران برای اتحاد، ایدئولوژی است نه مذهب. بهطورکلی استراتژی کلان ایران بر اساس سلسلهمراتب دشمنی بنا شده است: به این صورت که هر دشمن آمریکا و اسرائیل یک متحد بالقوه برای تهران میباشد.
- پیشروی های ایران در منطقه خالی از چالش نیست و در حوزه خارجی و داخلی با تنش هایی همراه است. به این صورت که نظرسنجی ها نشان میدهد تقریباً دوسوم از جوانان عرب در منطقه، ایران را دشمن خود میپندارند. اکثریت قابل توجهی از اعراب در هر سنی، خواهان خروج ایران از کشورهایشان هستند، بیش از نیمی از شیعیان دیدگاه مطلوبی نسبت به ایران ندارند تا جایی که برخی معترضین به کنسولگری های ایران در نجف و کربلا حمله کردند و همچنین تظاهراتی علیه حزبالله در لبنان انجام شد. از سویی دیگر ترس از نفوذ ایران، نزدیکی اسرائیل و اعراب را در پی داشته که منجر به توافق ابراهیم گردیده است.
- برخورد با سیاست های ایران نیازمند جبههای متحد است. در ایالات متحده هرچند دو حزب دیدگاه های متفاوتی در ارتباط با نحوه تعامل با ایران دارند اما آنچه مسلم است هر دو حزب ایران را تهدیدی علیه منافع آمریکا و شرکایش در منطقه می بینند. اجماع فرا آتلانتیکی نیز ضروری است. کشورهای اروپایی هرچند دیپلماسی را همواره ترجیح دادهاند اما این راهکار نتوانسته تغییر محسوس و معناداری در رفتار ایران ایجاد کند. واشنگتن باید همکاری فراتر از اروپا را دنبال کند. بر اساس برآوردها صادرات نفت ایران به چین در طول سال گذشته چهار برابر شده و نیاز تهران به توافق هسته ای را کاهش داده است. از این رو هر تغییری در محاسبات ایران نیازمند همراهی چین است.
نویسنده در بخش پایانی یادداشت می نویسد:
آمریکا نمیتواند خواسته های ایران را تغییر دهد اما میتواند با همکاری سایر کشورها آن را مهار کند و درنهایت استراتژی کلان ایران نه از سوی آمریکا یا اسرائیل بلکه از سوی مردم خودش که بیشترین هزینه را میدهند، شکست خواهد خورد.