وی با بیان اینکه تعداد نیروهای خارجی و بینالمللی داعشی که برای افغانستان در آمار منتشر میشود، حتی آنها که بالاترین ضریب را در نظر میگیرند، قابل قیاس با حجم نیروها، ساختار و تنوع ملیتی داعش در شامات نیست، گفت: در واقع داعش نسل جدیدی از گروههای افراط گرا است که با پدیدهای مانند القاعده و القاعدهگرایی تفاوتهای جدی دارد.
این تحلیلگر مسائل افغانستان اضافه کرد: نیروی داعشی در افغانستان تلاش دارد که از برند داعش استفاده کند یکسری نیروهای افراط گرای اسلامی آسیای مرکزی خصوصا از ازبکستان هستند که در دهههای 80 و به ویژه 90 میلادی از فضای خلاء افغانستان برای ضربه زدن به دولتهای آسیای میانه استفاده کردند. این مجموعه از آن زمان تاکنون در فضای افغانستان حضور داشتند و با فرازو نشیبهای متنوع، در مناطق مرکزی افغانستان و پاکستان به ویژه در مناطق شرقی، جایی که ذیل نفوذ شبکه حقانی در ولایت ننگرهار تعریف میشده به زیست خود ادامه دادند.
نوروزی ادامه داد: بعد از شکلگیری داعش، این گروه تلاش کردند از این برند برای بازسازی و احیای خود با کمک قدرت و نفوذ شبکه حقانی که همواره حلقه واسط جریانهای عربی با فضای گروههای افراط گرا در داخل افغانستان بوده، استفاده کنند. علاوه بر آنها تعدادی از نیروهایی که از بدنه طالبان جدا شده بودند، هم به تعبیر مردم افغانستان «پرچم سفید را گذاشتند و پرچم سیاه برافراشتند» و نام خود را «داعش» گذاشتند.
این کارشناس مسائل افغانستان با تاکید بر اینکه به دلایل متعدد فضای زیست و عمل داعش در افغانستان در این سالها بسیار محدود بوده، وجود رقیبی به نام طالبان، عدم دستیابی به درآمدهای پایدار، نداشتن سرزمین و جغرافیا و همچنین نبود خلاء قدرت در این کشور را از دلایل عمده این محدودیت عنوان کرد.
نوروزی با بیان اینکه پدیده داعش در افغانستان پدیده کم وزنی است، با تاکید بر ضرورت توجه به پیچیدگی جنایات ضد بشری در افغانستان یادآورشد: کشوری که چهار دهه درگیر جنگ و نزاع بوده، امکان زیستی را به گروههای متنوع مخالف نظم و بهره بردار از شرایط ناامنی داده است. مافیای مواد مخدر، جریانات راهزنان محلهای، بدنه اصلی طالبان و بسیاری از فرماندهان کوچک محلی را که تلاش دارند برای خود فضای زیست و قدرت پیدا کنند، باید جزء این گروهها در نظر گرفت. به این گروهها باید منازعات ریشه دار قومی، فردی و اعتقادی و همچنین عادی شدن شرایط استفاده از خشونت برای غلبه بر این منازعات و پیروزی در آن را اضافه کرد.
به گفته این کارشناس مسائل افغانستان، برخی گروهها مسئولیت جنایات خود را برعهده داعش میگذارند و البته این جریان هم از آنجا که به دنبال توسعه حیات خود و زنده ماندن در فضای افکارعمومی است آن را میپذیرد.
نوروزی درخصوص امکان گفتگو میان طالبان طرفدار گفتگو و داعش با هدف توقف خشونتها در افغانستان، ضمن تاکید بر ضرورت درک ماهیت طالب در این کشور، گفت: در هویت طالبان و گفتمان هویتی که بر مبنای آن شکل گرفته و امروز هم براساس آن فعالیت میکند، باید سه شاخصه مشخص را درنظر داشت.
وی تمامیت خواهی در قدرت و اداره کشور و همچنین قرائت طالبانی از اسلام را دو ویژگی هویتی طالبان برشمرد و تاکید کرد: آنها اساسا قائل به سهیم شدن در قدرت نیستند و در کنار آن مدعی هستند ما باید همه چیز را بر اساس اسلامی که بر مبنای قرائت ما است، پیاده سازی کنیم که البته مورد پذیرش عموم مردم افغانستان نیست؛ قرائتی که هیچ جایگاهی برای سایر مذاهب و پدیدههای جدیدتر در فضای افکار عمومی مانند مشارکت اجتماعی زنان، رسانه ها، آزادی بیان قائل نیست.
این کارشناس مسائل افغانستان اضافه کرد: از همه مهمتر این اسلام و قرائت از اسلام، با قرائت حنفی که ریشه در ساختار هویتی جامعه افغانستان دارد و نزدیک به جریان تصوف و اهل مدارا و همدیگرپذیری است، کاملا فاصله دارد. این جریان تحت تاثیر آموزشهایی که در دهه 80 میلادی در مدارس مذهبی که زیرنظر سعودی ها، در پاکستان تشکیل شده، به شدت از مبانی حنفیت دور شده و به مبانی وهابیت نزدیک شده است؛ در واقع شاهد نوعی «حنفیت وهابی شده» هستیم.
وی شاخصه سوم گفتمان هویتی طالبان را بیگانه ستیزی و شعار اشغال افغانستان توسط نیروهای بیگانه عنوان کرد و گفت: آنها از ضعف حکومت و ضعف نیروهای آمریکایی در ارائه خدمات دولتی، امنیت و همه مواردی که در فضای کارکرد یک دولت قرار میگیرد، استفاده کردند و به مردم گفتند مقصر همه این پدیدهها غربیها هستند و ما با آنها مقابله میکنیم.
نوروزی ادامه داد: البته گزاره اول آنها درست، اما گزاره دوم، یعنی مقابله با غربیها، نقض است؛ چرا که اساسا موضوع آنها قدرت بوده و برای رسیدن به آن با هر قدرت خارجی که به آنها مشروعیت دهد مذاکره میکنند.
وی با تاکید بر اینکه نزاع داعش با طالبان نزاع حق و باطل نیست، بلکه بر سر قدرت است، یادآورشد: طالبان هیچ قدرت رقیبی را در منطقه نفوذ خود و جغرافیای افغانستان نمیپذیرند و اگر جایی با داعش وارد منازعه میشود، ریشهاش نزاع بر سر قدرت است و نه دفاع از مردم! بنابراین نمیشود از طالبان انتظار داشت مانع جنایات داعش شود. درواقع طالبان در همه این جنایات مستقیم یا غیرمستقیم دخیل است، حتی اگر در جایی مستقیم دخیل نشوند از دو زاویه در این جنایات به طور غیرمستقیم نقش دارند و اگر مدعی هستند میخواهند مردم افغانستان در آرامش زندگی کنند باید از این دو اقدام دست بردارند.
این کارشناس مسائل افغانستان اولین مساله را ترویج خشونت دانست و اضافه کرد: این نوع خشونتی که جامعه افغانستان را درگیر خود کرده، سطح بالایی از خشونت عریان علیه مردم است که ،مگر در برخی استثنائات، در جنگهای دهه 80 و هیچ یک از جنگهای داخلی نمیبینیم. طالبان مروج سطح بالاتری از خشونت در جامعه افغانستان بودند و باید از این جهت پاسخگو باشند. اگر آنها در فضای سیاسی قرار گیرند، دست از کشتار و خشونت و جنگ بردارند و خود را به رای مردم بگذارد، امکان بروز چنین خشونتهایی از سوی سایر جریانات کاهش مییابد.
منبع:https://www.scfr.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.