در آوریل 2015، جمهوری خلق چین توافقنامه کریدور اقتصادی چین و پاکستان موسوم به CPEC را با اسلام آباد امضا کرد. CPEC، به ارزش 62 میلیارد دلار، به عنوان پروژه شاخص ابتکار یک راه-یک کمربند موسوم به BRI لقب گرفت. این کار با هیاهوی زیادی آغاز شد و چین امیدهای زیادی را به این پروژه بست و انتظار داشت CPEC ارتباط تجاری بین چین و دریای عرب و در نتیجه تنگه هرمز در خلیج فارس را تأمین کند. پروژههای مرتبط با CPEC تا اواسط سال 2018 در حال اجرا بودند. اما زمانی که در انتخابات 2018 انتقال قدرت از مسلم لیگ شاخه نواز به تحریک انصاف در پاکستان صورت گرفت همه چیز تغییر کرد. دولت جدید پاکستان به رهبری عمران خان عملاً گام هایی برای کاهش CPEC برداشت.
موضعگیری عمرانخان باعث شد مقامات چینی به بازنگری در سیاست اقتصادی خود در پاکستان و در رابطه با CPEC بپردازند. همچنین پس از انتقاد وزرای کابینه پاکستان از CPEC، چین گزارش داد که بودجه پروژههای CPEC را کاهش داده است. این کاهش بودجه آرام آرام به قطع بودجه پروژه CPEC منجر شد و چینی ها دلیل این کار را فساد اقتصادی در پاکستان و ورشکستگی این کشور در سال 2020 اعلام کردند. در نتیجه عدم تأمین بودجه لازم، دولت پاکستان مجبور شد کار بر روی چندین قطعه از پروژه راه سازی CPEC را متوقف کند. اکنون، کار بر روی اکثر پروژه های CPEC به حالت تعلیق کامل درآمده است.
اقدام ناگهانی هند در 5 آگوست 2019 با الغای قوانین 350A و 370 علیه منطقه مورد مناقشه کشمیر و عدم حمایت عربستان سعودی و امارات متحده عربی از موضع اسلامآباد، منجر به ایجاد احساس انزوای شدید میان حاکمیت پاکستان شد. این امر باعث شد که دولت پاکستان به صورت دیپلماتیک روی پای خود ایستاده و احساس نیاز شدیدتری به حمایت از چین داشته باشد. با این حال، در آن زمان اسلامآباد CPEC را تعطیل کرده بود، بنابراین متقاعد کردن پکن برای ادامه کمک به پاکستان دشوار بود.
اسلام آباد در ماه سپتامبر 2019 شروع به تلاش مجدد برای تمدید CPEC کرد. دولت پاکستان از اختیارات ویژه ای استفاده کرده و مجلس را برای افزایش اختیار خود در اجرای هرچه سریعتر CPEC دور زده است، از این طریق تحقیق و تفحص های قانونی مجلس نیز از فرآیند جاری حذف میشوند. پاکستان همچنین 23 سال معافیت مالیاتی برای شرکتهای چینی که بندر گوادر را اداره میکنند، اعلام کرده است. همچنین این مراحل با کمپین رسانه ای دولت که پیام احیای CPEC را ترویج میکند تکمیل شده است.
به هر حال چین در تکاپوی آن است که از مسیر دیگری نیز پروژه BRI را پیش ببرد.
هنگکنگ-گوادر/هنگکنگ-چابهار: تنها یک مسیر دریایی برای دستیابی چین به منطقه غرب آسیا و پس از آن ورود به آسیای میانه و اروپا وجود دارد. این مسیر از بندر هنگکنگ آغاز شده و در نهایت باید به یکی از بندرهای گوادر یا چابهار ختم شود. اما این مسیر به دلایل زیر چندان موردعلاقه چین نیست:
ب: مسیرهای خشکی
امکان حذف پاکستان به طور کامل از پروژه BRI وجود دارد ولی به نظر میرسد چینیها تمایل دارند با استفاده از مسیرهای جایگزین به جهت دستیابی به افغانستان، از امکان افزایش توان راهبردی اسلامآباد در مقابل خود جلوگیری کند. برای دستیابی به این سیاست، پکن دو مسیر جایگزین بالقوه را در نظر گرفته است. در ادامه به بررسی هزینه/فایده این دو مسیر برای چینیها میپردازیم:
کاشغر-واخان-کابل-ایران: مرز دالان واخان که حدود 50 الی 60 کیلومتر طول داشته و میان افغانستان و چین قرار دارد، بهعنوان کلید اصلی حل معمای مسیر خشکی پروژه BRI به حساب میآید.
کاشغر-قرقیزستان-تاجیکستان-کابل-ایران: این مسیر میتواند بدیل مسیر پیشین باشد و با وجود طولانیتر شدن مسیر دستیابی به کابل، از مزایایی نیز برخوردار است که در زیر به آن میپردازیم:
پیشبینی: به نظر می رسد پکن به طور کامل پاکستان را از مسیر کریدور شرق به غرب حذف نکند، زیرا اسلام آباد متحد این کشور در مقابل هند بوده و از سویی نزدیکی بیش از حد پاکستان به آنکارا و انتقال گروههای تروریستی تکفیری به پاکستان از سوی ترکیه، میتواند به شکل جدی منافع چین را تهدید کند. در نتیجه این کشور به جهت نگه داشتن پاکستان در مدار سیاست خارجی خودش از بخشی از پروژه CPEC که تکمیل شده استفاده خواهد کرد. یکی دیگر از مزیتهای استفاده از مسیر پاکستان، افزایش توان پکن در چانه زنی سیاسی به کشورهای تاجیکستان، قرقیزستان و پاکستان است؛ زیرا با استفاده از دالان واخان عملاً این کشورها تا حدودی از مزایای پروژه BRI بی نصیب میشوند.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.