فدرالی شدن یمن؛ مواضعِ بازیگران و پیامدها

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
پنج سال از بحران یمن می‏‌گذرد. طی این مدت، تنها طرحی که برای ساختار سیاسی آینده یمن ارائه شد، فدرالی شدن این کشور بود. در واقع؛ مداخله‌ی بازیگران خارجی در تمام مدت 5 سال گذشته و تلاش آن‌ها برای مدیریت بحران یمن سبب شد طرح‏‌های درونی و نشأت گرفته از اجماع بازیگران داخلی یمن برای ساختار سیاسی آینده‌ی این کشور ارائه نشود.
 

بحران کنونی در یمن را باید به ۳ دوره‌ی زمانی تقسیم کرد:

۱. سال ۲۰۱۱ تا به قدرت رسیدن منصورهادی در فوریه ۲۰۱۲؛

۲. از به قدرت رسیدن عبدربه منصورهادی تا فرار وی به ریاض در مارس ۲۰۱۵؛

۳. از حمله عربستان سعودی در مارس ۲۰۱۵ تاکنون.

در این سه دوره، به علل مختلف از جمله مداخله بازیگران خارجی نظیر عربستان سعودی تنها در پایان دوره موقت دو ساله عبدربه منصورهادی یک طرح توسط کنفرانس گفتگوی ملی یمن درباره نظام سیاسی آینده این کشور ارائه شد. در این طرح، پیشنهاد شد یمن به شش اقلیم فدرالی تقسیم شود. با این حال، این طرح تا سپتامبر ۲۰۱۴ که توافقنامه‌ی آشتی ملی موسوم به توافقنامه ۲۱ سپتامبر میان انصارالله و دولت موقت عبدربه منصورهادی امضاء شد، اجرایی نشد. اکنون که یمن شاهد جنگ عربستان سعودی و متحدانش، کنترل مناطق شمالی توسط انصارالله و طیف وابسته به علی عبدالله صالح، حضور دولت مستعفی در جنوب، و همچنین تقویت حضور تروریست‏‌های القاعده و داعش در برخی استان‏‌های جنوبی است، بار دیگر سناریو تقسیم یمن به شش اقلیم فدرالی مطرح شد. نوشتار پیش‏ رو، ضمن ارائه آخرین آمارها از فاجعه‌ی انسانی در یمن، مواضع بازیگران اصلی درباره تقسیم یمن به شش اقلیم فدرالی و همچنین پیامدهای این طرح برای یمن را مورد بررسی قرار می‏‌دهد.

آخرین وضعیت انسانی و میدانی در یمن

عربستان سعودی از روز ۲۶ مارس ۲۰۱۵ به ظاهر با مشارکت ۹ کشور دیگر اما در عمل صرفاً با همراهی امارات و قطر، حمله به فقیرترین کشور عربی یعنی یمن را آغاز کرد. ۲۶ ژانویه ۲۰۱۶، این حمله وارد یازدهمین ماه شده است. نتیجه جنگ نامتقارن عربستان علیه یمن، وقوع یک فاجعه‌ی انسانی در یمن بود. طبق اعلام وزارت بهداشت یمن در نتیجه این جنگ، بیش از ۸ هزار نفر کشته و بیش از ۲۸ هزار نفر زخمی شدند. صندوق کودکان ملل متحد (یونیسف) در آخرین گزارش خود در سال ۲۰۱۵ میلادی اعلام کرد که «دست کم ۲۱.۱ میلیون یمنی به کمک غذایی نیاز دارند که ۹.۹ میلیون نفر آن را کودکان تشکیل می‌دهند، ۱۵.۲ میلیون نفر به خدمات بهداشتی پایه‌ای و ۱۹.۳ میلیون نفر نیز به آب بهداشتی دسترسی ندارند، ۲.۵ میلیون نفر که ۳۱ درصد آن‌ها کودکان هستند در داخل این کشور آواره شدند که بیش از نیم میلیون نفر در مدارس، ساختمان‌های متروک و دولتی، چادرها و اقامتگاه‌های موقت اسکان دارند.» (UNICEF, 29 December 2015)

اکنون عربستان سعودی همچنان مناطق مختلف یمن به‏‌خصوص مناطق شمالی را بمباران می‏‌کند، گروه‌‏های تروریستی القاعده و داعش در نتیجه ضعف مفرط دولت مستعفی که در جنوب یمن مستقر است، به پیشروی خود در مناطق جنوبی این کشور ادامه می‌‏دهند، نیروهای انصارالله به همراه ارتش یمن و طیف وابسته به علی عبدالله صالح نیز ضمن در اختیار داشتن کنترل مناطق شمالی این کشور، به مناطق مرزی یمن با عربستان سعودی حمله کرده و خسارات زیادی نیز به نیروهای عربستانی مستقر در این مناطق وارد می‏‌کنند. در این شرایط، بار دیگر از تمایل عربستان سعودی برای اجرایی کردن طرح تقسیم یمن به شش اقلیم فدرال مطرح شد.

طرح تقسیم یمن به شش اقلیم فدرالی

پنج سال از بحران یمن می‏‌گذرد. طی این مدت، تنها طرحی که برای ساختار سیاسی آینده یمن ارائه شد، فدرالی شدن این کشور بود. در واقع؛ مداخله‌ی بازیگران خارجی در تمام مدت ۵ سال گذشته و تلاش آن‌ها برای مدیریت بحران یمن سبب شد طرح‏‌های درونی و نشأت‌گرفته از اجماع بازیگران داخلی یمن برای ساختار سیاسی آینده این کشور ارائه نشود.

طرح فدرالی شدن یمن نیز ابتدا توسط عربستان سعودی طرح شد. فدرالی شدن یمن برون‏داد اصلی کنفرانس گفتگوی ملی یمن در اوایل سال ۲۰۱۴ میلادی نیز بود که تقسیم این کشور به شش منطقه‌ی فدرالی را پیشنهاد کرده بود. این شش منطقه فدرالی عبارت بودند از:

۱. اقلیم حضرموت به مرکزیت المکلا؛

۲. اقلیم سبا به مرکزیت سبا؛

۳. اقلیم عدن به مرکزیت عدن؛

۴. اقلیم الجند به مرکزیت تعز؛

۵. اقلیم ازال به مرکزیت صنعاء؛

۶. اقلیم تهامه به مرکزیت حدیده.

در واقع، از شش اقلیم یمن، دو اقلیم حضرموت و عدن در جنوب و چهار اقلیم سبا، الجند، ازال و تهامه در شمال هستند.

مواضع بازیگران اصلی یمن درباره طرح فدرالی شدن

سؤال مهمی که وجود دارد، این است که دیدگاه بازیگران اصلی یمن درباره طرح تقسیم این کشور به شش منطقه فدرالی چیست؟ با توجه به اینکه مهم‏ترین بازیگران داخلی بحران کنونی یمن شامل عبدربه منصورهادی و حامیان وی، انصارالله و طیف وابسته به علی عبدالله صالح و همچنین جنبش جنوبی حراک و مهم‏ترین بازیگر خارجی این بحران نیز برخی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی هستند، مواضع هر یک از این بازیگران درباره طرح تقسیم یمن به شش اقلیم فدرالی را می‌توان بیان کرد.

۱- موضع عبدربه منصورهادی و حامیان وی

طرح تقسیم یمن به شش منطقه فدرالی، طرحی است که با حمایت دولت موقت عبدربه منصورهادی در سال ۲۰۱۴ در کنفرانس گفتگوی ملی یمن مورد تصویب قرار گرفت. پس از اینکه کنفرانس گفتگوی ملی یمن طرح تقسیم این کشور به شش اقلیم را به عبدربه منصورهادی تقدیم کرد، عبدربه منصورهادی در توصیف این طرح عنوان کرد که «چنین سیستمی می‌تواند باعث پایان دادن به انحصار ثروت، و توزیع عادلانه منابع کشور شود… سیستم فدرال، یمن را از کشوری فقیر به کشوری ثروتمند تبدیل خواهد کرد… سیستم فدرال، درمان بحران انحصار قدرت و ثروت، نیز راه حل مشکلات اقتصادی این روز‌های یمن است.» (جام‏‌نیوز، ۱۸/۱۰/۱۳۹۳) بنابراین، در صورتی که عبدربه منصورهادی با کمک حامیان منطقه‏‌ای و بین‏‌المللی خود در قدرت باقی بماند، این طرح مورد حمایت عبدربه منصورهادی و حامیان داخلی و خارجی آن به‏‌خصوص عربستان سعودی، امارات و آمریکا قرار دارد. در شرایط کنونی نیز تحولات یمن بیانگر این است که عربستان سعودی و دولت مستعفی یمن درصدد هستند با اجرایی کردن طرح فدرالی شدن یمن، از یک سو؛ مناطق فدرالی را تحت کنترل دولت مستعفی یمن قرار دهند و از سوی دیگر میان مناطق فدرالی و انصارالله واگرایی سیاسی ایجاد کرده و انصارالله و طیف وابسته به علی عبدالله صالح را در انزوای سیاسی داخلی قرار دهند.

۲- موضع انصارالله

پس از مطرح شدن تقسیم یمن به شش منطقه فدرالی، انصارالله قویاً اعلام کرد که با این طرح موافقت نخواهد کرد. در طرح فدرالی در نظر گرفته شده برای یمن، همه ساکنان یمن از حق خودمختاری و تسلط بر تنگه راهبردی باب‌‏المندب استفاده می‏‌کنند در حالی که حوثی‌های یمن هیچ‏گونه حقی در این تقسیم‏‌بندی ندارند. (فرهادتوسکی، ۲۱ بهمن ۱۳۹۲) در عین حال، این طرح بار دیگر حوثی‌‏ها و شیعیان یمن را به دور از ساختار قدرت در این کشور نگه می‏‌دارد. موضع مخالف انصارالله درباره تقسیم یمن به شش منطقه فدرالی در ماه‏‌های اخیر نیز تکرار شد و این جنبش پرطرفدرار یمنی، این طرح را در تضاد با توافقنامه آشتی ملی سپتامبر ۲۰۱۴ می‏داند که می‏‌تواند زمینه تجزیه یمن را فراهم کند. به نظر می‏‌رسد در شرایط کنونی مواضع علی عبدالله صالح و حامیان وی به مواضع انصارالله در مسائل مهم یمن از جمله فدرالی شدن این کشور نزدیک باشد.

۳- موضع جنبش حراک جنوبی

به طور کلی جنبش حراک جنوبی درباره تقسیم یمن به شش اقلیم فدرالی دیدگاه مشروطی دارد. این جنبش معتقد است اگر نظام فدرالیسم و تمرکززدایی در یمن به درستی و به شکل واقعی انجام شود و مناطق فدرال در امور داخی خود استقلال واقعی داشته باشند، با این طرح موافق است اما اگر این طرح صرفاً برای بازسازی حاکمیت، گذار از بحران کنونی و احیای روال گذشته در یمن باشد که جنوبی‏‌ها متحمل تبعیض بسیاری شدند، با این طرح مخالف است. حراک جنوبی امروزه به بخش‌های مختلفی تبدیل شده است. طیفی با عبدربه منصورهادی همراه هستند، طیفی هم چنان نزدیک به انصارلله و طیفی دیگر فی‌مابین دو سوی این دو بازیگر اصلی قرار گرفته‌اند. لذا نمی‌توان به طور کلی در مورد حراکی‌ها سخن از موافقت یا مخالفت با شش اقلیمی بیان نمود.

۴- مواضع شورای همکاری خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی

شواهد آشکاری وجود دارد مبنی بر اینکه کنفرانس گفتگوی ملی یمن، طرح تقسیم این کشور به شش اقلیم فدرالی را با موافقت عربستان سعودی ارائه داد. یکی از این شواهد آشکار این است که عبدربه منصورهادی زمانی که طرح تقسیم یمن به شش اقلیم فدرالی مطرح شد، رئیس جمهور موقت یمن بود و عبدربه منصورهادی نیز با مدیریت عربستان سعودی در سال ۲۰۱۲ در انتخابات نمایشی تک نامزدی به قدرت رسید و پس از آن نیز تحت حمایت سعودی‏‌ها قرار داشت. بنابراین، عربستان سعودی با فدرالی شدن یمن مخالف نبود و امروز نیز با این طرح مخالف نیست. با این حال، موضوع مهم این است که عربستان سعودی از فدرالی شدن یمن سه هدف مهم دارد:

نخست اینکه؛ سعودی‏ها و متحدانش در شورای همکاری خلیج فارس از طریق فدرالی شدن نظام سیاسی در یمن به دنبال این هستند که یک دولت ضعیفی که با مناطق فدرالی شکاف دارد، در این کشور روی کار بیاید تا این دولت همچنان به عربستان و متحدانش وابسته باشد.

دوم اینکه؛ با توجه به ساختار قومی و قبیله‌‏ای که در این کشور وجود دارد، فدرالی شدن یمن سبب می‌‏شود در صورتی که دولت مرکزی یمن با عربستان سعودی چالش پیدا کند، سعودی‏‌ها بتوانند از طریق مناطق فدرالی بر دولت مرکزی یمن اعمال فشار کنند؛ مطابق شرایطی که اکنون میان دولت مرکزی عراق و منطقه فدرالی کردستان این کشور وجود دارد.

سوم اینکه؛ عربستان سعودی و متحدانش از طریق این طرح همچنان تلاش می‏‌کنند شیعیان یمنی در این کشور در حاشیه باقی بمانند.

پیامدهای طرح فدرالی شدن یمن

تحولات عراق پس از سقوط صدام نشان داد که طرح‏‌هایی که خواستار فدرالی شدن کشورهای عربی هستند، در عمل سبب افزایش تنش‏‌های درونی در این کشورها شده، در راستای منافع گروه‏‌های خاص و بازیگران خارجی قرار دارد و در عمل نیز تهدید بالقوه‏‌ای برای تجزیه این کشورها محسوب می‌‏شود. این شرایط در عراق کنونی آشکارا وجود دارد. می‏‌توان گفت؛ طرح فدرالی شدن یمن نیز در این راستا قرار دارد. اگرچه طرح تقسیم یمن به شش منطقه فدرالی، برون‏داد کنفرانس گفتگوی ملی یمن بود اما واقعیت این است که ترکیب اعضای کنفرانس گفتگوی ملی یمن و همچنین هدایت آن توسط دولت موقت عبدربه منصورهادی بیانگر این است که این طرح، از سوی بازیگران خارجی نظیر عربستان سعودی و آمریکا برای آینده یمن دیکته شد که برخی از مهم‏ترین پیامدهای آن برای یمن عبارت است از:

۱- افزایش خطر تجزیه یمن

با توجه به اختلاف‏‌های جدّی‏‌ای که میان یمن شمالی و جنوبی وجود دارد و همچنین با توجه به سابقه تاریخی دو کشور یمن شمالی و جنوبی و قدرت‏‌طلبی‏‌ای که برخی گروه‏‌های یمن جنوبی دارند و بر این باور هستند که در نتیجه اتحاد دو یمن در سال ۱۹۹۰، نقش یمن جنوبی در ساختار قدرت یمن متحد کاهش یافته است، طرح فدرالی شدن یمن نه‏‌تنها نمی‏‌تواند بی‏‌ثباتی سیاسی در این کشور را سامان دهد، بلکه می‏‌تواند آشکارا بسترهای تجزیه این کشور را فراهم کند.

از سوی دیگر، اکنون بخش‏‌های مهمی از استان‏‌های جنوبی یمن در اشغال گروه‏‌های تروریستی از جمله القاعده و داعش قرار دارد. حمله عربستان سعودی به یمن همان‏گونه که «فدریکا موگرینی»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در روز ششم ماه می ۲۰۱۵ در سخنرانی برای دانشجویان در پکن، پایتخت چین، گفت «درها را به روی قدرت‏گیری القاعده در این کشور باز کرده است…» و «القاعده در حال تلاش برای پر کردن خلأ به وجود آمده در یمن است.» (عمادی، ۳۰ آبان ۱۳۹۴) با قدرت‏گیری القاعده در جنوب یمن، عبدربه منصورهادی، رئیس جمهوری مستعفی یمن چندی پیش در مقابل خروج تروریست‏‌ها از استان جنوبی عدن، پیشنهاد واگذاری استان حضرموت به القاعده و داعش را مطرح کرد. با توجه به اینکه گروه‏‌های تروریستی در مناطق جنوبی یمن حضور فعالی دارند و این حضور در نتیجه حمله عربستان سعودی به این کشور تقویت نیز شده است، در صورت اجرایی شدن تشکیل شش اقلیم در یمن، مناطق جنوبی شاهد آغاز دوره‏ جدیدی از ناامنی و بی‏‌ثباتی خواهند بود. بنابراین می‏‌توان گفت تقسیم یمن به مناطق فدرالی به‏‌خصوص می‏‌تواند زمینه کنترل دولت مرکزی آینده این کشور بر مناطق جنوبی را کاهش دهد و زمینه افزایش خشونت، بی‏‌ثباتی و همچنین تجزیه این مناطق از جمهوری عربی یمن را فراهم کند.

۲- افزایش اختلاف‏‌های قومی و قبیله‏‌ای در یمن

یکی از مهم‏‌ترین پیامدهای طرح فدرالی شدن یمن، افزایش اختلاف‏‌های قومی و قبیله‏‌ای در این کشور است زیرا اساس تقسیم‏‌بندی در این طرح بر مبنای تمایلات قومی و قبیله‏‌ای قرار گرفته است. برای مثال، می‏‌توان به مخالفت مسئولان محلی استان «ذمار» در پیوستن به اقلیم «ازال» اشاره کرد. مسئولان محلی استان «ذمار» معتقد هستند با اقلیم «سبا» در مقایسه با اقلیم «ازال» قرابت اجتماعی، جغرافیایی و اقتصادی بیشتری دارند.

۳- افزایش نفوذ عربستان سعودی در یمن فدرالی

عربستان سعودی، یمن را حیات خلوت خود می‌‏داند که این نگرش بیش از هر چیز از مجاورت جغرافیایی دو کشور نشأت می‏‌گیرد. یمن و عربستان سعودی ۱۴۵۸ کیلومتر مرز مشترک دارند. آل سعود از زمانی که بحران در یمن آغاز شد، ابتدا تلاش کرد علی عبدالله صالح را در قدرت حفظ کند اما پافشاری مردم برای برکناری صالح از قدرت، سبب شد آل سعود با ارائه یک طرح نمایشی در قالب شورای همکاری خلیج فارس، زمینه‌ی برگزاری انتخاباتی تک‌نامزدی را فراهم کند و عبدربه منصورهادی را پس از ۱۸ سال که معاون صالح بود، به جای علی عبدالله صالح در رأس قدرت یمن بنشاند. آل سعود با این رفتارها و همچنین با حمایت گسترده‏‌ای که پس از به قدرت رسیدن عبدربه منصورهادی از وی به عمل آورد- که نشانه آشکار آن تهاجم به یمن از مارس ۲۰۱۵ تاکنون به بهانه بازگردان مشروعیت به این کشور است- نشان داد که حفظ و یا حتی گسترش نفوذ در یمن برای عربستان حائز اهمیت بسیاری است. با توجه به اینکه در تقسیمات فدرالی در نظر گرفته شده، تنها حوثی‏‌های یمن هستند که به تنگه راهبردی باب‏‌المندب دسترسی ندارند، مشخص می‏‌شود که آل سعود همچنان تلاش می‏‌کند با دور نگه داشتن شیعیان یمنی از قدرت و مناطق راهبردی این کشور، نفوذ خود در یمن را حفظ و حتی تقویت کند. این هدف سعودی‏‌ها در تناقض با یکی از اهداف اصلی انقلاب مردم یمن و به‏‌خصوص تحمل جنگ نامتقارنی است که سعودی‏‌ها از ۲۶ مارس ۲۰۱۵ تاکنون بر مردم فقیر یمن تحمیل کردند.

نتیجه

جنگ عربستان سعودی علیه یمن از روز ۲۶ ژانویه ۲۰۱۶ وارد یازدهمین ماه شده است. در حالی که گروه‌‏های سیاسی یمنی با نظارت سازمان ملل متحد قرار است دور بعدی مذاکرات خود را برگزار کنند، اما، هنوز طرح مشخصی برای ساختار سیاسی یمن وجود ندارد. تنها طرحی که در این زمنیه وجود دارد، مربوط به طرح کنفرانس گفتگوی ملی یمن مبنی بر تقسیم این کشور به شش اقلیم فدرالی است که در ژانویه ۲۰۱۵ ارائه شد. شواهد میدانی کنونی در یمن نیز گویای این است که اجرای این طرح در راستای منافع سعودی‏‌ها و متحدان‏شان قرار دارد. زیرا با توجه به اینکه در طرح تقسیم یمن به شش اقلیمی گرایش‏‌های قومی و قبیله‏‌ای مبنای تقسیم قرار گرفته است و اختلافات قومی و قبیله‏‌ای نیز در یمن یک تهدید جدی محسوب می‏‌شود، دولت مرکزی که در نتیجه این طرح در یمن روی کار آید دولتی ضعیف و وابسته خواهد بود. از این رو، سعودی‏‌ها و متحدانش از این طرح حمایت خواهند کرد. با این حال، شواهد سیاسی در یمن و اینکه حوثی‏‌ها متضرر اصلی در طرح تقسیم یمن به شش اقلیم فدرالی خواهند بود و جنبش جنوب یمن نیز نگران این است که این طرح صرفاً برای بازسازی حاکمیت باشد و به شکل جدی و واقعی نیز اجرا نشود، به نظر می‏‌رسد سعودی‏‌ها و متحدان یمنی و غیریمنی آن، توان اجرایی کردن این طرح را نداشته باشند.

فهرست منابع:

۱- جام‏‌نیوز، (۱۸/۱۰/۱۳۹۳)، از سوی رئیس جمهور یمن: طرح نظام فدرالی برای یمن و مخالفت حوثی‏ها.

۲- عمادی سید رضی، (۳۰ آبان ۱۳۹۴)، برآورد وضعیت جنوب یمن و چالش‏های تشکیل دولت موقت، اندیشکده تبیین.

۳- فرهادتوسکی فرزاد، (۲۱ بهمن ۱۳۹۲)، اهداف پشت پرده تقسیم یمن به ۶ اقلیم فدرال/ محرومیت شیعیان حوثی از حقوق ملی. خبرگزاری مهر.

۴- UNICEF, (29 December 2015), Unicef Yemen Crisis Situation Report,

http://www.unicef.org/mena/UNICEF_Yemen_Humanitarian_SitRep_16_-_29_December_2015%281%29.pdf

http://www.unicef.org/mena/UNICEF_Yemen_Humanitarian_SitRep_16_-_29_December_2015%281%29.pdf

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *