تاثیرات و پیامدهای سیاست عربی ترکیه

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
 اساسا  رجب طیب اردوغان و ترکیه بخاطر اینکه قصد دارد از بحرآنها برای عملیاتی کردن سیاست های خود جهت  تبدیل به  یک بازیگر مهم بین المللی استفاده نمایند تلاش می نمایند با استفاده از حداکثر سازی منافع عینی ، مادی و ماوی با استفاده از  سه الگوی ترکیبی سکولاریسم ، دمکراسی و اسلام  به مهندسی افکار عمومی در جهان عرب بپردازد

با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه، سال 2002 به نقطه  چرخشی همزمان در سیاست عربی( و نه خاورمیانه ای)ترکیه تبدیل شد. این تغییر پیش از هر چیز در نتیجه رهنامه سیاست خارجی جدیدی بود که  احمد داووداوغلو، نخست در مقام مشاور ارشد نخست وزیر در سال 2002 و سپس در مقام وزیر امورخارجه در سال 2009 در قالب رهنامه عمق استراتژیک  صورتبندی کرد. داووداوغلو معتقد بود واقعیت های تاریخی و جغرافیایی  ترکیه را ناگزیر از داشتن سیاست  خاورمیانه ای موثر می کند. وی توانست مجموعه حاکم را نیز در این زمینه قانع کند. از این رو سیاست هایی چون مشکلات صفر با همسایگان، دیپلماسی ریتمیک و چندجانبه، تعامل با تمامی طرفین امور(دیپلماسی خرد و کلان) را  به عنوان پیش شرط های  سیاست راهبردی موفق در پیش گرفت.  در همین دوره ظهور مسائلی چون عراق، فلسطین و لبنان و ترس از سرریزی منطقه ای آن بستر مناسب برای اعمال سیاست های یادشده را  در اختیار ترکیه قرار داد. سیاستهای عربی  ترکیه با کشورهایی مانند ایران، پاکستان و…متفاوت هست بنایراین لفظ سیاست های خاورمیانه ای ترکیه درست نیست . سیاستهای ترکیه در خاورمیانه عربی است و آنرا باید در بطن استراتژی نوعثمانی گرایانه داوود اوغلو و اردوغان باید جستجو کرد. بنابرین سازوکارهای سیاست خارجی ترکیه در چارچوب نوعثمانی گرایی بین اعراب و دیگر کشورهای خاورمیانه متفاوت هست. پس سیاستهای آنها خاورمیانه ای نیست و با توجه به دکترین داووداوغلو ترکیه در منطقه سیاست عربی را دنبال می کند. لذا من نمی بینم و شواهدی پیدا نمی کنم که سیاست های آنها خاورمیانه ای باشد.چرا که ترکیه به زبان خاورمیانه عمل نمیکند.آنها به زبان عربی سخن می گویند.

اهداف سیاست عربی ترکیه

ترکیه از یک سو افزایش روابط سیاسی و اقتصادی  را در دستورکار قرار دارد و از سوی دیگر می کوشید تا به عنوان  میانجی بحران ها و اختلافات منطقه ای ظهور کند.  در این راستا ترکیه سعی در ایجاد زبان گفتمانی جدیدی کرد که بتواند روحیه  ملت عرب را تحت تاثیر قرار داده و با محبوبیت و مشروعیت سازی به یک کنشگر مهم منطقه ای در میان اعراب تبدیل شود. در سطح جهانی نیز ظهور ترکیه به عنوان یکی از رهبران پروژه خاورمیانه بزرگ  به ویژه از سال 2005 به بعد حمایت گسترده تر آمریکا و غرب را  برای نقش آفرینی در خاورمیانه به دست آورد؛ در عین حال باید توجه کنیم ترکیه در جهان عرب یک دولت تاجر بوده است. نگاه آنها  به اعراب نشاندهنده  معنا بخشی خود به اروپا و حداکثرسازی منافع اقتصادی است. وجوه یک حکومت با تفکرات اسلامگرایی و عضویت در سازمان کنفرانس اسلامی نیز باعث شده است که ترکها از وجهه خوبی در میان کشورهای عربی برخوردار باشد.

واکاوی سیاست عربی ترکیه در دو سال گذشته

اولویت های عربی ترکیه در دو سال اخیر  حاصل یک تفکر ژئوپلیتیک جدید از یک طرف و اولویت‌های اقتصادی و امنیتی از سوی دیگر می‌باشد، و دیگر نمی‌توان تغییرات تکنیکی در سیاست خارجی ترکیه را با ملاحظات ایدئولوژیکی یا نگرانی‌های امنیتی بررسی نمود.آنها فقط منافع خود را حداکثرسازی می کنند.دغدغه آنها بیشتر اقتصادی است. ترکیه استراتژی مشخص دارد در واقع در ابعاد امنیتی و اقتصادی استراتژی دارند اما در روابط با کشورهای عرب تاکتیکی عمل می کنند.چون ذاتا به زبان اعراب سخن نمی گویند و با کارت کشورهای عرب برای برنامه های استراتژیک شان بازی می کنند.در واقع در این مدت بخاطر همین استراتژی داستان های زیادی از ترکیه شنیده شده است. آنها دنبال بازار اعراب هستند و به نظرم تغییرات تکنولوژیکی  در سیاست خارجی ترکیه در قبال اعراب را  نباید به ملاحظات ایدئولوژیکی یا اضطراب سیاست های عملی تنزل داد.

تاثیرات و پیامدهای  داخلی سیاست عربی ترکیه

در داخل ترکیه احزابی مانند حزب جمهوریخواه خلق و حزب حرکت ملی مخالف سیاستهای عربی دولت داوود اوغلو هستند اما نکته دیگر این است که رد پای داووداوغلو در سیاست خارجی این کشور همچنان ادامه دارد. شاید به نظرم این یک برنامه ریزی بلندمدت حزب عدالت و توسعه و اردوغان  بوده است که  هم اکنون داووداوغلو را به عنوان کنشگری موثر و اصلی در سیاست خارجی همچنان حفظ خواهد کرد. نگرش سیستمیک داووداوغلو در کنار اعتقاد وی به اینکه سیاست داخلی کشورهای متوسطی چون ترکیه که دارای مشکلات داخلی هستند در تداوم سیاست خارجی موفق قابل حل است نقش بیشتری به وی در مکانیزم سیاستگذاری داده است.داوود اوغلو به عنوان نظریه پرداز و عملیاتی کننده مبحث عمق استراتژیک ،بینش خاص خود و اردوغان را دارد و تا زمانی که برنامه های اقتصادی آنها رضایت مردم را داشته باشد احزاب مخالف تهدیدی برای آنها نیست فراموش نکنیم اردوغان ترکیه را با چه وضعیت بدهکاری و اقتصادی از بولنت اجویت تحویل گرفت. باید اشاره کنم در ترکیه نکته ای که باید به آن توجه شود این است که در دوره ی حزب عدالت و توسعه با حذف تدریجی  تمامی گروه ها و به عبارت صحیحتر آسیمیلاسیون و در بهترین حالت هضم این گروه ها در خود بااهمیت بخشی به دستورکارهای اصلی این گروه ها توسط حزب حاکم باعث شده است تا این حزب در ترکیه به عنوان تنها کارگزار موثر عمل کند. بار دیگر اشاره می کنم که در دوره ی حزب عدالت و توسه به تدریج که بر سال های اقتدار حزب حاکم عدالت و توسعه افزوده می شود و حکومت نیز بعد از سال ها حالت تک حزبی می یابد از اقتدار، حضور و طرح مساله توسط گروه های دیگر کاسته می شود و اینها بیشتر به عنوان واکنشگرانی در برابر طرح ها و نظرات مختلف حکومتی عمل می کنند. از این رو با وجود ارائه گروه بندی های مختلف به نظر می رسد تقسیم جامعه هویتی سیاسی ترکیه به دو گروه حزب حاکم و اپوزیسیون با واقعیت موجود در ترکیه بیشتر سازگار است.

تاثیرات و پیامدهای منطقه ای و بین المللی سیاست عربی ترکیه

ترک ها با استفاده از چهار رویکرد: الف) استراتژی به صفر رساندن مشکلات با همترکسایگان، ب) ایجاد کمربند امنیتی در محیط پیرامونی خود ج) استفاده از الگوی نو عثمانی‌گری جدید. د)قدرت  نرم وهوش سرشار. مناطق پیرامونی خود را به بالکان، اوراسیا، خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز تقیسم نمایند؛ مثلاً از نظر ترکها ایران، جزو کشورهای اوراسیا محسوب می‌شود، خاورمیانه شامل کشورهای عرب زبان می‌شود، بدین ترتیب دستگاه سیاست خارجی ترکیه بحر آنها را در داخل این گروه‌ها دسته‌بندی و طبقه‌بندی می‌کنند. آنها معتقدند این دسته‌بندی منجر به درک صحیحی از تعاملات، امنیتی – راهبردی این کشورها می‌شود و فضای مانور سیاست خارجی ترکیه را افزایش می‌دهد و به آنکارا امکان می‌دهد تعامل با همه بازیگران را در دستور کار دیپلماسی خود قرار دهد، و بحرآنهای هر کدام از این مناطق اجازه محاسبه هزینه و فایده را برای آنها مهیا می‌نماید.

در واقع آنها از تهدیدات و بحرآنهای منطقه‌ای برای فرصت‌سازی برای گفتگو با غرب استفاده می‌کنند تا وزن سیاست خارجی خود را افزایش دهند؛ ترکها با تقسیم‌بندی خود در وهله اول قدرت‌های حاضر در آن مناطق و قدرتهای خارج از آن را شناسایی می‌کنند ترکیه دریافته است که به این مناطق هم آمریکا و هم اتحادیه اروپا دغدغه‌های فراوانی دارند و سعی دارد در یک حالت بینابینی میان این دو قدرت قرار گیرد؛ مثلاً به خوبی می‌داند همدردی آمریکا نسبت به منافع امنیتی اسرائیل باید با همدردی اروپا نسبت به آلام مردم فلسطین به توازن برسد؛ بدین ترتیب تلاش می‌کند با ایجاد یک عامل پیوندی بین اتحادیه اروپا و آمریکا، نقش‌های کلیدی در عرصه نظام بین‌الملل را بر عهده بگیرند و با پررنگتر کردن حضور خود در حل بحرآنهای منطقه‌ای اهمیت نقش خود را به اتحادیه اروپا نشان دهد.فرضا وقتی به بحرا ن های عربی وارد می شوند می دانند بازیگران و قدرتهای زیادی به آن بحران توجه می کنند. و در داخل آن بحران صف بندی زیادی وجود دارد و به ترکیه امکان می دهد در داخل یکی از صف ها قرار بگیرند. موضوعاتی از جمله غزه نگرانی های ترکیه نیست.آنها تلاش می کنند مشکلات اقتصادی و مشکلات خود با برخی از کشورها در صف بندی بحران های عربی حل کنند.به نظرم در سیاستهای عربی ترکیه نه خاورمیانه ای آنها، برآیند سیاست خارجی ترکیه از سطح داخلی به سطح منطقه‌ای و سپس به سطح بین‌المللی بوده است.

منبع:https://iiwfs.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟