ناآرامیهای اخیر در کشمیر در سایه عملیات تروریستی نیس، کودتای ترکیه و صد البته تکراری بودن و قدمت جنگ و درگیری در این منطقه (کشمیر یکی از دیرپاترین بحرانهای جهان به حساب می آید) در حاشیه اخبار این روزها قرار گرفته است. سالهاست که این منطقه باعث تنش و درگیری در شبه قاره هند شده و دو کشور هند و پاکستان ادعای مالکیت این منطقه را دارند.
کشمیر در هفتهای که گذشت
ناآرامی و درگیریهای اخیر در منطقه کشمیر تحت کنترل هند، منجر به تداوم خشونتها علیه ساکنان این منطقه شده است. اما آنچه باردیگر به شعله ور شدن این آتش زیر خاکستر دامن زد، کشته شدن یکی از رهبران مبارزه علیه هند در این منطقه بود. مظفر برهان وانی، رهبر ۲۲ ساله گروه حزب المجاهدین و دو همراه وی در درگیری مسلحانه با نیروهای دولتی هند کشته شدند. وانی پس از کشته شدن برادرش ـ که او نیز از مبارزین مسلح علیه دولت هند بود ـ و نیز ضرب و شتم توسط نیروهای امنیتی، در نوجوانی تصمیم میگیرد به گروههای مبارز کشمیری بپوندد. مقامات هند جسد وانی را به خانوادهاش تحویل دادند. محلی ها از این جوان که در ۱۵ سالگی به حزب المجاهدین پیوسته بود، به عنوان یک قهرمان یاد می کردند.
دهها هزار نفر در مراسم تشییع جنازه وانی شرکت کرده، شعار استقلال سر دادند. در ادامه این درگیریها از روز جمعه تاکنون در درگیری نیروهای دولتی و مردم معترض کشمیر ۴۱ نفر کشته و دهها نفر زخمی شده اند. سرکوب اعتراضات و درگیریهای نیروهای پلیس هند با معترضان در منطقه تحت کنترل این کشور در کشمیر ادامه دارد.
ناآرامیهای جدید در کشمیر تحت کنترل هند به چالشی برای حزب حاکم بهاراتیا جاناتا، متعلق به نارندرا مودی، نخست وزیر هند تبدیل شده است. گفته میشود که ادامه ناآرامیها در کشمیر ناشی از اعمال سیاستهای تندروانه مودی است.
مناقشه کشمیر
مساله کشمیر یکی از مهمترین مسائل مورد اختلاف در روابط هند و پاکستان است. این منطقه کانون خصومتهای ۶۹ ساله میان هند و پاکستان بوده است. دو کشور ادعای مالکیت کامل بر این منطقه دارند اما هریک تنها کنترل بخشهایی از آنرا در اختیار دارند.
هنگامی که امپراتوری بریتانیا از منطقه شبه قاره هند رخت بر بست و کشور هند و پاکستان در چهاردهم اوت 1947 میلادی (23 مرداد 1326 هجری شمسی) به استقلال رسیدند، وضعیت اداره چند منطقه در این سرزمین نامشخص باقی ماند که از جمله این مناطق سرزمین کشمیر است و همین امر موجب شد که این منطقه دستخوش بحران شدیدی شود که تا به امروز همچنان به قوت خود باقی است. پاکستان، کشمیر را بدان علت که بخش اعظم جمعیت آن مسلمان است، متعلق به خود می داند و هند نیز بدان جهت که مهاراجه وقت کشمیر الحاق قلمرو خود را به خاک هند اعلام کرد مدعی جدایی ناپذیر بودن این سرزمین از خاک هند است. این منطقه کشمیر که بعد از تقسیم هندوستان محل تنازع میان هند و پاکستان بوده تاکنون درگیر سه جنگ خانمان سوز شده است. در خلال این جنگها یک سوم این منطقه در اختیار پاکستان قرار گرفته و دو سوم دیگر در اختیار هندوستان است. مبارزات مردم کشمیر تا سال 1988 تنها بعدی سیاسی داشت که پس از این سال و در پی رخ دادهای سیاسی در داخل کشمیر و ناامیدی جریانات کشمیری از دست یابی به نتیجه، این مبارزات وارد فاز مسلحانه شد و گروههای مختلف کشمیری اقدام به مبارزه علیه سلطه هند در کشمیر کردند. ارتش هند نیز نیرویی به استعداد بیش از 500 هزار سرباز را وارد این منطقه کرد که آن زمان جمعیتی معادل 7 میلیون نفر داشت و عملا کل منطقه تبدیل به پادگانی نظامی شد. این دو کشور سال ۲۰۰۳ برای آتش بس در مرز موسوم به خط کنترل در کشمیر توافق و یک سال بعد مذاکرات صلح را آغاز کردند. در ناآرامیهایی دو دهه اخیر در کشمیر تاکنون هزاران نفر جان خود را از دست دادهاند.
پاکستان هویت دینی و ملی خود را در گرو الحاق کشمیر دانسته و هند نیز تمامیت ارضی و یکپارچگی خود را در گرو عدم جدایی کشمیر میداند. زیرا در این کشور ایالتهای مختلفی وجود دارند که تحت تأثیر ناسیونالیسم قومی و مذهبی خواستار جدایی از هند هستند. در هر حال آنچه مسلم است این که اختلاف بر سر کشمیر تاکنون موجب بروز سه جنگ در سالهای 1948 ،1965 و 1971 میلادی بین هند و پاکستان شده است. سران بسیاری از کشورها تاکنون برای میانجیگری در خصوص این معضل دیرینه پا پیش گذاشته اند، اما هیچ یک از این وساطتها به نتیجه نرسیده و مشکل همچنان پابرجاست. کهنگی این بحران نشان از آن دارد که در کوتاه مدت و به آسانی نمیتوان این بحران را حل کرد. اما شاید آنچه تا حدی به حل این بحران کمک کند شناخت بازیگران دخیل در این بحران است.
بازیگران دخیل
سرزمین کشمیر به وسعت 222236 کیلومتر مربع در قسمت های جنوبی آسیا و در شمال شبه قاره هند قرار دارد که از شمال و شرق با چین، از شمال غربی با افغانستان از غرب با پاکستان و از جنوب با هند هم مرز است. سرزمینی که کشمیر نامیده میشود شامل سه قسمت است: یکی ایالت جامو و کشمیر که در قلمرو هند قرار دارد و مرکز آن شهر سرینگر است؛ دیگری کشمیر آزاد که در قلمرو پاکستان قرار داشته و مرکز آن مظفر آباد است. حد فاصل بین کشمیر هند و پاکستان خط آتش بس یا کنترل (Control of Line )به طول 1385 کیلومتر قرار دارد که پس از سومین جنگ هند و پاکستان در سال 1971 میلادی توسط سازمان ملل متحد تعیین شد و منطقه ی شمالی که در اختیار چین است.کشمیر در زمان اعطای استقلال بریتانیای کبیر به هند و پاکستان با وجودی که اکثر ساکنان آن مسلمان بودند تحت حکومت فرمانروای هندو مذهب منطقه قرار داشت. پس از آن که مالکیت سرزمین کشمیر بحث انگیز شد، مهاراجه هندو رسما اعلام کرد که کشمیر بخشی از خاک هندوستان است. از سوی دیگر چون جمعیت سرزمین کشمیر مسلمان هستند پاکستان مدعی حاکمیت بر این سرزمین است. همین چالش بر سر مالکیت منطقه جامو و کشمیر موجب شده است که بحران چرکینی در منطقه جنوب آسیا به وجود آید و این منطقه را که موطن فقیرترین مردم جهان است، بی ثبات کند. بازیگران دخیل در بحران کشمیر در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی قابل تقسیم هستند. در سطح داخل جبهه آزادیبخش جامو و کشمیر قرار دارد که خواهان به وجود آمدن کشور جدیدی به نام کشمیر است. در سطح منطقه دو بازیگر اصلی یعنی هندوستان و پاکستان قرار دارند که هر دو خواهان الحاق کشمیر و پیوستن آن به کشور خودشان هستند. در سطح بین الملل نیز بازیگران مختلفی وجود دارد
الف) جبهه آزادیبخش جامو و کشمیر
جبهه آزادیبخش جامو و کشمیر خواهان استقلال این سرزمین است. این جبهه برای ادعای خود استدلالهای زیر را مطرح میکند:
1 -از دید این جبهه کشمیر از ابتدا سرزمین مستقلی بوده و با آنکه در گذشته بخشی از سرزمین شبه قاره هند بوده، اما تحت حاکمیت جداگانه ای قرار داشته است.
2 -مردم کشمیر با آن که مسلمان هستند اما دارای هویت فرهنگی و تاریخی جداگانه ای هستند که با ساکنان پاکستان متفاوتند.
3 -با توجه به اختلافات دیرینه ای که بین دولت هند ومردم کشمیر وجود دارد، تداوم سلطه هند بر کشمیر تقریبا غیر ممکن است. از سوی دیگر الحاق کشمیر به پاکستان نیز حساسیتهای ویژه ای برای هندوستان بدنبال خواهد داشت که مانع از انعطاف و رضایت دهلی نو نسبت به این موضوع خواهد شد. بنابراین به سود هر دو کشور است که به استقالل کشمیر رأی دهند.
4 -جامعه بین الملل به ویژه قدرت های بزرگ نیز به کشمیر مستقل راغبتر هستند.
ب) هندوستان
از همان اوان استقلال هندوستان در سال 1947 میلادی، لرد مونت باتن نائب السلطنه وقت هندوستان کشمیر را منطقه ای با اهمیت تلقی کرد و همه تلاشها بر این استوار بود که کشمیر در چارچوب هند باقی بماند. کشمیر به چند دلیل از اهمیت فوق العاده ای برای هندوستان برخوردار است که در ذیل به اختصار بیان میشود: 1.کشمیر به لحاظ مرزهای بین المللی، مرکز و قلب جنوب آسیا محسوب میشود و وجود مرزهای مشترک آن با افغانستان، چین و روسیه به لحاظ دفاعی برای هندوستان مهم تلقی میشود .پنج رودخانه مهم سند، جهلم، چناب، راوی و ساتلج واقع در منطقه یا از کوههای کشمیر سرچشمه می گیرند و یا از این سرزمین می گذرند. این رودخانه ها در کشاورزی و اقتصاد هند نقش چشمگیری دارند و بنابراین کنترل و تسلط بر کشمیر به مثابه امکان استفاده و بهره برداری مؤثر از این رودخانه هاست و این امکان را برای هند به وجود می آورد که هر موقع بخواهد بر پاکستان فشار آورده و مواضع آن کشور را تعدیل کند 3.: با توجه به اعتقادات شدید مذهبی در هند، الحاق کشمیر به پاکستان به نوعی یعنی پیروزی مسلمانان پاکستانی بر مذهب هندوئیسم و در نتیجه از دست دادن کشمیر برای هندوستان شکست اعتقادی- مذهبی را برای این کشور دربرخواهد داشت 4 .: با توجه به این که در حال حاضر هندوستان خود را قدرت منطقه ای میداند، شکست در جریان کشمیر به لحاظ پرستیژ بین المللی باعث افت اعتبار این کشور خواهد شد.بزرگترین محور ارتباط زمینی بین جنوب آسیا با چین و آسیای مرکزی از بخش شمالی کشمیر عبور می کند. این محور ارتباطی که پاکستان و چین را بهم ارتباط داده، در قسمت شمالی دهلی نو قرار دارد و می تواند به یک اتحاد استراتژیک معنا ببخشد و امنیت هند را به مخاطره اندازد. بدین جهت نیز کشمیر از اهمیت بالایی برای هند برخوردار است.
درمجموع به نظر می رسد اعتقاد هندیها برای تسلط بر کشمیر و پیوستن این ایالت به دولت هند چنان است که دولتمردان هندی الحاق کشمیر را به کشور هند یک امر انجام شده می دانند و به هیچ وجه نمی خواهند وارد بحثی شوند که کشمیر را از تحت سیطره هند بودن جدا کند.
ج)پاکستان
بحران کشمیر: حل بحران به همان میزان که کشمیر برای هندوستان حائز اهمیت است، برای پاکستان نیز بسیار مهم شمرده میشود. در ذیل به چند اهمیت کشمیر برای این کشور به اختصار اشاره میشود: 1 شاید مهمترین ویژگی کشمیر برای پاکستان که سالها موجب ناامنی در مرزهای این کشور شده، این است که سرزمین کشمیر به لحاظ ساختار فرهنگی ترکیبی ناهمگون داشته است. اکثریت ساکنان کشمیر مسلمانند و هندونشینهای آن در اقلیت هستند. با توجه به این مسأله و تعصبات مذهبی و افراط گراییهای موجود در پاکستان، این کشور خواهان الحاق تمامی سرزمین کشمیر به خاک خویش است: 2 .ویژگی بعدی کشمیر که آنهم از اهمیت بالایی برای پاکستان برخوردار است و نیاز پاکستان برای بدست آوردن کشمیر را مشهودتر میسازد، وجود بزرگراه قره قروم در این منطقه است. این بزرگراه یکی از مسیرهای عمده جاده ابریشم در مناطق شمالی پاکستان و کشمیر بوده که از راه قره قروم عبور می کرده است. بعد از شروع جنگهای هند و پاکستان بر سر کشمیر این منطقه از اهمیت بالایی برخوردار شد چرا که این بزرگراه پاکستان را به چین متصل میکند و با توجه به اینکه چین یکی از رقبای سرسخت هند محسوب میشود هندی ها نسبت به احداث آن واکنش نشان داده و تلاش کردند که کنترل این منطقه به دست پاکستان نیفتد. وابستگی شدید منابع آبی پاکستان به منطقه کشمیر از موارد مهمی است که همیشه پاکستان و امنیت ملی آن را نگران میکند، زیرا به دلیل وحدت توپوگرافیک کشمیر و پاکستان، جهت گیری دره های این منطقه به سوی دشتهای پنجاب، باعث شده است که رودخانه های سند و پنجاب که حدود 80 درصد منابع آبی پاکستان به آنها متکی است از کشمیر سرچشمه بگیرند و بنابراین این منطقه بدین جهت نیز برای پاکستان مهم تلقی میشود .مشخصه بعدی کشمیر که اهمیت بالایی برای پاکستان دارد این است که این منطقه به دلیل مرتفع بودن، امکان تسلط دارنده آنرا بر محیط پیرامون فراهم میکند. به ویژه اینکه کشور پاکستان آسیب پذیرترین همسایه آن است. زیرا شهرهای بزرگ این کشور نظیر الهور، فیصل آباد، راولپندی، سیالکوت و پایتخت یعنی اسالم آباد به راحتی از آن تهدید میشوند و در آخر اینکه با توجه به حساسیت و موقعیت بلندیهای سیاچین، پاکستان توجه ویژه ای به این سرزمین دارد و همواره تلاشهای خود را در خصوص هموار نمودن الحاق رسمی و کنترل برکشمیر به کار گرفته است.
د) آمریکا
بحران کشمیر و قدمت تاریخی آن نشانگر این مسأله است که ظاهراً راه حل صلح آمیزی برای آن وجود ندارد. نگاه پاکستان و هندوستان به مسأله کشمیر نیز بیانگر این موضوع است که هیچکدام خواستار ترک این منطقه نبوده و حتی گزینه استفاده از سلاحهای اتمی را نسبت به برگزاری رفراندوم و ترک منطقه ترجیح میدهند. ایاالت متحده امریکا به عنوان یک بازیگر بین المللی که هم اکنون داعیه قدرت هژمون دارد نیز به دلیل اهمیت قابل توجهی که برای منطقه شبه قاره قائل است، برای حل بحران وارد عمل شده است. در زیر به مهمترین جنبه های اهمیت کشمیر برای امریکا اشاره میشود:
1 -با توجه به اینکه سیاست امریکا بعد از فروپاشی شوروی مبتنی بر مبارزه با تروریسم و عدم گسترش سلاحهای اتمی است واضح بنظر می رسد که کشمیر از اهمیت بالایی برای این کشور برخوردار باشد. زیرا کشمیر در نقطه تلاقی سه قدرت هسته ای جهان یعنی هند، پاکستان و چین قرار دارد که از الگوی رابطه نامتوازن نسبت به یکدیگر برخوردارند.
-2: اهمیت کشمیر به عنوان پایگاهی برای امریکا که با وجود آن بر بام جهان تسلط پیدا خواهد کرد و ناظر بر عملکرد کشورهای چین، هند، روسیه، آسیای مرکزی، پاکستان و افغانستان خواهد شد را نمیتوان نادیده گرفت. این مهم در تحقق ایفای نقش هژمونی آمریکا در جهان بسیار اهمیت دارد.
3 -اگر نظریه هانتینگتون مبنی بر جنگ تمدنها را بپذیریم، آمریکا با استقرار در کشمیر میان سه حوزه تمدنی اسلام، هندو و کنفوسیوس قرار می گیرد. این مهم برای مدیریت چالشهای بین المللی ضرورت دارد.
4 -کشمیر منطقه ای است که آمریکا از طریق آن میتواند در شبه قاره نفوذ پیدا کند و سلطه خود را بر این منطقه اعمال کند. این ابزار به آمریکا امکان می دهد تا پاکستان و هندوستان را با منافع خویش هماهنگ کند. با توجه به اینکه کشمیر سرزمین مورد مناقشه میان دو قدرت هسته ای است و تداوم این مناقشه میتواند به احتمال بروز جنگ اتمی میان هند و پاکستان کمک کند، توجه و حساسیت نشان دادن به این مسئله برای آمریکا مهم است. کشمیر منطقه ای است که تداوم بحران در آن به رشد رادیکالیسم از نوع هندو و اسلامی در محیط پیرامونی آن منجر شده است. رادیکالیسم اسلامی از دید آمریکا برابر با تروریسم است. بنابراین یکی از راه حلهای مبارزه با تروریسم خاتمه دادن به بحران کشمیر در هر شکل ممکن است.
منبع:http://www.faratab.com
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.