مرگ اسلام کریمف و آینده ازبکستان

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
«اسلام کریمف»، رییس‌جمهور ازبکستان بر اثر سکته مغزی در سن 78 سالگی درگذشت. وی که پس از فروپاشی شوروی تا امروز زمام امور را در این بزرگ‌ترین کشور آسیای میانه در دست داشت تسلیم مرگ شد و آینده‌ مبهمی را پیش روی کشورش گذاشته است. کریمف در تاریخ ۲۸ آگوست به علت سکته مغزی در بیمارستان شهر تاشکند بستری شد و پس از یک روز بستری روز گذشته فوت کرد.

اگر چه همسر کریمف، تاتیانا کریمف و رستم اینویاتوف، رییس پلیس مخفی ازبکستان نفوذ بالایی برای تعیین جانشین دارند اما احتمال اینکه شخصا این پست را به دست بگیرند، اندک است. شوکت میرضیایف، نخست‌وزیر ازبکستان که از نزدیکان مسکو محسوب می‌شود در کنار رستم عظیم‌اف، معاون نخست‌وزیر و وزیر دارایی جزو گزینه‌هایی هستند که جانشین شدن‌شان محتمل است. پیش‌تر دختر بزرگ اسلام کریم اف، «گلناره کریم اف» یکی از گزینه‌های جایگزینی بود که افشا شدن فساد اقتصادی وی سبب شد پدر به حصر خانگی‌اش رضایت دهد. احتمال اینکه گلناره پس از پدر به عرصه سیاسی باز گردد و امور کشور را به دست گیرد بسیار اندک است.
 کریمف حکومتی توتالیتر را بنا نهاد که سیستم‌های مخفی امنیتی حفاظت از ثبات آن را به عهده داشتند. همین امروز نیز همین سیستم مخفی سهم بالایی از نفوذ و قدرت را در اختیار دارد. سیستمی شوروی گونه که صدای مخالف را در نطفه خفه می‌کند و فضایی خفقان آور را فراهم آورده که هیچ صدای مخالفی جرات اعتراض به خود نمی‌دهد. کشته شدن صدها غیرنظامی از جمله زنان و کودکان در سال ۲۰۰۵ در اندیجان یکی از نمونه‌های اقدامات حکومت اسلام کریمف است.
حکومت‌های مستقر در آسیای میانه مشابهت‌هایی دارند که از آن جمله می‌توان وجود رییس‌جمهوران غیر دموکراتیک باز مانده از دوران شوروی سابق را نام برد. منطقه‌ای که شاهد مرزهایی کاملا نامتجانس با فرهنگ، نژاد و زبان است. یادگاری از دوران استالین که بی‌توجه به آنچه یاد شد با هدف اختلاط، یکپارچه‌سازی و در نهایت ایجاد یک واحد هماهنگ به نام شوروی معضلات گوناگونی را پس از فروپاشی یکی پس از دیگری ایجاد کرده است.
اختلافات مرزی، جنگ میان کشورها، جنگ‌های داخلی، انقلاب‌های رنگی و… منعکس‌کننده آنچه به نادرست انجام گرفته، است. این نگرانی وجود دارد که پس از مرگ هر کدام از روسای جمهور کشورهای حاضر در آسیای میانه و قفقاز شاهد ناپایداری و بی‌ثباتی سیاسی باشند. حرکت نکردن به سمت دموکراسی و ایجاد حکومت‌های مردمی برآمده از رای و نظر مردم می‌رود تا منطقه مذکور را چون آتش زیر خاکستری کند که هر آن انتظار بحران‌های شدید در آن برود.
کریمف اگرچه مقتدرانه سال‌های طولانی بر ازبکستان مسلط بود و ثبات سیاسی نسبی را فراهم آورده بود اما نمی‌شود حکم داد که این آرامش نتیجه رضایت مردم بوده است بلکه سرکوب و هراس مردم از اعتراض همه‌چیز را در ظاهر آراسته و آرام نگه داشته بود.
سوال مهم این است: آیا ازبکستان بعد از کریمف کشوری همچنان باثبات خواهد بود یا شاهد بحران ناشی از خلأ قدرت خواهد بود؟
هر چند کارشناسان معتقدند سیستم امنیتی که پیش‌تر از آن صحبت به میان آمد اجازه نخواهد داد این کشور افق روشنی را پیش روی داشته باشد اما می‌توان از این نظر عبور کرد و با در نظر داشتن متغیرهای دیگر به فرضیه‌های دیگر نیز رجوع داشت.
مردمان کشوری که سال‌ها شاهد ظلم حکومتی خودکامه بوده‌اند، می‌توانند سر به شورش گذاشته، قدمی در راه اصلاح آنچه باعث زجر سالیان دراز شده است بردارند. شورش‌های مردمی پس از خلأ قدرت محتمل است زیرا سابقه نشان داده است چنین کشورهایی که نزدیک به روسیه بوده‌اند مورد هدف امریکا و اتحادیه اروپا قرار گرفته، در فرصت مناسب به نافرمانی مدنی و پس از انقلاب رنگی، حکومتی شرق گرا را تبدیل به نظامی نزدیک به غرب و فرمانبر امیال امریکا کرده‌اند. ناجی‌گری غرب می‌تواند وضع را مطابق میل قاطبه مردم گرداند و سیستم امنیتی کریمف را نیست و نابود کند.
جنگ داخلی گزینه دیگری است که پیش روی کشور است زیرا وجود تاجیک‌ها و اقوام دیگر که همواره سعی در به دست آوردن میزانی از قدرت داشته‌اند از این فرصت استفاده می‌کنند و کار را تا آنجا می‌رسانند که ازبکستان را برای سال‌ها درگیر جنگ داخلی خانمان سوز گرداند. مانند آنچه تاجیکستان سال‌ها پیش تجربه کرد!!!
رو در رو قرار گرفتن مخالفان و موافقان خانواده کریمف از یک سو و مبارزه بر سر قدرت در میان اعضای دولت و حکومت از سوی دیگر می‌تواند کشور را به جنگ و بی‌ثبانی فرو ببرد.
اختلاف بر سر جانشینی کریمف قطعا به مخالفان نظام حاکم فرصت خواهد داد تا از آنچه تا امروز رنجیده خاطر شده‌اند عبور کنند. انتظار می‌رود مردمانی که سالی یک ماه به برداشت پنبه مجبور می‌شده‌اند به کمک رهبران در حصر یا در حاشیه قرار گرفته آیند و موجبات بی‌ثباتی لااقل موقتی شوند.
اما آنچه مسلم است حذف تدریجی نظام‌هایی با سیستم‌های توتالیتر در منطقه آسیای میانه و قفقاز است. شاید جانشین کریمف اندک زمانی همان سبک و سیاق گذشته را در پیش گیرد اما ناچارا با گذر زمان به سمت باز کردن فضا خواهد رفت زیرا جهان حاضر و جامعه امروزی حاضر به پذیرش دیکتاتوری نخواهد بود.

 

منبع:https://www.etemadnewspaper.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *