امکان‌سنجی پیوستن اسماعیلیان شبه‌جزیره به نیروهای مقاومت اسلامی

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
شیعیان گوناگونی در شبه‌جزیره عربستان زندگی می کنند. شیعیانی که پیشینه تاریخی و تمدنی بیشتر آنها به سال‌های پیدایش دین مبین اسلام در شبه‌جزیره بازمی‌گردد. 

از جمله این شیعیان می‌توان از شیعیان جعفری یا امامیه نام برد که بخش قابل توجهی از جمعیت عربستان را تشکیل داده و عمدتاً در منطقه الشرقیه و منطقه حجاز  پراکنده شده‌اند. اسماعیلیان بخش دیگری از شیعیان عربستان هستند که با فروع و انشعابات گوناگونی عمدتاً در منطقه نجران تمرکز یافته‌اند. گروه سوم از شیعیان عربستان به مذهب زیدیه اعتقاد دارند که علاوه بر منطقه عسیر و نجران، در جده نیز بافت جمعیتی قابل ملاحظه‌ای را به خود اختصاص داده‌اند. شیعیانی که در مناطق جنوبی عربستان، یعنی نجران، جیزان و عسیر سکنی گزیده‌اند، به شجره واحدی تعلق دارند که ریشه‌ اصلی آنها در یمن شکل گرفته و در بستر تاریخ بر سایر مناطق شاخه گسترده است. ریشه اصلی بیشتر قبائل این منطقه به قبیله همدان باز‌می‌گردد که در یمن حضور تاریخی داشته‌اند. قبائل حاشد و بکیل که اکنون هم در یمن حضور دارند و هم در جنوب عربستان از قبیله همدان منشعب شده‌اند. قبیله یام که ۸۰ درصد جمعیت نجران را به خود اختصاص داده است از قبیله یام می‌باشد.

شیعیان زیدی و اسماعیلی ساکن در مناطق جنوبی عربستان، امتداد جمعیتی شیعیان زیدی و اسماعیلی یمن هستند که پس از اشغال این مناطق به دست آل‌سعود در سال ۱۹۳۴ به لحاظ جغرافیایی از یمن جدا شده، اما از منظر اعتقادی و جهان‌بینی همچنان پیوند و ارتباط خود  با گذشته را حفظ کرده‌اند. مصداق این ارتباط و تعامل پویا را می‌توان در وابستگی زیدی‌های عربستان به زیدی‌های یمن مشاهده کرد. زیدی‌های عربستان پس از گذشت چندین دهه، همچنان زکات و خمس سالیانه خود را به دفاتر علماء و مراجع صعده ارسال می‌کنند.(۱) این خط تعامل و ارتباط در مسیر برعکس و متقابل نیز تداوم یافته است. به طوری که اسماعیلیان یمن نیز در مسائل مختلف، نظر به مراکز اسماعیلیه در نجران دارند.

فارغ از پیوندها و اشتراکات قومی و مذهبی بین زیدی‌ها و اسماعیلی‌های دو کشور، دو مذهب اسماعیلیه و زیدیه، در ساخت فکری و جهان‌بینی نیز وجوه مشترک فراوانی با یکدیگر دارند. از جمله این وجوه می‌توان به شجاعت و ظلم‌ستیزی، لزوم خروج بر ظالمان و مستکبران و اقدام به جهاد و قیام مسلحانه اشاره کرد. این توان بالقوه در شبه‌جزیره، بستر و محیط مناسبی برای شکل‌گیری استوانه‌ دیگری در غرب آسیا، برای تقویت محور مقاومت است. توانی که با اندکی تدبیر و سازماندهی، امکان بالفعل شدن آن افزایش خواهد یافت. نوشته پیش رو در نظر دارد ضمن اشاره مختصر به تاریخچه اسماعیلیان در شبه‌جزیره، قابلیت‌ها و ظرفیت‌های شیعیان این مناطق برای قرار گرفتن در جرگه نیروهای انقلابی و جبهه‌ی اسلام ناب محمدی(ص) را بررسی نماید.

۱-تاریخچه اسماعیلیان در شبه جزیره

اسماعیلیه یکی از فرق مذهب شیعه است که در سال ۱۴۸هجری قمری پس از شهادت امام صادق(ع) تشکیل شد. بیشتر مورخان ریشه فکری و تاریخی اسماعیلیه را به گروه خطّابیه، پیروان «ابوالخطاب» می‌رسانند. ابوالخطاب از کبار امام صادق(ع) بود که سؤالات شیعیان کوفه را نزد ایشان می‌برد و پاسخ امام را برایشان می‌آورد.(۲) احترام و محبت امام صادق به اسماعیل و ارشدیت سِنی او نسبت به دیگر فرزندانِ ذکور امام، دو مقدمه‌ای بود که نتیجه‌گیری ابوالخطاب را با اشتباه آمیخته کرد. ابوالخطاب پس از شهادت امام صادق(ع)با اکتفاء به دو دلیل مذکور حکم به امامت اسماعیل داد. البته در این مورد روایت‌های مختلفی وجود دارد. عده‌ای معتقدند اسماعیل خود این امامت را نپذیرفته بود و برخی دیگر از مورخان وفات اسماعیل را قبل شهادت امام صادق(ع) می‌دانند که در این صورت قاعدتاً امامت به امام موسی بن جعفر(ع) منتقل می‌شده است.

سقوط خاندان اموی و برآمدن خاندان عباسی و متعاقب آن تداوم شیوه حکومت‌داری امویان در دوره عباسی، بسترهای مناسب برای شکل‌گیری نهضت‌ها و جریان‌های انقلابی را مهیا ساخت. فساد و ویژه‌خواری گسترده عباسیان و ظلم و در تنگنا قرار دادن خاندان پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله و سلّم) و در نهایت تغییر تدریجی ساختار اجتماعی و سیاسی جامعه از حکومت اسلامی به امپراتوری دنیایی مسائلی بود که تحرک نهضت‌های دغدغه‌مند شکل‌ گرفته را سرعت بیشتری بخشید. اسماعیلیه یکی از جریان‌هایی بود که در بستر چنین شرایطی به سمت فعالیت‌های انقلابی گرایش پیدا کرد. گسترش نهضت اسماعیلیه از طریق گسیل کردن داعیان متعدد به مناطق مختلف برای تبلیغ مذهب اسماعیلی حاصل می‌شد. نارضایتی مردم از شیوه حکومت‌داری بنی‌عباس، حب اهل بیت پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله و سلّم) و لزوم انقلاب و قیام تئوریزه شده در چارچوب اعتقادی اسماعیلیه، موجبات تمایل و گرایش سریع بخشی از مردم به مذهب اسماعیلیه را فراهم ساخت.

از طرفی مصمم بودن داعیان در امر دعوت و حرکت‌های سیاسی و نظامی پیروان اسماعیلیه، دو عامل موثر دیگری بودند که تمهیدات نفوذ فکری و توسعه جغرافیایی اسماعیلیه در جهان اسلام را مهیا ساختند. آنان از خوزستان، سوریه، مصر و یمن گرفته تا خراسان، ماوراءالنهر، آسیای میانه و هند را زیر پوشش تبلیغی خود قرار داده و در هر ناحیه در صورت توان و امکان، دولتی به تناسب فرهنگ، سیاست و جغرافیای همان منطقه تشکیل دادند.(۳)

در اواخر قرن سوم هجری دو داعی ممتاز اسماعیلی برای دعوت مردم به مذهب اسماعیلیه عازم یمن شدند. ویژگی‌های خوب یمن، مانند شرایط جغرافیایی مناسب، موقعیت ممتاز سیاسی و دوری از خلافت عباسی موجب شد تا دعوتگران اسماعیلی ریشه‌های اولیه اسماعیلیه در یمن را پایه‌گذاری کنند. مسلمان شدن قبائل یمن به دست امام علی(ع) و اردات و اعتقاد راسخ اسماعیلیان به منش و روش امیر المؤمنین(ع) ضمن تسهیل مأموریت داعیان، به تنومندی و استوار شدن ریشه‌های این دعوت کمک شایانی کرد.

ابوالقاسم حسن بن فرج بن حوشب کوفی و علی بن فضل، دو داعی بودند که برای دعوت مردم به مذهب اسماعیلیه به یمن فرستاده شدند. این دو، از بزرگان شیعیان در عراق بودند که به اسماعیلیه پیوسته بودند. کوهستان‌ها و ارتفاعات صنعا محلی بود که دو داعی مذکور برای ایجاد پایگاه تبلیغی و نظامی انتخاب کردند. از این پایگاه، بیشتر قبائل همدانی و حمیری یمن به مذهب اسماعیلی گرایش پیدا کرده و مجموعه این تحولات باعث شد ابن فضل بتواند در سال ۲۹۳ هجری، صنعا پایتخت کنونی یمن را به تصرف اسماعیلیان درآورد. حکومت ابن فضل و فرزندان او در یمن بیش از چند سال داوم نیاورد. ادعای پیامبری ابن فضل و قطع حمایت خلافت اصلی اسماعیلیان در مصر از یک طرف و اختلاف و زاویه با زیدیه از طرفی دیگر شرایط را برای نابودی حکومت ابن فضل مهیا ساخته و نیروهای زیدیه پس از درگیری مختصر، به حکومت او خاتمه دادند. پس از نابودی حکومت ابن فضل دعوت علنی مذهب اسماعیلی مدتی مسکوت مانده و بقایای این دعوت تنها به شکل مخفی و به ویژه در میان قبائل همدان به نفوذ خود ادامه داد.

علی محمد صلیحی دیگر رهبر اسماعیلی بود که توانست با جذب قبائل معترض و در عین حال قدرتمند همدان و حمیر دولت اسماعیلیان در یمن را مجدد احیاء کند. این احیاء‌گری با تسخیر سرزمین‌های اطراف و توسعه قلمرو نفوذ تا صنعا امکان‌پذیر گردید. سلسله صلیحی نیز یک قرن بر یمن حکومت کرده و در سال۵۶۹ هجری قمری به دست ایوبیان از بین رفت. در این دوره مقدمات گسترش اسماعیلیه در عربستان فراهم شد. حضور فعالِ داعیان صلیحی در جنوب عربستان و حتی حجاز و سیطره تبلیغاتی بر منابر و مساجد مکه و مدینه موجب شد برای مدتی به نام خلیفه اسماعیلی خطبه خوانده شود(۴).

با وجود نابودی دولت اسماعیلیان در شبه‌جزیره، ثمره فعالیت‌ها و تلاش‌های آنها برای ترویج مذهب اسماعیلی نابود نشده و باقی ماند. از رهگذر این تلاش‌ها، امروز هم در یمن و هم در عربستان پیروان مذهب اسماعیلی، بخش قابل‌ توجهی از جمعیت را به خود اختصاص داده‌اند. شهر حراز در صنعا مرکز تجمع بخشی از اسماعیلیان یمن محسوب می‌شود که قریب به۲۵ هزار اسماعیلی را در خود جای داده است. قبیله «بهره» دیگر اسماعیلیانی هستند که مرکز تجمعشان در استان عدن می‌باشد. در سال ۲۰۱۴ نیز بخشی از زیرمجموعه‌های قبیله بهره به استان کوهستانی«اٍب» مهاجرت کردند.

در ۳ منطقه جنوبی عربستان یعنی نجران، جیزان و عسیر نیز اسماعیلیان پراکنده شده‌اند که نجران مرکز اصلی حضور اسماعیلیان به شمار می‌رود. در شهر«دمام» در منطقه الشرقیه نیز اسماعیلیان حضور دارند. مضاف بر موارد ذکر شده نزدیک به ۵/۲ میلیون شهروند یمنی برای اشتغال و فعالیت اقتصادی در مناطق مختلف عربستان سکنی گزیده‌اند که بخش قابل ملاحظه‌ای از این جمعیت اسماعیلی مذهب هستند. جغرافیای حضور جمعیت مذکور مناطق صنعتی به ویژه منطقه الشرقیه و مناطق تجاری و زیارتی مانند منطقه ریاض و منطقه مکه و مدینه است. بیشتر این اسماعیلیان از قبیله «همدان» هستند که در گذر تاریخ دچار انشعاب و فروعات گوناگون شده‌اند.

اسماعیلیان امروزی در کشورهای مختلف پراکنده شده‌ و جمعیتی ۲۵ میلیونی را در جهان تشکیل داده‌اند. اسماعیلیان در پاکستان، افغانستان، کشورهای آسیای میانه، هند، چین و کشورهایی آفریقایی و اروپایی حضور دارند. سوریه یکی دیگر از کشورهای منطقه غرب آسیا است که اسماعیلیه در آن، هم تاریخ پر فراز و نشیبی دارد و هم جمعیت قابل توجهی را به خود اختصاص داده است، السلمیه در شرق حماه مرکز تجمع اسماعیلیان سوریه می‌باشد.

۲-ظرفیت‌های درونی اسماعیلیه شبه‌جزیره برای تبدیل شدن به نیروی انقلابی

ظهور اسماعیلیه در صحنه تاریخ با جنبشی سیاسی و دینی توأم بوده است. جنبشی که وجه بارز آن مخالفت و ضدیت انقلابی با نظام خلافت عباسی بود. عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی در قاموس اعتقادی و عملکرد سیاسی و اجتماعی اسماعیلیه جایگاه والایی داشته است. تمام تلاش اسماعیلیان در طول تاریخ، بسترسازی برای نهضت و قیام توده‌های مردم در راستای تحقق عدالت اجتماعی و فراهم‌آوری بسترهای مناسب برای طغیان علیه حاکمان ظالم و ستم‌کار بوده است.

تهییج توده‌های مردم برای قرار گرفتن در مسیر انقلابی‌گری و لزوم خروج علیه ظالم عنصر اصلی و مولفه اساسی اسماعیلیه بود که به فراگیر شدن سریع این مذهب کمک فراوانی کرد. اسماعیلیان به علّت رویکرد ایمانی خود به ظلم‌ستیزی و عملیاتی کردن این رویکرد همواره مغضوب دستگاه‌های حکومتی بوده‌ و به دلیل مبارزات فرهنگی و خط‌مشی مسلحانه‌ای که بر ضد کانون‌های قدرت در پیش گرفته بودند همواره درخطر تهاجم قرار داشتند.

اسماعیلیان برای ضربه زدن به خصم از ابزارها و شیوه‌های مختلفی استفاده می‌کردند. جنگ و گریز، جنگ‌های نامنظم، عملیات مخفی، قدرت بالای دستگاه امنیتی جنبش‌های اسماعیلی و نیز اقامت در نقاط دوردست و صعب‌العبور و ایجاد سلسله قلعه‌های پراکنده در ارتفاعات با اهداف نظامی، نمونه فوق‌العاده‌ای از شیوه‌های مبارزه قهرآمیز و منفی اسماعیلیان علیه کانون‌های قدرت و ثروت بوده است. با این وجود رایج‌ترین ابزار فدائیان اسماعیلی برای ضربه زدن به دشمن، اعدام و یا حذف انقلابی شخصیت‌های بارز دشمنان بوده است. به همین دلیل در ادبیات برخی از شرق‌شناسان واژه اعدام با نهضت اسماعیلیه پیوند خورده است. حذف انقلابی در نهضت اسماعیلی حربه‌ای راهبردی و هم‌زمان سازوکاری دفاعی بوده که کاملاً نظامند و به منظور در هم شکستن پایه‌های قدرت خصم و ایجاد بازدارندگی مورد استفاده قرار می‌گرفته است.(۵)

انقلابی‌گری اسماعیلیان و مبادرت به اعدام انقلابی از نگاه ایمانی آنان به لزوم ایستادگی و مقاومت در مقابل ظالم ناشی می‌شده است. این آرمان و ایمان تاریخی موجود در بطن و متن مذهب اسماعیلیه قابلیت این را دارد که مجدد احیاء گردد. امکان برآمدن نیرویی پیشرو از اسماعیلیه‌ی شبه‌جزیره، (با هدف تقویت محور مقاومت و متقابلاً تضعیف محور ارتجاع) زمانی افزایش می‌یابد که بدانیم اسماعیلیه‌ی شبه‌جزیره کم‌ترین تغییر را نسبت به دیگر اسماعیلیان پراکنده در ۲۵ کشور جهان داشته‌ است.

به طور مثال اسماعیلیان شبه‌قاره هند در طول تاریخ، ماهیت انقلابی خود را از دست داده و دچار نوعی دگردیسی هویتی شده‌اند. برگزیدن رویکرد سازش و نزدیکی به انگلیس نمودی از این دگردیسی هویتی است. اما اسماعیلیه شبه‌جزیره‌ی عربستان خود را از انحراف مصون داشته و همچنان بدون تغییر محسوسی، هویت و ظرفیت انقلابی خود را حفظ کرده است. ظرفیتی که با هدایت و سرمایه‌گذاری درست، این قابلیت را دارد که در جرگه نیروهای انقلابی قرار گرفته و ضمن تحکیم و توسیع محور مقاومت در منطقه، برای هسته مرکزی و تعیین‌ کننده محور ارتجاع نیز چالش امنیتی ایجاد کند.

موضوع دیگری که از ظرفیت‌های درونی اسماعیلی شبه‌جزیره ناشی شده و امکان سازمان‌دهی و بسیج نیروها در شبه‌جزیره را تسهیل می‌بخشد، بحث عدم تنش و نزاع بین قبائل و شاخه‌های گوناگون اسماعیلیه است. با وجود تکثر و تعدد قبائل و شاخه‌های متنوع اسماعیلیه در شبه‌جزیره، همزیستی مسالمت‌آمیز همواره بخشی از ویژگی‌های حیات اسماعیلیه در شبه‌جزیره بوده است. در زمان حکومت اسماعیلیان در یمن اختلافات و نزاع‌هایی بین فروع گوناگون مذهب اسماعیلیه اتفاق افتاده که تا حدودی انشعابات متنوع کنونی، مولود همین اختلاف و نزاع فکری و نظامی گذشته است. با این حال در دوره معاصر این اختلافات از بین رفته و یا بسیار ناچیز شده است. وحدت و یکپارچگی و عدم نزاع اشاره شده، توانایی اجماع‌سازی بین قبائل و فروع متنوع متعلق به مذهب اسماعیلیه‌ی شبه‌جزیره را افزایش می‌دهد.

موضوع دیگر همزیستی مسالمت‌آمیز اسماعیلیه با دیگر مذاهب موجود در شبه‌جزیره است. به طور مثال اسماعیلیه با زیدیه و امامیه سال‌های متمادی در کنار یکدیگر بدون کوچک‌ترین اختلافی زندگی کرده‌اند. مضاف بر این مسأله مذاهب یاد شده در مباحث متعددی نیز با یکدیگر هم‌پوشانی و اشتراک‌نظر دارند. از جمله این مباحث نگاه ظلم‌ستیزانه و استکبارستیزانه تاریخی بین سه مذهب امامیه، زیدیه و اسماعیلیه است. در اثبات این مدعا بسیاری از کارشناسان معتقدند زیدیه شاخه نظامی تشیع برای ضربه زدن به خاندان بنی امیه و بنی عباس به شمار می‌رفته است. اعتقاد به ولایت بلافصل امیر المومنین(ع)، مبارزه با یزیدیان در هر زمان و احترام و مؤدت فراوان نسبت به اهل بیت عظیم‌الشأن پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله و سلّم) بخش دیگری از اشتراکات است. زیدیه و اسماعیلیه حتی در شیوه مبارزه، تشکیلات و فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی نیز مشابهت‌های فراوانی با یکدیگر دارند. لذا وجوه اشترکات اشاره شده، ضمن تسریع اجماع‌سازی، امکان قرار گرفتن اتباع حقیقی این مذاهب در مدار محور مقاومت را نیز افزایش می‌دهد.

۳-بسترهای بیرونی محرک اسماعیلیه شبه‌جزیره برای حرکت به سمت انقلابی‌گری

برای قرار گرفتن اسماعیلیه شبه‌جزیره در مسیر مقاومت، مضاف بر ظرفیت داخلی، محرک خارجی نیز ضروری می‌نماید. یکی از محرک‌هایی که از سابقه تاریخی نیز برخوردار است. ظلم و فشار ساختاری آل‌سعود نسبت به اسماعیلیان است. برای شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعیِ انقلابی، نظریه‌های مختلفی ذکر کرده‌اند که یکی از این نظریه‌ها، استعمار داخلی است. موضوع کانونی نظریه استعمار داخلی تبعیض سازمان‌یافته و نظامند نسبت به اقلیت یا گروه قومی و نژادیِ متباین است. در این نظریه گروه قومی فرادست یا مرکز، ساختار ارتقاء اجتماعی را طوری طراحی می‌کند که امکان رشد برای گروه قومی فرودست مسدود شده و یا با دشواری و مصائب فراوانی همراه می‌شود. اعمال تبعیض‌های ناروا و سخت‌گیری‌های نابجا نسبت به اقلیت‌ها، نمود دیگری از استعمار داخلی است.

آل‌سعود همین رویکرد را نسبت به اقلیت‌های ساکن در عربستان اتخاذ کرده است. رویکردی که به تضاد و تعارض گروه اقلیت با نظم اجتماعی موجود منتهی می‌شود. آل‌سعود در چارچوب رویکرد استعمار داخلی سیاست‌های تبعیض‌آمیز فراوانی را علیه اسماعیلیان در حوزه‌های مختلف مذهبی، سیاسی و اقتصادی برنامه‌ریزی و عملیاتی کرده است.  به طوری که شیعیان مناطق جنوب نمی‌توانند در مناصب و مشاغل رسمی و تصمیم‌ساز حضور داشته باشند. آل‌سعود برای پر کردن خلأ منابع انسانی از سایر مناطق و از وهابیت نیرو جذب کرده است. این موضوع ضمن دامن زدن به نارضایتی، موجب شده بیشتر ساکنان برای اشتغال مجبور به ترک مناطق جنوبی شده و در مناطق دیگر عربستان ادغام شوند.

این تبعیض ساختاری و تهدیدات فزاینده آل‌سعود علیه اسماعیلیان در برهه‌های مختلف، این مذهب را در مسیر سیاسی شدن قرار داده است. نمونه این سیاسی شدن که در اعتراضات اجتماعی متجلی شده و برای مدتی امنیت عربستان را تحت‌الشعاع قرار داد، در سال ۲۰۰۰ و در منطقه نجران به وقوع پیوست. در این سال هزاران نفر از اسماعیلیان نجران در اعتراض به بازداشت رهبران اسماعیلی و بستن مساجد، تظاهرات گسترده‌ای را تدارک دیدند. در اثنای این تظاهرات، بین نیروهای انقلابی و نیروهای امنیتی درگیری مسلحانه رخ داد. گستره این درگیری‌ها به نجران محدود نشده و در مناطق دیگر نیز، به اشکال مختلف نمود عینی و خارجی پیدا کرد.(۶)

با توجه به مسائل بیان شده می‌توان این نتیجه‌گیری را حاصل کرد که تبعیض ساختاری آل‌سعود علیه اسماعیلیان بستر مناسب برای سازماندهی و تشکل‌یابی این گروه در قالب جنبش اجتماعی انقلابی را فراهم آورده است.

از دیگر نظریاتی که برای شکل‌گیری جنبش اجتماعی مطرح کرده‌اند، نظریه «ساختار فرصت سیاسی» است. در این نظریه بین ظهور و موفقیت جنبش اجتماعی و محیط سیاسی رابطه برقرار می‌گردد.(۷) دولتی که به دلیل نوع برخورد تبعیض‌آمیز خود با اقلیت‌ها از سیاسی شدن آنها بیمناک است، پیدایش خلأ سیاسی و امنیتی در محیط امنیتی این دولت فرصت مناسبی را در اختیار اقلیت‌ها قرار می‌دهد. فرصتی که به سیاسی شدن اقلیت‌ها منتهی می‌شود.

مناطق سه‌گانه جنوب(نجران، جیزان، عسیر) و همچنین الشرقیه عربستان جزء محیط امنیتی آل‌سعود به شمار می‌روند. آل‌سعود پیوسته از ناحیه مناطق یاد شده احساس تهدید کرده است. تهدیدی که در وهله نخست از برخورد تبعیض‌آمیز آل‌سعود با ساکنان این مناطق ناشی شده است. دلیل دیگر این تهدید تضاد مذهبی ساکنان مناطق یاد شده با فرقه وهابیت می‌باشد.

پیشروی انصارالله در استان‌های جنوبی عربستان خلاء امنیتی ذکر شده را برای عربستان ایجاد کرده است. حرکت انصارالله در مناطق جنوبی و خلاء امنیتی ایجاد شده در این مناطق، می‌تواند این فرصت را در اختیار اسماعیلیان و دیگر شیعیان جنوب عربستان قرار دهد تا از رهگذر فضای ایجاد شده بر تحرک و فعالیت خود بیفزایند. از طرفی بی‌ثبات شدن مرزهای جنوبی عربستان با شمال یمن امکان تردد نیروهای انقلابی را نیز تسهیل می‌بخشد.

متغیر بیرونی دیگری که می‌تواند اسماعیلیه‌ی شبه‌جزیره را در مسیر انقلابی‌گری قرار دهد فعالیت‌های زیدی‌های یمن و انصارالله است. تبدیل شدن انصارالله به جنبشی فراگیر و انقلابی در عرض ۱۵ سال می‌تواند در ترغیب اسماعیلیه شبه‌جزیره برای کنشگری انقلابی مؤثر واقع شود. انصارالله یمن توانست در عرض ۱۵ سال از یک جنبشی کوچک و محدود در بخشی از استان صعده به بازیگری فعال و تاثیر‌گذار در سطح منطقه تبدیل می‌شود.(۸) این الگو می‌تواند در مقیاس و اندازه‌ای کوچک‌تر در مورد اسماعیلیه شبه‌جزیره نیز پیاده‌سازی شود.

الگو بودن انصارالله برای اسماعیلیه در حوزه‌های مختلفی قابلیت اجرا شدن دارد. خود انصارالله نیز در بدو تأسیس الگوی خود را در نحوی سازماندهی نیروها از بسیج ایران گرفته و در ادامه مسیر، الگوی دفاعی و مبارزاتی خود را از حزب الله لبنان اقتباس کرد. اسماعیلیه می‌تواند در حوزه‌های اجتماعی گفتمان‌سازی و متعاقب آن کادرسازی انقلابی انجام دهد. توسعه کمی و کیفی نیروها در قالب اتحاد با هم‌پیمانان و قبائل همسو و نیز جذب جوانان، اقدام دیگری است که اسماعیلیه در حوزه اجتماعی می‌تواند انجام دهد.

در حوزه نظامی و امنیتی نیز احیای سیستم امنیتی قوی سابق و حرکت به سمت تسلیح و تجهیز خود رویکرد مطلوبی است که می‌تواند نقشه‌راه اسماعیلیه‌ی شبه‌جزیره در حوزه امنیتی و نظامی باشد.

انصارالله در حوزه رسانه‌ای هم الگوی مطلوبی برای اسماعیلیه‌ی شبه‌جزیره می‌تواند باشد. انتقال مواضع و آموزه‌ها و ارتباط با جامعه و بدنه اجتماعی بخشی از کارکردهای داشتن رسانه است. انصارالله از طریق شبکه تلویزیونی و اینترنتی المسیره ضمن پرداختن به مسائل مطرح شده با افکار عمومی داخلی، منطقه‌ای و جهانی نیز ارتباط برقرار می‌کند.

در حوزه آرمانی نیز ایجاد گفتمان و شعار مبتنی بر دو وجه سلبی و ایجابی، می‌تواند دنبال شود. وجه سلبی آن بر برائت و ابراز نفرت نسبت به دشمنان اسلام ناب محمدی(ص) مبتنی بوده و وجه ایجابی آن بر پیروزی نهایی اسلام و مستضعفین تاکید کند. شعار انصارالله مصداق بارز ایجاد این گفتمان و شعار است.

جمع‌بندی

با توجه به مطالبی که بیان شد می‌توان این نتیجه‌گیری را حاصل کرد که اسماعیلیان شبه‌جزیره از ظرفیت بالایی برای قرار گرفتن در زمره نیروهای مقاومت برخوردار هستند. عدم تغییر هویتی و ایمان به لزوم مبارزه با ظلم و توانایی اجماع‌سازی بین قبائل و مذاهب از مصادیق درونی این ظرفیت است. متغیرهایی بیرونی نیز در افزایش رویکرد انقلابی اسماعیلیه شبه‌جزیره موثر هستند، که از جمله این متغیرها می‌توان به ظلم آل‌سعود در حق شیعیان و مهیا شدن فرصت سیاسی برای اقلیت‌ها از رهگذر پیشروی انصارالله در جنوب عربستان اشاره کرد.

منبع:http://tabyincenter.ir/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *