در تاریخ معاصر قطر و روابطش با دیگر همسایگان، بحران به شکلهای مختلف، بیسابقه نیست. طی چندین دهه است که اختلافات مرزی بین قطر و عربستان و نیز قطر و بحرین دامنگیر این چند کشور شده است و هر از چند گاهی تنشی بین این کشورها رخ میدهد.
ماجرای اوّل: در سال 1920 میلادی و در زمان استعمارگری انگلیس، بحرین از بریتانیا درخواست کرد که از زباره بهعنوان بندر استفاده کند (زباره بخشی از قطر است که بحرین نسبت به آن ادعای ارضی داشت). این مشکل ادامه داشت تا اینکه در سال 1936 میلادی به دنبال بروز اختلاف بین بحرین و قطر در مورد حاکمیت بر زباره، پرچم بحرین در این منطقه برافراشته شد. بالاخره پس از کشمکشهای متعدد در سال 1939 میلادی بریتانیا اعلام کرد جزایر حوار متعلق به بحرین است.
ماجرای دوم: دهه پنجاه در قرن پیشین، دههی درگیریهای مرزی قطر با عربستان بود. سال 1949میلادی عربستان بهطور رسمی به دولت انگلستان اعلام کرد، 129500 کیلومترمربع از اراضی صحرای شرق احساء که تحت کنترل حاکمان قطر، ابوظبی و مسقط است، متعلق به این کشور میباشد. این ماجرا ادامه یافت تا حدود ده سال بعد، در سال 1958 میلادی قطر یک پاسگاه مرزی ایجاد کرد و ابوظبی نسبت به این منطقه ادعای ارضی نمود.در نهایت، سال 1965 میلادی قطر و عربستان درباره مرزهای بین دو کشور یک موافقتنامه مرزی امضا کردند.
ماجرای سوم: قطر از لحاظ مرزی با ابوظبی نیز اختلاف داشته است. تاریخچهی آن هم به سال 1961 میلادی برمیگردد که برای حل آن، بریتانیا گروهی را برای حلوفصل مالکیت جزیره حالول و سایر جزایر مورد اختلاف بین ابوظبی و قطر تعیین کرد. یکی از راهحلهای ارائه شده، تشکیل فدراسیونی مشترک میان قطر، بحرین و هفت امیرنشین سواحل متصالحه بود که در سال 1968 میلادی رخ داد. شیخ خلیفه که در آن موقع شاهزاده و ولیعهد قطر بود، رئیس موقت شورای فدرال و سپس در اکتبر1969 میلادی نخستوزیر فدرال شد. در همین سال بود که قطر و ابوظبی یک موافقتنامه برای تحدید مرزهای دریایی خود امضا کردند. اما این فدراسیون دیری نپایید که از هم پاشید. در سال 1971 میلادی یکسال پس از تشکیل اولین دولت در قطر، بر اثر اختلاف در نحوهی تقسیم قدرت فدرالی، ابتدا بحرین و سپس قطر از آن جدا شدند. این واقعه مصادف با اعلام استقلال این کشور بود.
در این میان، تنهاکشوری که اختلافی در مورد مرزهای آبی با قطر نداشته، ایران بوده است. این دو کشور در سال 1969 میلادی با امضای یک موافقتنامه، مرزهای دریایی خود را تحدید کردند.
ماجرای چهارم: در سال 1992 میلادی قطر پهنای دریای سرزمین خود را از 3 مایل دریایی به 12 مایل افزایش داد. به همین دلیل بود که نیروهای نظامی عربستان به قطر تجاوز و بخشهایی از خاک این کشور را تصرف کردند. در همین سال بود که یک موافقتنامه مرزی بین عربستان و قطر در مورد مرزهای بین دو کشور به امضا رسید.
همچنین بر اساس توافقاتی مرزی بین عربستان و امارات در سال 1974 میلادی، مرزهای آبی قطر نیز جابجا شد. به موجب این جابجایی، حاکمیت قطر بر برخی از جزایرش زیر سؤال میرفت. لذا در سال 1994 میلادی دولت قطر در نامهای به سازمان ملل متحد اعلام کرد: موافقتنامه مرزی سال 1974 میلادی منعقد شده میان عربستان و امارات متحده عربی، بدون اطلاع این کشور بوده و نمیتواند بر حاکمیت قطر بر جزایر، بستر دریا و منابع طبیعی آن تأثیری داشته باشد. در ماههای مارس تا اکتبر همین سال چند حادثه مرزی بین قطر و عربستان سعودی روی داد که در پی آن، در سال 1995 میلادی، دیوان بینالمللی لاهه با بررسی اختلافات مرزی و ارضی بین قطر و بحرین موافقت کرد.
در سال بعد بود که برای نخستین بار دو کشور قطر و بحرین روابط سیاسی رسمی برقرار نموده و سفیر مبادله کردند. سالها بود که روابط سیاسی این دو کشور بر اثر اختلافات مرزی به سردی گراییده بود. نهایتاً در سال 2001 میلادی دیوان بینالمللی دادگستری لاهه با صدور حکمی اختلافات ارضی بین دو کشور بحرین و قطر را پایان داد و این حکم مورد تأیید دو کشور قرار گرفت.
ماجرای پنجم: کمی بیش از یک دهه پس از بحران مرزی قبلی قطر با همسایگانش، در سال 2014 میلادی، مجدد تنش میان این کشور و دیگر کشورهای جنوبی حاشیهی خلیج فارس در گرفت. در این سال دیگر اختلافات بر سر مسائل مرزی نبود؛ بلکه ماجرا وارد فاز جدیدی شده بود. قطر در این سالها به دلیل رشد اقتصادی بالا و به یمن فروش نفت و گاز به یکی از قطبهای اقتصادی منطقه تبدیل شده بود. این رشد بالای اقتصادی موجب شد، قطر سودای تأثیرگذاری ژئوپلیتیک در منطقه بپروراند؛ لذا سیاستهای خود را کمی مستقلتر از دیگر کشورهای همفکرش بنا نهاد که گاه منجر به اختلاف میان قطر و دیگرکشورهای همفکر شد. بهعنوان مثال در سال 2014 میلادی به دلیل حمایت قطر از اخوان المسلمین، عربستان، امارات و بحرین سفرای خود را از قطر فرا خواندند. اهمیت این مطلب زمانی آشکار میشود که دانسته شود، برخی از سیاستهای کلان داخلی و خارجی این کشورها براساس مبنای اخوانی بودن یا نبودن طرحریزی میشود. گرچه دیری نپایید که مجدداً روابط دیپلماتیک بین این سه کشور برقرار شد، اما مسئله اخوان و حمایتهای قطر از آن، همیشه مورد اعتراض و اختلاف این کشورها بوده است.
ماجرای آخر: امروز و بر اثر اختلافات پدید آمده در نشست اخیر سران کشورهای عربی، قسمتی دیگر است از سریال پایان ناپذیر تنشهایی که تاریخ معاصر این کشورها با آن مواجه بوده است. سریالی که هر از چند گاهی رخ داده و پس از گذشت چند صباحی حل شده است. علت حل شدن تمام این موارد این است که منافع راهبردی کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس بهشکل پیچیدهای باهم گره خورده است. درواقع، درست است که این منطقه در بر دارندهی تعدادی از کشورهای کوچک و بزرگ است، اما همهی آنها جزئی از یک واحد هستند. واحدی که زمان تعارض منافعش با منافع ایران، با وجود تمام تزاحمات درونی، بر ایران و منافع آن مقدم خواهد شد. این کشورها در برابر ایران، عضو یک خانوادهاند و اگر گوشت همدیگر را هم بخورند، استخوان همدیگر را دور نمیاندازند.
منبع:https://iiwfs.com
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.