به رغم آن که افغانستان در هفتههای پسین شاهد شدت گرفتن جنگ بوده است و آمار تلفات این جنگ رو به فزونی بیسابقه است اما خبرهای متفاوتی از روند مذاکرات صلح این کشور به گوش میرسد. در حالی که مقامات آمریکایی پیش از این هر گونه مذاکره با طالبان را منوط به دولت کابل میکردند و حتی در بهمن ماه 1396 به دنبال دو حمله انتحاری خونین که 124 کشته بر جای گذاشت، دونالد ترامپ، هر گونه مذاکره با طالبان را رد و تصریح کرد که شاید زمانی برای این کار برسد اما به این زودیها نخواهد بود، اما بر اساس خبرهای تایید شده، دیپلماتهای ارشد آمریکایی به رهبری آلیس ولز معاون وزیر خارجه آمریکا در امور آسیای جنوبی و مرکزی با تیم سیاسی طالبان مستقر در قطر به رهبری عباس استانکزی دیدار و گفتگویی داشتهاند1، 2 که به دلیل تفاهم اولیه، نوعی خوشبینی در دو طرف برای تداوم مذاکرات دیده میشود. شرح مفصل چگونگی آغاز روند کنونی را «اسپنسر اکرمان» طی مقالهای در DailyBeast3 نوشته است که به اختصار چنین است:
«کریستوفر کولندا» سرهنگ سابق ارتش آمریکا و «رابین رافل» دیپلمات سابق این کشور با واسطهگری «پائولو کوتا راموسینو» دبیر کل «کنفرانس پگواش» برای بار نخست نوامبر 2017 با سران طالبان در قطر دیدار و گفتگو کردند. پس از سه دور مذاکره در طول 9 ماه، این دو مقام سابق آمریکایی به کابل سفر کرده و با 40 مقام رسمی و غیر رسمی افغانستان از جمله «اشرف غنی»، «عبدالله عبدالله»، «حامد کرزی» و «گلبدین حکمتیار» دیدار کردند و چنین شد که سرانجام زمینه ملاقات «آلیس ولز» دستیار ارشد معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور آسیای جنوبی و آسیای مرکزی به عنوان یک مقام رسمی دولت آمریکا با رهبران سیاسی طالبان در قطر فراهم شد. اکرمان به آن چه سبب شد تا این مذاکرات از نظر آمریکاییها سازنده تلقی گردد و تداوم یابد اشاره کرده و آن چراغ سبز مقامات سیاسی طالبان برای حضور نیروهای خارجی به رهبری آمریکا در افغانستان برای آموزش نیروهای امنیتی این کشور است. در مقاله آمده است که مذاکرهکنندگان طالبان در دیدارها بیان کرده اند که اگر دولت مورد حمایت آمریکا در افغانستان، مبادرت به اصلاح قانون اساسی کرده، نظام سیاسی را باز کند و مشارکت طالبان را بپذیرد، در آن صورت گروه طالبان نیز میپذیرد که دولت منتج شده از مذاکرات بتواند نیروهای خارجی را دعوت به ماندن در افغانستان کند و سربازان آمریکایی میتوانند همچنان به آموزش سربازان افغانستان از جمله فرماندهان سابق طالبان ادامه دهند. اسپنسر اکرمان نوشته است که برداشت مذاکره کنندگان این بوده است که طالبان در مواردی از قبیل ریشه کنی تروریسم، ایجاد ثبات در سایه یک دولت مشروع و فراگیر، حمایت از حقوق بشر و از بین بردن قاچاق مواد مخدر با آمریکا همسو هستند.4
پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ و تعیین استراتژی جدید آمریکا برای جنوب آسیا و افغانستان، محور استراتژی تمرکز بر جنگ و تضعیف طالبان بود. استراتژیستهای آمریکایی بر این باور بودند که پس از تضعیف این گروه، امکان مذاکره وجود دارد. اما بر خلاف انتظار، با مروری بر یک سال از عملی شدن این استراتژی نشانههایی از تضعیف طالبان مشاهده نمیشود. مهمترین گزارشی که در این زمینه میتوان به آن استناد کرد، گزارش «جان سپکو» رئیس اداره بازرسی آمریکا برای افغانستان است.5 همان گونه که جدول زیر نشان میدهد، مقایسه مناطق تحت کنترل در اوایل سال میلادی جاری با سال گذشته، حفظ مناطق تحت کنترل طالبان و اندکی افزایش در مناطق منازعه به نفع طالبان را میرساند و الگویی از یک جنگ فرسایشی که برتری هیچ یک از طرفین درگیری در آن محقق نمیشود را نمایش میدهد. در زمینه عملیات روانی اما طالبان موفقتر بوده است و با حملات خبرساز سعی در نشان دادن دست برتر خود در جنگ را دارد که نمونه آن سقوط چندین شهر بزرگ مانند قندوز، فراه و به تازگی غزنی در 150 کیلومتری کابل و تلفات سنگین نظامیان و غیرنظامیان افغانستان در این شهر است. بنابراین گشوده شدن باب مذاکرات در این زمان را نباید اثر استراتژی جدید آمریکا در افغانستان دانست.
منبع:http://www.iess.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.