در حالیکه آمریکا و متحدانش، ارتش سوریه را متهم به استفاده از سلاح شیمیایی در غوطه شرقی دمشق کرده و سخن از واکنش نظامی آنها به این اتهام بود، جنگندههای رژیم صهیونیستی در بیستم فروردینماه، پایگاه هوایی T-4 در حمص را هدف قرار دادند. اگرچه ارتش سوریه میگوید پدافندش، برخی از موشکها را رهگیری و مهندم ساخته اما بر اثر اصابت چند موشک، شش نفر از ایرانیان مستقر در این پایگاه به شهادت رسیدند. این، حداقل دومین حمله رژیم صهیونیستی به مواضعی در سوریه بود که منجر به شهادت ایرانیها هم میشد. پیش از این در سال ۲۰۱۵ و در قنیطره، شهید اللهدادی یکی از فرماندهان سپاه پاسداران به همراه نیروهایی از حزبالله لبنان از جمله شهید جهاد مغنیه، مورد هدف رژیم اشغالگر قدس قرار گرفته بودند.
حمله به T-4 این انتظار را در میان بخشی از مردم و نخبگان به وجود آورد که ایران باید به نحوی، پاسخ رژیم صهیونیستی را بدهد. نتایج برخی نظرسنجیها در شبکههای پیامرسان نیز بیانگر این انتظار بود. اما واقعیت این است که چنین انتظاری برآورده نشد تا جایی که با گذشت ده روز از حمله، علاوه بر دکتر ولایتی مشاور ارشد رهبر معظم انقلاب اسلامی در حوزه بینالملل و قاسمی سخنگوی وزارت خارجه ایران، شخص دیگری به صورت قاطع موضع نگرفت. این مقاله میکوشد دو مساله را مورد بررسی قرار دهد؛ چرا پاسخ به این حمله از سوی ایران و محور مقاومت، ضروری است و از سوی دیگر، ملاحظاتی که باعث سکوت نسبی مسئولان نظامی و سیاسی در قبال این حمله شد، چه بوده است.
حمله به T-4 این انتظار را در میان بخشی از مردم و نخبگان به وجود آورد که ایران باید به نحوی، پاسخ رژیم صهیونیستی را بدهد. نتایج برخی نظرسنجیها در شبکههای پیامرسان نیز بیانگر این انتظار بود.
۱-اهداف رژیم صهیونیستی از حمله به T-4 و سکوت نسبی مقامات ایران
اهداف متعددی برای حمله رژیم صهیونیستی به فرودگاه T-4 قابل ذکر است؛ از جمله اهمیت این فرودگاه در معادلات میدانی[۱]، انتقام رژیم برای اسقاط جنگندهاش در بهمنماه ۹۶ توسط سامانه پدافند ارتش سوریه، ارسال پیام به ایران برای ممانعت از ایجاد پایگاه نظامی در سوریه و تلاش برای زمینهسازی تداوم حضور آمریکا در سوریه. اما به نظر میرسد یکی از مهمترین اهداف این رژیم از حمله به T-4، وادارسازی ایران به واکنش سریع اِعلانی و اِعمالی بود تا این واکنش بر کیفیت حملهی آمریکا و متحدانش به سوریه، اثرگذار باشد. به بیان دیگر، رژیم صهیونیستی برای اینکه تصمیم ترامپ برای حمله نظامی به سوریه را قاطعتر و کیفیت آن را بیشتر سازد، به T-4 حمله کرد. آمریکا در صورت واکنش ایران، تاکید بیشتری بر حمله کرده و با توسعهدادن دلیل حمله از مسائل شیمیایی در دوما به موارد منطقهای، میتوانست بر ایران نیز بتازد. طبیعی بود که متحدان اروپایی آمریکا هم در چنین شرایطی، با ترامپ و نتانیاهو همراهی بیشتری کرده و مسالهی موشکی و حضور منطقهای ایران را بیشتر از قبل برجسته سازند. این البته یک هدف احتمالی رژیم صهیونیستی است و دلایل دیگری نیز برای این حمله وجود داشته است. اما اگر این دلیل پذیرفته شود، به نظر میرسد واکنش مقامات ایران به این حمله، قابل تامل و پذیرش خواهد بود. حتی برخی که منتظر بودند تا رهبر معظم انقلاب در سخنرانی روز عید مبعث در جمع کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی، نسبت به این حمله موضع بگیرند نیز با سکوت در این خصوص مواجه شدند. علاوه بر این، قاسمی سخنگوی وزارت خارجه ایران هم زمانی واکنش نشان داده و از مقابله به مثل سخن گفت که دو روز از حمله آمریکا میگذشت.
اما در رفتار مقامات رژیم صهیونیستی نیز نشانههایی وجود داشت که گویی در پی احساسیکردن مساله برای وادارسازی مقامات ایرانی به واکنش اعلانی و اعمالی در آن شرایط بودهاند. به نظر میرسد میتوان مواضع مقامات رژیم را در دو بازه زمانی بررسی کرد؛ تا پیش از حمله آمریکا در صبح روز شنبه ۲۵ فروردینماه و پس از آن. تا قبل از حمله آمریکا، محور مواضع مقامات رژیم اشغالگر قدس، به نوعی رجزخوانی برای ایران بود. بهعنوان مثال نتانیاهو نخستوزیر این رژیم گفت که در صورت واکنش ایران، به دمشق حمله کرده و کار بشار اسد را یکسره میکند لذا ازتهران خواست که عزم آنها را محک نزند! لیبرمن، وزیر جنگ رژیم هم همین موضع را اتخاذ کرد. اما پس از حمله آمریکا به چندین نقطه در سوریه، ادبیات مقامات این رژیم به صورت نسبی تغییر کرد. محور این مواضع، حتمی بودن پاسخ ایران به حملهی T-4 و ضرورت هوشیاری در مقابل تهران بود. عاموس یادلین رئیس پیشین اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی بر این مساله تاکید کرد و مواضع سایر تحلیلگران و مسئولان نیز تقریبا در همین چارچوب قرار داشت.
رژیم صهیونیستی برای اینکه تصمیم ترامپ برای حمله نظامی به سوریه را قاطعتر و کیفیت آن را بیشتر سازد، به T-4 حمله کرد. آمریکا در صورت واکنش ایران، تاکید بیشتری بر حمله کرده و با توسعهدادن دلیل حمله از مسائل شیمیایی در دوما به موارد منطقهای، میتوانست بر ایران نیز بتازد. طبیعی بود که متحدان اروپایی آمریکا هم در چنین شرایطی، با ترامپ و نتانیاهو همراهی بیشتری کرده و مسالهی موشکی و حضور منطقهای ایران را بیشتر از قبل برجسته سازند.
این تغییر محور در موضعگیری، به نظر، این فرضیه که یکی از اهداف رژیم صهیونیستی از حمله به T-4 وادارسازی ایران به واکنش بود را تقویت میکند. لذا سکوت معنادار مقامات ایرانی در قبال حمله رژیم به T-4 و به شهادت رسیدن شش تن از ایرانیان مستقر در این پایگاه، عملا به معنای بازی نکردن در زمین دشمن صهیونیست محسوب شده و قابل توجیه است. چنین سکوتی که همچنان نیز تا حدی ادامه دارد، باز هم در همین راستا قابل تفسیر است. رژیم صهیونیستی به خوبی میداند که پاسخ چنین حملهای را دیر یا زود دریافت خواهد کرد اما اینکه مقامات و رسانههای صهیونیستی اصرار دارند بر قریب الوقوع بودن این پاسخ تاکید کنند، به نظر میرسد در راستای گلآلود کردن آب است تا بر تشدید رفتار غرب در قبال ایران اثر گذارند.
۲-ضرورتهای پاسخدهی به رژیم صهیونیستی
به نظر میرسد دو عامل باعث میشود تا حملهی رژیم صهیونیستی به T-4 از سوی ایران و محور مقاومت بیپاسخ نماند. البته این به معنای غفلت از برخی ملاحظات زمانی – که در بالا مورد اشاره قرار گرفت- و یا برخی تحولات میدانی نیست، اما اصل این ایده که باید پاسخ رژیم را داد، بنا به دو ضرورت قابل تشریح است؛
۱-بازدارندگی
در بهمنماه ۱۳۹۶، سامانهی پدافند هوایی ارتش سوریه موفق شد یک جنگنده F-16 رژیم صهیونیستی را هدف قرار داده و برای نخستین بار، واکنشی درخور به تجاوزها و حملات چندینبارهی این رژیم دهد. بعد از این واقعه حماسی، تحلیلهای بسیاری در رسانههای برجسته بینالمللی و منطقهای طرح شد. یکی از مواردی که در برخی تحلیلها به آن اشاره میشد، معادلات جدید بازدارندگی میان محور مقاومت و رژیم صهیونیستی بود. به بیان دیگر، ارتش سوریه با هدفگیری جنگنده رژیم صهیونیستی، این پیام معتبر را به این مقامات رژیم انتقال داد که اکنون، شرایط با سالهای ابتدایی بحران تفاوتهای معناداری دارد و هر آفندی از سوی رژیم با واکنش روبرو خواهد شد. در بازدارندگی، این پیام محوریت دارد؛ «اگر بزنی، خواهم زد». این منطق اگر موفق عمل کند، طرف مقابل «نمیزند» چون از پاسخ میهراسد. این پیام باید بهگونهای صادر شود که برای طرف مقابل معتبر و پذیرفتنی باشد.
اصل این ایده که محور مقاومت باید به حمله رژیم صهیونیستی به پایگاه T-4 پاسخی درخور دهد، قابل دفاع است. اسقاط جنگنده F-16 رژیم صهیونیستی توسط ارتش سوریه، یک خاطرهی شیرین نیست؛ یک رویداد معنادار در معادلات بازدارندگی است که باید آن را با پیامهای صریحتر، تقویت کرد.
اما در ۲۰ فروردینماه ۱۳۹۷، رژیم صهیونیستی در اولین حملهی خود به خاک سوریه پس از اسقاط جنگندهاش در بهمنماه، پایگاه هوایی T-4 در نزدیکی شهرحمص را هدف قرار داد. به نظر میرسد محور مقاومت حتما باید پاسخ این حملهی رژیم صهیونیستی را بدهد. هدفگیری جنگنده رژیم صهیونیستی در بهمنماه، ارزشی راهبردی برای سوریه و محور مقاومت ایجاد کرد. اکنون دو راه در مقابل محور مقاومت وجود دارد؛
انفعال در مقابل حمله رژیم صهیونیستی به پایگاه هوایی T-4؛ در این صورت، ارزش راهبردی و بازدارندهی حاصل از اسقاط جنگنده رژیم صهیونیستی در بهمنماه از میان خواهد رفت چرا که مقامات صهیونیست اینگونه تلقی خواهند کرد که آن اسقاط، در چارچوب برنامهای هدفمند و بازدارنده طراحی نشده بود. چنین تصوری میتواند آنها را برای حملات نقطهای بیشتر، مصممتر سازد.
واکنشی درخور به حمله رژیم صهیونیستی به پایگاه هوایی T-4؛ اگر سوریه و محور مقاومت بخواهند از ارزش راهبردی و بازدارندهی آن حمله در بهمن ماه ۹۶ به جنگندهی رژیم صهیونیستی محافظت کنند، باید واکنشی درخور به حمله جدید این رژیم دهند. در واقع پاسخ درخور، عمیقا میتواند بر اعتبار پیام بهمنماه بیافزاید. با توجه به شدت حمله جدید رژیم به سوریه، این فرضیه قابل طرح است که چه بسا یکی از اهداف مقامات نظامی صهیونیست از این حمله، تست مقامات محور مقاومت بوده تا ببینند پاسخ آنها همچون بهمنماه است یا خیر.
لذا به نظر میرسد اصل این ایده که محور مقاومت باید به حمله رژیم صهیونیستی به پایگاه T-4 پاسخی درخور دهد، قابل دفاع است. اسقاط جنگنده F-16 رژیم صهیونیستی توسط ارتش سوریه، یک خاطرهی شیرین نیست؛ یک رویداد معنادار در معادلات بازدارندگی است که باید آن را با پیامهای صریحتر، تقویت کرد. اما قطعا فرماندهان نظامی محور مقاومت برای بیان زمان و کیفیت چنین پاسخی، شایستهترینها هستند.
۲-عزت ملی
اما موضوع دومی که پاسخ به حمله رژیم صهیونیستی را ضروری میسازد، عزت ملی است. در حمله صورت گرفته، شش ایرانی مستقر در پایگاه T-4 به شهادت رسیدند. از سوی دیگر، برخلاف حملهای که سال ۲۰۱۵ در قنیطره انجام شد و منجر به شهادت حداقل یک ایرانی در کنار اعضای حزبالله لبنان شد، رژیم صهیونیستی این بار با صراحت سخن گفت. در حمله پیشین، مقامات این رژیم با این ادعا که نمیدانستند در کاروان حزبالله در قنیطره، ایرانی نیز حضور دارد، سعی کردند تا ابعاد تنش را تا حدی کنترل کنند.[۲] بهعنوان مثال کانال ۱۰ تلویزیون رژیم صهیونیستی، همان ایام در گزارشی مدعی شد این رژیم از طریق روسیه پیامی را برای ایران و حزب الله ارسال و اعلام کرده که مایل به اوج گیری تنشها و درگیریها با ایران و حزب الله نیست. این کانال تلویزیونی به نقل از چند مقام صهیونیست ادعا کرده که مقامات رژیم به مسکو اعلام کرده اند که از نظر این رژیم، حمله اخیر یک اقدام در راستای «دفاع از خود» ارزیابی میشود و این حزب الله بوده که از طریق ایجاد زیرساختهای تهاجمی در مرزهای سرزمین اشغالی، رژیم را به این حمله تحریک کرده است. با این حال، تل آویو مایل نیست وضعیت از آنچه هست وخیم تر شده و به یک منازعه منطقه ای تبدیل شود. مقامات روس این پیام را به بیروت و تهران منتقل کرده اند.[۳] فارغ از اینکه در حمله به قنیطره، این رژیم از وجود یک شخص ایرانی در کاروان حزبالله خبر داشت یا خیر، اکنون با اطلاع از وجود ایرانیها در پایگاه T-4 به آن حمله کرده و شش ایرانی را به شهادت رسانده و با صراحت برای ایران خط و نشان کشیدند.
فارغ از اینکه در حمله به قنیطره، این رژیم از وجود یک شخص ایرانی در کاروان حزبالله خبر داشت یا خیر، اکنون با اطلاع از وجود ایرانیها در پایگاه T-4 به آن حمله کرده و شش ایرانی را به شهادت رسانده و با صراحت برای ایران خط و نشان کشیدند.
با توجه به این موارد و با توجه به رویکرد ضد صهیونیستی ایران، به نظر میرسد عزت ملی ایران در مقابل رژیم اشغالگر قدس، تا حدی دچار خدشه شده است. چنین امری، ضرورت پاسخدهی به این حمله را بیشتر میسازد اگرچه این ضرورت به معنای نادیده گرفتن ملاحظات زمانی و میدانی نیست.
جمعبندی
این مقاله کوشید دو مساله را تبیین نماید؛ نخست، اهداف رژیم صهیونیستی از حمله به T-4 و دلیل سکوت نسبی مقامات عالیرتبه نظامی و سیاسی ایران در قبال آن تا کنون و دوم، مواردی که پاسخدهی به این حمله در وقت مقتضی را ضروری میسازد. در موضوع نخست، به نظر میرسد مقامات رژیم صهیونیستی علاوه بر سایر اهداف، در پی این بودند تا ایران را در آن شرایط زمانی به واکنش وادارند تا موضوع رایج که حمله شیمیایی در دوما بود را توسعه داده و حضور منطقهای و قدرت موشکی ایران را نیز محل بحث جدیتری در چارچوب واکنش آمریکا و متحدانش قرار دهند. چنین تلاشی با سکوت معنادار مقامات ایران، به نوعی در آن بازه زمانی خنثی شد. در بیان ضرورت پاسخدهی نیز، دو مسالهی بازدارندگی و عزت ملی مورد بررسی قرار گرفت.
منابع و پی نوشت:
[۱] . فرودگاه نظامی التیاس یا فرودگاه طیاس معروف به فرودگاه تیفور، فرودگاهی نظامی متعلق به نیروی هوایی سوریه است که در نزدیکی روستای التیاس در ۶۰ کیلومتری شرق شهر تدمر در استان حمص سوریه واقع شده است. این فرودگاه بزرگترین فرودگاه نظامی در سوریه محسوب می شود و پس از آن فرودگاه الضمیر است که در شهر الضمیر قرار دارد. این فرودگاه به اختصار T4 شناخته می شود. این فرودگاه نقطه تمرکز و پایگاه اساسی نیروهای سوریه و متحدانش است و نقش لجستیک و مهمات رسانی و امداد رسانی به نیروهای سوریه و متحدانش که در استانهای دیرالزور و حومه حماه و حلب هستند، دارد.
[۲] . Reuters, “Israel didn’t target Iranian general in strike: source”, January 20, 2015, Available at:
https://www.reuters.com/article/us-mideast-crisis-israel-syria/israel-didnt-target-iranian-general-in-strike-source-idUSKBN0KT1HQ20150120
[۳] . روسیا الیوم، «الإذاعه الإسرائیلیه: لیبرمان ینقل إلى سوریا وإیران رسائل طمأنه عبر موسکو»، ۲۵ ژانویه ۲۰۱۵، قابل بازیابی در؛
https://arabic.rt.com/news/771914
منبع:http://tabyincenter.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.