جنگ عربستان در یمن باعث به وجود آمدن بحران در عربستان شده است. ابعاد فاجعهآمیز انسانی این بحران به حدی بوده که تبعات عمیق جنگ یمن وضعیت داخلی و خارجی عربستان را تحتالشعاع قرار داده است و تا به حال این موضوع از سوی کارشناسان به طور دقیق بررسی نشده و به آن زیاد پرداخته نشده است. نقش این جنگ در آینده عربستان و تبعاتی که دامنگیر این کشور خواهد شد نکتهای بسیار مهم است که باید مورد توجه قرار گیرد، این موضوعی است که مقام معظم رهبری در دیدار با «پوتین» رئیسجمهور روسیه به آن پرداختند. ایشان در دیدار مذکور فرمودند: «دخالتهای خونین سعودیها در برخی کشورها از جمله جنایات روزانهی این کشور در یمن، زمینهساز گرفتار شدن عربستان در مخمصههای عمیق است». لذا با توجه به گزاره مزبور و با در نظر گرفتن آنچه در صحنه بحران یمن در حال شکلگیری است، نوشتار پیش رو درصددِ پاسخ به این سؤال است که بحران یمن چه تبعاتی برای عربستان داشته و میتواند داشته باشد؟ در ذیل و ضمن پاسخگویی به این سؤال مباحث فرعی دیگری نیز مطرح میگردند.
مدتی است محمد بن سلمان حضورش در سپهر سیاسی عربستان کمرنگ شده و کنشگریهایش کاهش یافته است. به طور مثال بن سلمان در بازدید ملک سلمان از پروژه «نیوم» که در واقع پروژه بلندپروازانه و غیر واقعبینانهی شخصِ بن سلمان است حضور پیدا نکرد و خود ملک سلمان با تبلیغات فراوان به بازدید از پروژهی مزبور رفت
تبعات بحران یمن برای عربستان در حال و آینده
عربستان سعودی با گذشت بیش از ۴۲ ماه هنوز نتوانسته چه به صورت درگیری میدانی و استراتژیک و چه به صورت مذاکره و چالش در عرصه دیپلماتیک از باتلاق یمن رهایی یابد. حملات نظامی ائتلاف عربی به سرکردگی آلسعود که قرار بود نتیجه سریع در پی داشته و با «قاطعیت» همراه باشد، پس از گذشت ۴۲ ماه عملاً بدون هیچ دستاوردی در دستیابی به اهداف، با بنبست مواجه شده است. عربستان بر اساس اهداف اعلامی، قصد بازگرداندن «عبدربه منصور هادی» رئیسجمهور مستعفی یمن به مقر ریاست جمهوری در صنعا و دور کردن انصارالله و کمیتههای انقلابی از مراکز قدرت را داشت که بعد از ناکامی نظامی در دستیابی به این اهداف وارد میدان مذاکره شد تا بتواند حداقل به صورت آبرومندانه خود را از بحرانی که خود ساخته بود خارج سازد اما زیادهخواهی سعودیها و مقدم کردن مطالبات خود و پیششرط تعیین کردن برای آغاز مذاکرات باعث شد میز مذاکرات نیز برای سعودیها نتیجه و ثمرهای در پی نداشته باشد و همچنان بحران برای کشور مذکور تداوم یابد. در ذیل به بخشی از تبعات بحران یمن برای عربستان به ویژه شخص «محمد بن سلمان» که آغاز کننده و مدیریت کننده جنگ یمن است اشاره میگردد. تلاش میشود کمی عمیقتر به مسأله نگاه شده و ناظر بر مباحث داخلی به تبعات نگاه گردد. طبیعی است که به دلیل محدودیتهای حجمی، تمامی پیامدها بررسی نشده است.
سلسله اقدامات دور از خرد بن سلمان باعث شده عقلای خاندان، ملک سلمان را وادار کنند نقش و کنشگری خود را افزایش داده و نقش و بازیگری محمد بن سلمان را محدود کند.
کمرنگ شدن نقش «محمد بن سلمان» و افزایش کنشگری «ملک سلمان»
مدتی است محمد بن سلمان حضورش در سپهر سیاسی عربستان کمرنگ شده و کنشگریهایش کاهش یافته است. به طور مثال بن سلمان در بازدید ملک سلمان از پروژه «نیوم» که در واقع پروژه بلندپروازانه و غیر واقعبینانهی شخصِ بن سلمان است حضور پیدا نکرد و خود ملک سلمان با تبلیغات فراوان به بازدید از پروژهی مزبور رفت. این بازدید در ماه گذشته با آب و تاب فراوان انجام پذیرفت. کنشگری دیگر و عدم حضور بن سلمان در افتتاح پروژه قطار شهری حرمین شریفین صورت پذیرفت. این پروژه بزرگترین قطار شهری غرب آسیا است که با سرعت ۳۰۰ کیلومتر در ساعت «جده» را به «مدینه» متصل میکند(۱) عدم حضور بن سلمان در افتتاح چنین طرح عظیمی خود جای تعجب و سؤال دارد که با کنار هم قرار دادن مجموعهای از این عدم حضورها میتوان علت آن را رمزگشایی کرد. مبحث دیگر نامه ملک سلمان به غرب برای عدم مشارکت در طرح «معامله قرن» بود. حساب توییتری «خبر عاجل» در گزارشی آورد که ملک سلمان پیامی تند به آمریکا ارسال کرده که محتوای این پیام از عدم اجازه عربستان به اجرایی شدن طرح «معامله قرن» خبر میدهد. ملک سلمان پیششرط همکاری ریاض با طرح مذکور را به رسمیت شناختن «قدس» به عنوان پایتخت فلسطین و بازگشت آوارگان عنوان کرده است. در این پیام اعلان قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی محکوم و مردود شمرده شده است. از طرفی ملک سلمان خواسته، طرح صلح «ملک عبدالله» که در سال ۲۰۰۲ مطرح شد اجرایی شود. این طرح که در سال ۲۰۰۲ توسط عبدالله بن عبدالعزیز، ولیعهد وقت عربستان ارائه شد تأکید دارد که در برابر استرداد همه زمینهایی که اعراب آنها را متعلق به خود میدانند، ۲۲ کشور عضو اتحادیه عرب، و در صدر آنها، عربستان با رژیم صهیونیستی رابطه کامل سیاسی در سطح سفیر برقرار میکنند. در همین رابطه «ابراهیم ابو عتیله» تحلیلگر اردنی در صفحه شخصی خود آورده: عربستان و مصر در قضیه فلسطین از موضع ترامپ فاصله گرفتهاند و این نشان میدهد که بنسلمان از این پرونده کنار گذاشته شده است.(۲) روزنامه صهیونیستی «معاریو» نیز در گزارشی این پیام را تیری بر پیکره طرح معامله قرن قلمداد کرده است. شکست بعدی بن سلمان در فروش سهام شرکت آرامکو به نمایش در آمد. وی تنها شخص خاندان آل سعود بود که توانسته بود بر بخشی از سهام شرکت مذکور مسلط شود. وی قصد داشت با فروش سهام آن یا واگذاریش به «سابک» (بخش خصوصی) در کشور سرمایهگذار جذب کرده و چشمانداز ۲۰۳۰ را پیش ببرد اما دستگیری تجار عالیمرتبه و حصر آنها در هتل «ریترز کارلتون» سرمایهگذارهای داخلی و خارجی را به هراس افکنده و آنها را از سرمایهگذاری در عربستان باز داشت. موضوع بعدی جنگ یمن بود. «بروس ریدل» کارشناس اطلاعاتی اسبق آمریکا در مقالهای به شرایط ثبات سیاسی در عربستان پرداخته است. وی آورده که در طول پنجاه سال گذشته به اندازه امروز وضعیت ثبات سیاسی در عربستان متزلزل نبوده است. نه در دورانی که ملک «فیصل» برادر خود را به نوعی ترور کرد، نه در دوران حمله «جهیمان العتیبی» به مکه و ظهور القاعده، حتی حوادث بیداری اسلامی که ملک عبدالله را واداشت ۱۳۰ میلیارد دلار حقوق و مزایای کارمندان را افزایش دهد تا با جریان بیداری اسلامی همراه نشوند در هیچ کدام از این حوادث عربستان بیثباتی سیاسی امروز را نداشته است. وی ادامه داده که از ابتدای جنگ تا کنون ۶۰.۰۰۰ خمپاره و ۲۰۰موشک بالستیک وارد مرزهای عربستان شده است.
همچنین در پی محاصره یمن توسط عربستانیها، سه چهارم یمنیها در معرض سوء تغذیه شدید قرار گرفتهاند که این باعث فشار سازمانهای حقوق بشری شده است. بنابراین سلسله اقدامات دور از خرد بن سلمان باعث شده عقلای خاندان، ملک سلمان را وادار کنند نقش و کنشگری خود را افزایش داده و نقش و بازیگری محمد بن سلمان را محدود کند. حتی در این رابطه «سعد الفقیه» معارض خاندان آل سعود در گزارشی نه چندان قابل استناد آورده که محمد بن سلمان همسر ملک سلمان را به گروگان گرفته تا پادشاه را از محدود کردن اقدامات وی باز دارد. بنا بر این گزارهها میتوان به این نتیجه رسید که مجموعه اشتباهات راهبردی بن سلمان از جمله اشتباه استراتژیک حمله به یمن و هزینهزا شدن این بحران موجب شده پادشاهی او در معرض خطر و بیم و امید قرار بگیرد. حتی عدهای همچون «مجتهد» افشاگر خاندان آل سعود با توجه به فعال شدن غیر عادی «خالد بن سلمان» به این نتیجه رسیدهاند که ملک سلمان قصد دارد با توجه به شکستهای ولیعهد، خالد را به جای محمد بن سلمان به ولیعهدی انتصاب کند. لذا یکی از تبعات بحران یمن فرو ریختن اقتدار و «کاریزمای» بن سلمان است که در بلند مدت با تداوم بحران این روند تشدید خواهد شد.
یکی دیگر از تبعات بحران یمن که نتیجه فعالیتهای متهورانه و غیر عاقلانهی بن سلمان است بالا گرفتن تنش در خاندان آل سعود بر سر مسأله جانشینی است. شکستهای بن سلمان که مهمترین آن در یمن است باعث شده خاندان آل سعود متزلزل شده و بین شاهزادهها هم نجواهایی از مخالفت با پادشاهی بن سلمان به گوش برسد.
مطرح شدن گزینههای دیگری بهعنوان جانشین از جمله «احمد بن عبدالعزیز» و بالا گرفتن تنش در خاندان
یکی دیگر از تبعات جنگ یمن را میتوان بالا گرفتن تنش در خاندان آل سعود دانست. به طور مثال چندی پیش در شبکههای اجتماعی عربستانی فیلمی منتشر شد که «احمد بن عبدالعزیز» فرزند «ملک عبدالعزیز» در آن از معترضان به سیاستهای عربستان میخواهد تا به خاندان آل سعود توهین نکنند بلکه خواستههای خود را از پادشاه و ولیعهد بخواهند. احمد در این فیلم ملک سلمان و پسرش محمد را مقصر بحرانهای یمن و بحرین جلوه میدهد و اشاره میکند که اگر او صاحب منصب بود شرایط یمن و بحرین به شکل دیگری رقم میخورد. معترضان در این فیلم تابعیت یمنی داشتند که مقابل سفارت عربستان در لندن حاضر شده و در هنگام عبور احمد بن عبدالعزیز شروع به شعار دادن علیه خاندان آل سعود کردند. (۳) نکته قابل توجه اینکه در کنار احمد بن عبدالعزیز سفیر عربستان در لندن حرکت میکند یعنی احتمال دارد که سفیر نیز روابط پنهانی با احمد داشته یا طرفدار وی بوده باشد. در پی انتشار این ویدیو در فضای عربستان برخی از حسابهای معارض از جمله «مجتهد» هشتگ «با احمد بن عبدالعزیز بیعت میکنیم» را ترند کردند. «احمد بن عبدالعزیز » برادر کوچک ملک سلمان و از خانواده «سدیری» آل سعود است، به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران احمد از دریافت منصب ولیعهدی باز مانده و محمد بن سلمان بر خلاف قواعد، منصب او را تصاحب کرده است. احتمالی که در این میان مطرح می شود این است که ممکن است این ویدیو از پیش طراحی شده و نمایشی ساختگی بوده باشد. بدین معنا که احمد بن عبدالعزیز با این ویدیو تلاش کرده تا خود را رسانهای کرده و بهعنوان یک گزینه برای پادشاهی مطرح کند. همچنین احتمال دیگری که در این میان وجود دارد آن است که مشاورین و عقلاء آل سعود در تلاش هستند تا با روی کار آوردن احمد بن عبدالعزیز علیه محمد بن سلمان بهنوعی کودتا کرده و او را از منصب ولایتعهدی برکنار کنند. ساختارشکنی ها و هزینهسازیهای بن سلمان در این مدت به شدت زیاد بوده است. پیش از این نیز این مشاورین از پادشاه تقاضا کردند برای نجات عربستان از بحران مالی طرح پذیرهنویسی عمومی آرامکو را متوقف کند. این برای نخستین بار بود که پادشاه در مسائل فرزندش دخالت کرده و آن را متوقف نمود. با این حال طبق گفته مجتهد احمد شهامت و جسارت کافی برای پادشاهی را ندارد. اما آنچه از این فیلم به ذهن متبادر میشود بالا گرفتن تنش در خاندان آل سعود حتی میان خانواده سدیریها است. البته این مسئله هم قابل طرح است که احمد با این گرو کشی و نمایش به دنبال تحمیل فرزندان خود به ساختار قدرت بوده باشد. بنابراین یکی دیگر از تبعات بحران یمن که نتیجه فعالیتهای متهورانه و غیر عاقلانهی بن سلمان است بالا گرفتن تنش در خاندان آل سعود بر سر مسأله جانشینی است. شکستهای بن سلمان که مهمترین آن در یمن است باعث شده خاندان آل سعود متزلزل شده و بین شاهزادهها هم نجواهایی از مخالفت با پادشاهی بن سلمان به گوش برسد.
با این حال جنگ یمن وجهه سعودیها را خدشهدار ساخته و آنها را در مجامع بینالمللی به عامل اصلی کشتار یمنیهای بیگناه تبدیل کرده است.
جنگ یمن و تحتالشعاع قرار گرفتن قدرت نرم عربستان
قدرت نرم طبق تعاریف، بیشتر ناظر بر ابعاد فرهنگی، روانی و اطلاعاتی است. در این نوع قدرت، به جای تصرف و تسلط سرزمینها و یا دولتها، تصرف «ذهن»ها و «قلب»ها مد نظر قرار می گیرد و از این طریق، یعنی با تسلط بر ذهن و قلب افراد یک جامعه میتوان آنان را به «اقناع» رساند.(۴) عربستان بسیار سعی کرده خود را کشور منطقی، معتدل و صلحطلب نشان دهد. به طور مثال چندی پیش رسانههای عربستان اعلام کردند مقامات «اتیوپی» و «اریتره» برای امضای توافقنامه تاریخی صلح میان خود در شهر جده گرد هم خواهند آمد. در همین راستا پادشاه عربستان سعودی «آنتونیو گوترش»، دبیر کل سازمان ملل متحد را برای حضور در این نشست دعوت کرد. این توافقنامه صلح در پی درگیریهای مرزی که میان دو کشور ایجادشده بود امضا گردید. این درگیریهای مرزی برای مدت دو دهه ادامه داشته است تا اینکه چندی پیش بهصورت رسمی مرزهای زمینی دو کشور باز شد و روابط میان این دو کشور از سر گرفته شد. امضای این قرارداد توانست چهرهای صلحطلبانه و میانجیگِرایانه از عربستان به نمایش گذاشته و جایگاه و موقعیت عربستان در منطقه را ارتقا داده و مقوم قدرت نرم این کشور باشد. بهطوری که شؤرای امنیت نسبت به این اقدام ملک سلمان از وی و عربستان تقدیر و تجلیل کرد. همین توافقنامه در رابطه با «جیبوتی» و اریتره نیز به امضا رسید. با این حال جنگ یمن وجهه سعودیها را خدشهدار ساخته و آنها را در مجامع بینالمللی به عامل اصلی کشتار یمنیهای بیگناه تبدیل کرده است. در همین زمینه «جمال خاشقچی» روزنامهنگار سعودی ساکن لندن که پیشتر مدافع آل سعود بود و اکنون به منتقد و معارض این خاندان تبدیل شده در مقالهای در روزنامه «واشنگتن پست» از بن سلمان خواسته جنگ پر هزینه یمن را پایان دهد. وی در این مقاله آورده که «عربستان باید جلوی ضررهای ناشی از نبرد یمن که ۴ سال به درازا کشیده است را بگیرد. این نبرد امنیت ملی و چهره عربستان در جهان اسلام را مخدوش کرده است. عربستان باید بهجای آنکه ایجادکننده جنگ باشد به برقرارکننده صلح تبدیل شود و با استفاده از نفوذ خود در جوامع غربی مکانیسمهای حل نزاع را فراهم کند. تسلط عربستان بر آسمان یمن موجب شده تا گفتگوهای ژنو به شکست بینجامد. عربستان بهتر است نبرد را پایان دهد و صلح یمن را آغاز کند. حوثیها(انصارالله) توانستهاند با موشکهای خود هزینههای فراوانی را بر دست عربستانیها بگذارند زیرا دفع هر موشک در سامانه دفاع جوی عربستان که با نام «پاتریوت» شناخته میشود ۳ میلیون دلار هزینه دارد. هزینههای این جنگ موجب شده عربستان بهسوی استقراض ۱۱ میلیارد دلاری از بانکهای خارجی برود. ارتش عربستان برآورد و شناخت عملیاتی صحیحی ندارد و بهجای حوثیها(انصارالله) کودکان یمنی را هدف قرار داده است و درعینحال از پایبندی به اخلاق دم میزند. اکنون حتی در مناطق جنوبی یمن که آزادشده است متمردین شعارهای ضد ائتلاف سر میدهند.»(۵)
بنابراین با نگاهی به اظهارات جمال قاشقچی مشخص میشوند که قدرت نرم عربستان نه تنها در مجامع بینالمللی که حتی در جنوب یمن که تحت تسلط ائتلاف است نیز به چالش کشیده شده و میشود. ترمیم این چهره خود نیازمند گذشت چندین سال و صرف هزینههای گزاف است. عربستان اجازه نداد انقلاب یمن به سرانجام برسد و ابتدا با «ابتکار خلیجی» و سپس با حمله به این کشور انقلاب یمن را منحرف کرده و مانع از دستیابی آن به اهداف حقیقی خود شد این موضوعی است که برای یمنیها به این راحتی قابل هضم نخواهد بود. همه مسائل گفته شده فارغ از تبعات و زیانهای اقتصادی جنگ یمن برای عربستان است که در رسانهها به قدر کافی به این موضوع پرداخته شده است.
ارتش عربستان برآورد و شناخت عملیاتی صحیحی ندارد و بهجای حوثیها(انصارالله) کودکان یمنی را هدف قرار داده است و درعینحال از پایبندی به اخلاق دم میزند. اکنون حتی در مناطق جنوبی یمن که آزادشده است متمردین شعارهای ضد ائتلاف سر میدهند.
جمعبندی
جنگ عربستان در یمن باعث به وجود آمدن بحران در عربستان شده است. ابعاد فاجعهآمیز انسانی این بحران به حدی بوده که تبعات عمیق جنگ یمن وضعیت داخلی و خارجی عربستان را تحتالشعاع قرار داده است. . نقش این جنگ در آینده عربستان و تبعاتی که دامنگیر این کشور خواهد شد نکتهای بسیار مهم است که باید مورد توجه قرار گیرد، این موضوعی است که مقام معظم رهبری در دیدار با پوتین به آن پرداختند. ایشان در دیدار مذکور فرمودند: «دخالتهای خونین سعودیها در برخی کشورها از جمله جنایات روزانهی این کشور در یمن، زمینهساز گرفتار شدن عربستان در مخمصههای عمیق است». با در نظر گرفتن گزاره مذکور سعی شد در این نوشتار سه «مخمصمه» اساسی و به ظاهر «عمیق» مورد بررسی قرار گیرند که عبارتاند از:
۱-کمرنگ شدن نقش «محمد بن سلمان» و افزایش کنشگری «ملک سلمان»
۲-مطرح شدن گزینههای دیگری بهعنوان جانشین از جمله «احمد بن عبدالعزیز» و بالا گرفتن تنش در خاندان
۳- تحتالشعاع قرار گرفتن قدرت نرم عربستان و تضعیف آن
منابع
۱-« العاهل السعودی یفتتح قطار الحرمین الذی یربط بین مکه والمدینه»، بازیابی در پیوند زیر:
https://bit.ly/2R7VcZ8
۲-«توئیتر عربستانی خبر عاجل»، بازیابی خبر در پیوند زیر:
https://twitter.com/ajelnews24?lang=en
۳- «شاهد ردود فعل السعودیین على تبرأ الأمیر أحمد بن عبد العزیز آل سعود من محمد بن سلمان وأبیه»، بازیابی در پیوند زیر:
https://www.youtube.com/watch?v=KVHlu6zn7EU
۴-«قدرت نرم چیست»، بازیابی در پیوند زیر:
http://basirat.ir/fa/news/132657/
۵-« المونیتور: استقرار السعودیه فی أدنى مستویاته منذ ۵۰ عاما»، بازیابی در پیوند زیر:
https://bit.ly/2Re0jqF
منبع:http://tabyincenter.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.