رفتار عربستان در مواجهه با پیروزی حزب‌الله در لبنان چیست؟

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
برتری جریان مقاومت و شکست نسبی سیاست‌های سعودی در لبنان این کشور را به بازنگری و تعدیل در سیاست‌های خود سوق خواهد داد، این سیاست‌ها در مقاله‌ی پیش رو بررسی شده است.

بعد از ناکامی احزاب و جریانات همسو با عربستان سعودی همچون جریان المستقبل در انتخابات ششم مه ۲۰۱۸، شاهد فعال شدن مجدد این کشور در عرصه سیاسی لبنان هستیم؛ به‌طوری‌که در چند هفته اخیر، سعد حریری، نخست‌وزیر مکلف و ولید جنبلاط سفرهایی به عربستان سعودی داشته‌اند. حال سؤالی که ایجاد می‌شود این است که احتمالات رفتاری عربستان سعودی در اتخاذ راهبردها و سیاست‌ها در قبال لبنان چگونه خواهد بود.

تاریخچه رفتار عربستان در قبال لبنان

عربستان سعودی به‌عنوان یکی از عناصر اصلی محور محافظه‌کار منطقه غرب آسیا از دهه‌های گذشته، سعی داشته در جهان عرب نقش رهبری داشته باشد. دراین‌راستا، با استفاده از ابزارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی درصدد تأثیرگذاری در ساحت سیاسی این کشورها بوده و یکی از این کشورهای عربی لبنان است. لبنان به دلایلی همچون ۱. موقعیت استراتژیک؛ ۲. وجود دولت ضعیف و جامعه‌ای شبکه‌ای؛ ۳. فضای سیاسی و رسانه‌ای باز؛ ۴. فعال بودن جریانات فکری متعدد؛ و ۵. حضور قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در آن؛ از اهمیت زیادی برای عربستان سعودی برخوردار است به‌خصوص که به عقیده سیاستمداران عرب، لبنان میدان غرب آسیاست و هر تحولی و یا هر برتری سیاسی در آن، نشان‌دهنده تحول و برتری طرف پیروز در کل منطقه خواهد بود. به‌همین‌دلیل عربستان سعودی در چند دهه اخیر در لبنان توجه خاصی به مسائل سیاسی، امنیتی و اقتصادی این کشور داشته است.

لبنان به دلایلی همچون ۱- موقعیت استراتژیک؛ ۲- وجود دولت ضعیف و جامعه‌ای شبکه‌ای؛ ۳- فضای سیاسی و رسانه‌ای باز؛ ۴- فعال بودن جریانات فکری متعدد؛ و ۵- حضور قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در آن؛ از اهمیت زیادی برای عربستان سعودی برخوردار است

بعد از اوج گیری قدرت جنبش حزب‌الله و به‌تدریج تقویت جایگاه محور مقاومت در لبنان، عربستان سعودی عمده تمرکز خود را بر تضعیف این جنبش و محور مقاومت گذاشته و در این راه از هیچ اقدام سیاسی و امنیتی پرهیز نکرده است. درهمین‌راستا، انتخابات ششم مه ۲۰۱۸ برای عربستان سعودی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. به‌نظر می‌رسد دستگاه‌های سیاست خارجی و امنیتی عربستان سعودی، ماه‌ها قبل از برگزاری انتخابات به این نتیجه رسیده بود که متحدانش حتی با در اختیار داشتن پست نخست‌وزیری از وضعیت خوبی برخوردار نیستند و جریان مقابل یعنی جریان هشت مارس به‌خصوص جنبش حزب‌الله از وضعیت بهتری برخوردار است. به‌همین‌دلیل تلاش‌های خود را درجهت تغییر شرایط آغاز کردند به‌طوری‌که ثامر السبهان، وزیر مشاور در امور خلیج فارس که زیرمجموعه وزارت خارجه محسوب می‌شود، در این پرونده فعال شد. لازم به ذکر است ثامر السبهان به اتخاذ مواضع ضدایرانی و برخوردهای تند مشهور است و سابقه وی در زمان سفارت در عراق و همچنین مسئولیت اخیر در وزارت خارجه عربستان سعودی نیز موید این امر است. وی به‌دلیل سال‌ها فعالیت در پست‌ رایزن نظامی در لبنان تدابیر ویژه‌ای را دراین‌زمینه آغاز کرد. اولین اقدام اجبار سعد حریری به استعفا از مقام نخست‌وزیری و معرفی کردن جمهوری اسلامی ایران و حزب‌الله لبنان به‌عنوان عوامل بی‌ثباتی در لبنان بود. اقدام دوم وی تغییر علی عواض العسیری، سفیر اسبق عربستان سعودی بود که از سال ۲۰۰۹ سعی کرده بود سیاست همکاری جویانه با اکثر جریانات سیاسی لبنان را درپیش گیرد و مأمور کردن ولید الیعقوب، معاون ثامر السبهان به سفارت در بیروت بود. در آخر نیز اقدام افزایش هجمه سیاسی و رسانه‌ای به جریانات همسو با محور مقاومت کرد.

راهبردها و سیاست‌های عربستان سعودی و ثامر السبهان به تدریج با شکست روبرو شد که مهم‌ترین آن مشخص شدن فشار عربستان سعودی برای استعفای سعد حریری و اقامت اجباری وی در این کشور بود.

راهبردها و سیاست‌های عربستان سعودی و ثامر السبهان به تدریج با شکست روبرو شد که مهم‌ترین آن مشخص شدن فشار عربستان سعودی برای استعفای سعد حریری و اقامت اجباری وی در این کشور بود. این امر موجب شکل‌گیری فضای ضدسعودی در لبنان شد و حتی برخی از گروه‌ها و جریانات همسو عربستان سعودی نیز با این فضا همراهی کردند. مردم لبنان این اقدام را به نوعی دخالت آشکار در امور داخلی لبنان و جریحه‌دار شدن غرور ملی خود می‌دانستند. این امر موجب تأخیر در پذیرش استوارنامه سفیر جدید عربستان در لبنان نیز شد و مقامات ارشد عربستان سعودی با مشاهده شرایط فوق برای بدتر نشدن اوضاع اقدام به تغییر و اصلاح راهبردها و سیاست‌های خود درقبال لبنان کردند؛ به‌طوری‌که سعد حریری استعفای خود را پس گرفت و بعد از مدتی نیز ولید الیعقوب، سفیر جدید را به ریاض فراخواندند و ولید البخاری، کاردار سابق عربستان سعودی در بیروت را به سرپرستی سفارت منصوب کردند. همچنین نزار العلولا، مشاور دیوان پادشاهی مأمور پرونده لبنان شد. تحولات جدید توانست بخشی از فضای ضدسعودی لبنان را تعدیل کند تا اینکه انتخابات برگزار شد. نتیجه انتخابات نشان از یک شکست جدی برای عربستان سعودی در ساحت سیاسی لبنان داشت.

ائتلاف حزب‌الله لبنان توانسته بود یک‌سوم کرسی‌های پارلمان مشهور به یک‌سوم معطل را به‌دست آورد و با این نتیجه پارلمان لبنان هیچ تصمیم اساسی بدون نظر حزب‌الله را نمی‌تواند اتخاذ کند. ازسوی‌دیگر، جریان هشت مارس همسو با حزب‌الله اکثریت کرسی‌ها را تصاحب کردند و به‌این‌ترتیب حزب‌الله به تأثیرگذارترین جریان لبنان تبدیل شد و درمقابل جریان المستقبل همسو با عربستان سعودی به‌عنوان بزرگ‌ترین فراکسیون پارلمان پیشین متحمل شکست شد و شش کرسی مؤثر خود را از دست داد.

موفقیت سمیر جعجع، عربستان سعودی را به سمت فعالیت بیشتر در میان مسیحیان لبنان سوق می‌دهد به‌خصوص که مسیحیان با دارا بودن ۶۴ کرسی، سهم قابل توجهی در عرصه سیاسی لبنان دارند.

راهبردهای محتمل عربستان پس از انتخابات

با توجه به روند فوق، راهبردها و سیاست‌های عربستان سعودی در انتخابات سرنوشت‌ساز لبنان با شکست روبه‌رو شد. در روابط بین‌الملل اگر بازیگری خود را در وضعیتی درک کند که راهبردها و سیاست‌هایش کارآمد نبوده و اهداف و منافع ملی و امنیتی ایشان را تأمین نکند به سمت بازنگری و تعدیل این راهبردها و سیاست‌ها پیش خواهد رفت، عربستان سعودی نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود. به‌نظر می‌رسد با توجه به تحولات اخیر عربستان سعودی به سمت اتخاذ راهبردها و سیاست‌های جدیدی برود. در مورد راهبرد اصلی عربستان سعودی یعنی حمایت از جریان المستقبل به رهبری سعد حریری به‌دلیل موقعیت سیاسی آن در میان اهل سنت، به نظر می رسد این کشور با اصلاحاتی درصدد حفظ و تقویت آن یعنی تداوم راهبرد قبلی خود پیش خواهد رفت، ولی در سیاست‌های خود بازنگری جدی خواهد کرد که مهم‌ترین آنها عبارتند از:

۱-فعالیت بیشتر در میان گروه‌های مسیحی: اگرچه جریان المستقبل و حزب کتائب با شکست روبه‌رو شدند ولی حزب نیروهای لبنانی به رهبری سمیر جعجع که دارای مواضع تندی علیه حزب‌الله و مقاومت است در این انتخابات رأی قابل توجه به‌دست آورد و هشت کرسی خود را در این انتخابات به ۱۵ کرسی افزایش داد. به‌نظر می‌رسد این موفقیت سمیر جعجع، عربستان سعودی را به سمت فعالیت بیشتر در میان مسیحیان لبنان سوق می‌دهد به‌خصوص که مسیحیان با دارا بودن ۶۴ کرسی، سهم قابل توجهی در عرصه سیاسی لبنان دارند.

 

۲-بازتعریف از غیریت: نوع سیاست عربستان سعودی در لبنان نشان از تعریف غیریت با دایره محدود بوده به‌گونه‌ای که اگر جریانی لبنانی کاملاً همسو با سیاست‌های این کشور به‌خصوص در مواجهه با حزب‌الله اقدام می‌کرد خودی و درغیراین‌صورت غیرخودی محسوب می‌شد. این دایره محدود از تعریف غیریت، موجب به حاشیه رفتن گروه‌ها و جریانات از چتر حمایتی این کشور شده بود و بالعکس حزب‌الله لبنان با تعریف گسترده از غیریت با بسیاری از جریانات لبنانی دارای تعامل بوده است. برای مثال جریان آزاد ملی به رهبری میشل عون همواره سعی کرده استقلال سیاسی خود را از طرف‌های خارجی حفظ کند. این امر موجب تقابل عربستان سعودی با این جریان شده است و بالعکس حزب‌الله لبنان با درک واقعیت‌ها و همچنین ارزش‌های حاکم بر این جریان، یک تعامل مثبتی را با ایشان برقرار کرده است، اگرچه بر همگان آشکار است که بعضاً اختلاف‌نظرهای سیاسی نیز میان ایشان وجود دارد. به نظر می رسد درراستای بازتعریف از غیریت، عربستان سعودی به سمت سیاست تعاملی پیش رود و به تعامل بیشتر با این جریانات مختلف لبنانی بپردازد. به‌خصوص که ولید البخاری، سرپرست سفارت عربستان سعودی به‌ دلیل سابقه طولانی خود در لبنان و همچنین رابطه با اکثر سیاسیون لبنانی و سفرای کشورهای دیگر، می‌تواند در این امر اقدامات مؤثری انجام دهد و به‌نوعی به یارکشی از جریان رقیب بپردازد.

 

به نظر می رسد در راستای بازتعریف از غیریت، عربستان سعودی به سمت سیاست تعاملی پیش رود و به تعامل بیشتر با این جریانات مختلف لبنانی بپردازد.

۳-تشدید سیاست تخریب جریان مقاومت: یکی از سیاست‌های قدیمی و مداوم عربستان سعودی علیه حزب‌الله و جریان مقاومت، سیاست تخریب رقیب بوده است. این کشور با ابزارهای سیاسی و رسانه‌ای خود سعی دارد حزب‌الله را عامل بی‌ثباتی سیاسی، اوضاع نابسامان اقتصادی، تداوم ناامنی و مهره سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران، جلوه دهد. به‌نظر می‌رسد با توجه به شکست اخیر، عربستان سعودی با تشدید سیاست تخریب خود به‌ویژه در عرصه‌هایی همچون تخریب شخصیت که حساسیت‌های مردم لبنان در آن بیشتر است اقدام کند و جریانات مقاومت و عناصر آن را به انواع فسادهای سیاسی، اقتصادی و اخلاقی متهم کند. در ضمن به تبلیغات منفی در مورد اوضاع داخلی ایران بپردازد و درمقابل به بزرگنمایی پیشرفت‌های اقتصادی عربستان سعودی و کشورهای همسوی خود بپردازد.

 

۴-نزدیکی به جنبش های مدنی: یکی از نکات قابل توجه انتخابات اخیر، افزایش اقبال به جریانات و جنبش های مدنی در لبنان بوده است. اگرچه به‌دلیل رأی بیشتر احزاب و جریانات اصلی تعداد اعضای این جنبش ها که به پارلمان راه یافته‌اند قابل توجه نیست ولی از جایگاه خاصی در میان مردم برخوردار هستند و با روند رشد و شعارهای ملی‌گرایانه که در این چند سال داشته اند ممکن است در آینده سیاسی لبنان نقش فعالی داشته باشند. عربستان سعودی با توجه به توان اقتصادی سعی دارد با ارائه برخی از کمک‌های مالی به این جنبش‌ها نزدیک شود و اهداف سیاسی خود را پیش ببرد.

 

۵-تقویت روابط با جریانات و احزاب تأثیرگذار: نوع ساختار سیاسی و پارلمانی لبنان به‌شکلی است که برخی از جریانات سیاسی اگرچه از کرسی‌های قابل توجهی برخوردار نیستند ولی می‌توانند در تصمیم‌گیری مهم سیاسی تأثیرگذار باشند؛ برای مثال می‌توان به جریان سوسیالیست ترقی‌خواه به رهبری جنبلاط با نُه عضو پارلمان و جریان عزم به رهبری نجیب میقاتی با چهار عضو اشاره کرد. قدرت این جریانات را می توان در برکناری سعد حریری در سال ۲۰۱۱ دید که منجر به نخست‌وزیری نجیب میقاتی شد. عربستان سعودی با درک جایگاه تأثیرگذار این احزاب و جریانات به‌ نظر می‌رسد درصد نزدیک شدن به آنهاست؛ برای مثال می‌توان به سفر ولید جنبلاط به عربستان سعودی و دیدار محمد بن سلمان در هفته‌های اخیر اشاره کرد که درپی این سفر شاهد تعدیل برخی از موضع‌گیری‌های جنبلاط نسبت به عربستان سعودی بودیم.

 

عربستان سعودی با توجه به توان اقتصادی سعی دارد با ارائه برخی از کمک‌های مالی به این جنبش‌ها نزدیک شود و اهداف سیاسی خود را پیش ببرد.

نتیجه‌گیری

در جمع‌بندی مطالب می‌توان گفت شکست راهبردها و سیاست‌های عربستان سعودی در انتخابات لبنان اگرچه منجر به تغییر راهبرد کلی این کشور نخواهد شد ولی زمینه را برای اصلاح و تعدیل برخی از سیاست‌های این کشور را فراهم کرده است. با توجه به اهمیت لبنان در محور مقاومت، حزب‌الله و دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باید با رصد دقیق تحرکات سعودی به اتخاذ راهبردها و سیاست‌های متناسب، اقدام کنند که مهم‌ترین آن می‌تواند توجه ویژه به حفظ ثبات سیاسی و بهبود شرایط اقتصادی و همچنین افزایش تعامل با جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی لبنان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *