روز پنجشنبه نشست ورشو که با عنوان صلح و امنیت خاورمیانه و با شرکت نمایندگان بیش از 50 کشور از سراسر جهان برگزار شده بود، به کار خود پایان داد.
مسئله ایران هراسی و مسئله عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل در دستور کار این نشست قرار داشت و برای نخستین بار بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در کنار مقامهای کشورهای عرب حاضر شد. همه اینها باعث شد که بسیاری برنده اصلی این کنفرانس را بنیامین نتانیاهو بدانند چراکه موفق شد نشست ورشو را به کارزاری تبلیغاتی علیه ایران تبدیل کند و با بهره برداری از این تهدید مشترک، هرچه بیشتر به کشورهای عربی نزدیک شده و مسئله فلسطین را به حاشیه براند.
امری که پیش از برگزاری نشست ورشو نیز «نبیل شعث» از مقامهای تشکیلات خودگردان فلسطینی نسبت به آن هشدار داده و این کنفرانس را در جهت از موضوعیت انداختن طرح صلح اعراب و بخشی از تلاش آمریکا برای عادیسازی اشغال سرزمینهای فلسطینی از طرف اسرائیل دانسته بود.
در کنفرانس ورشو، علی رغم اینکه در بیانیه پایانی از کشوری نام برده نشد، اما در طول نشست و همچنین در کنفرانس خبری وزرای خارجه امریکا و لهستان، بارها از ایران به عنوان بزرگ ترین تهدید برای صلح و ثبات خاورمیانه نام برده شد و از لزوم مقابله با آن سخن به میان آمد.
مایک پنس معاون اول رئیس جمهوری آمریکا در حاشیه نشست امنیتی ورشو، در سخنانی، هماهنگی ۶۰ وزیر خارجه علیه تهدید ایران را یک نقطه عطف تاریخی دانست و از کشورهای اروپایی خواست که از توافق هستهای با ایران(برجام) خارج شوند.
در اظهاراتی مشابه مایک پومپئو نیز پیش از نشست با بنیامین نتانیاهو تأکید کرد که بدون مقابله با ایران، هیچ صلحی در خاورمیانه دست یافتنی نیست. وی با بیان اینکه این یک نشست تاریخی بود که در آن رهبران اسرائیلی و کشورهای عرب، در یک اتاق نشستند و با هم بر سر خطر مشترک ایران و تجاوزگری جمهوری اسلامی گفتوگو کردند، تأکید کرد که هیچ کدام از کشورها در خصوص خطر ایران اختلاف نظری نداشتند.
یاسک چاپوتوویتز، وزیر امور خارجه لهستان نیز در پاسخ به سوال رادیوی ملی لهستان درباره اینکه قرار بود هیچ کشوری در این کنفرانس هدف قرار نگیرد گفت: این برای من هم غافلگیر کننده بود که همه کشورهای حاضر در کنفرانس همنظر بودند که ایران امنیت منطقه خاورمیانه را به خطر انداخته است.
بنابراین نشست ورشو، تلاشی از جانب ایالات متحده آمریکا برای اجماع جهانی علیه ایران بود و آمریکا در این نشست کوشید تا با تلاشهای دیپلماتیک خود و نیز با تهدید و تطمیع، بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای را در خصوص امنیت اسرائیل و تقابل با ایران متحد کند.
در این میان، برخی از تحلیلگران عدم همراهی کشورهای غرب اروپا و فقدان بیانیه پایانی در کنفرانس را دلیل شکست برگزارکنندگان نشست در دست یابی به نتایجی ملموس و بلا واسطه می دانند؛ حال آنکه هیچ کس نمی داند پشت درهای بسته و در مذاکرات غیر رسمی چه بحثی صورت گرفته و چه توافقی بدست آمده است.
چنانکه روز چهارشنبه و در آستانه نشست ورشو نتانیاهو در جمع چند خبرنگار، از جنگ با ایران سخن گفت. او عنوان کرد که نمایندگان کشورهای مهم عرب با اسرائیل بر سر یک میز نشستهاند تا درباره پیشبرد منافع مشترک جنگ با ایران مذاکره کنند و افزود کشورش پیشتر هم در مذاکراتی مشابه درباره ایران با کشورهای عربی شرکت کرده، اما اهمیت نشست ورشو از نگاه او این است که اینبار همه چیز علنی است. گویی پیش از این مذاکراتی مخفیانه انجام شده است.
در پایان نشست نیز ویدیویی از سوی دفتر بنیامین نتانیاهو از یک بخش غیرعلنی نشست ورشو منتشر شد که نمایندگان سه کشور عربستان، امارات و بحرین را در حضور نخستوزیر اسرائیل و درحالی نشان می داد که از اسراییل دفاع کرده و در مقابل، ایران را بزرگترین تهدید منطقه می خوانند.
در این ویدئو خالد بن احمد آلخلیفه، وزیر خارجه بحرین میگوید که در حال حاضر، ایران در مقایسه با مناقشه اسرائیل و فلسطین، تهدید بزرگتری برای امنیت خاورمیانه است و اضافه می کند «ما با صحبت کردن درباره اختلاف فلسطین و اسرائیل به عنوان بزرگترین مشکل، بزرگ شدیم. بعدتر ما با یک چالش بزرگتر روبهرو شدیم، یک چالش سمیتر. در حقیقت سمیترین (چالش) در تاریخ مدرن از جمهوری اسلامی میآید. از ایران.»
او همچنین جمهوری اسلامی را یک رژیم نئو-فاشیست توصیف میکند که در حال برنامهریزی برای حملات در بحرین و بیثبات کردن یمن، سوریه و عراق است.
در بخش دیگری از این ویدیو، عبدالله بن زاید آل نهیان، وزیر امور خارجه امارات در پاسخ به پرسشی درباره حملات اسرائیل به اهداف متعلق به ایران در سوریه میگوید: «هر ملتی این حق را دارد که وقتی از سوی ملت دیگری به چالش کشیده میشود از خودش دفاع کند.»
همه اینها نشان می دهد که نشست ورشو آغاز جدی برنامه های ایالات متحده در خصوص آینده خاورمیانه است. همان گونه که به گفته محسن جلیلوند در گفتگو با دیپلماسی «شبیه به این مدل در کنفرانس های قرن نوزدهم در اروپا شکل گرفت و در سایه این کنفرانسها مانند کنسرت اروپا برنامه جدی برای تجزیه و فروپاشی امپراتوری عثمانی شکل گرفت». در خصوص عراق نیز شاهد بودیم که ایالات متحده، پیش از حمله به آن کشور، اتحاد برخی از کشورهای اروپای شرقی را بسنده دانست و با برگزاری نشست هایی، برخی از کشورهای دسته چندم اروپایی و آسیایی را با خود همراه کرد. دونالد رامزفلد، وزیر وقت دفاع آمریکا به ریش آلمان و فرانسه می خندید که اگر مشارکت نمیکنید، نکنید، به شما نیازی نداریم و در نهایت هم با ادامه همین سیاست موفق شد همراهی همه این کشورها را بدست آورد.
پس اینکه در نشست ورشو کشورهای قدرتمند اروپایی حضور نداشتند، نباید در تهران کسانی را به حقانیت راه و روش خود برساند؛ چراکه همین کشورهای اروپایی در خصوص موضوعاتی همچون آزمایشات موشکی و حفظ ثبات و امنیت اسراییل با آمریکا هم نظر هستند و علی رغم تلاش برای حفظ برجام، در عرصههای دیگر با ایران همراهی نخواهند کرد.
احمد زید آبادی روزنامه نگار، حضور پنج همسایه جنوبی ایران در کنار مغرب و مصر و اردن و تشکیل ائتلاف توسط آنان را حتی از جهاتی مهمتر از حضور اروپائیان می داند و معتقد است که جمع این کشورها توان لابیگری موثری در جامعه بینالمللی دارد و برخی از آنها به دلیل موقعیت همسایگی، میتوانند در تنگتر کردن حلقه محاصره اقتصادی ایران نقش جدی بازی کنند.
اما آنچه در این میان به ایران مربوط میشود این است که آیا میخواهد همچنان خود را به عنوان مخالف سرسخت هرگونه راه حل سیاسی و مسالمتآمیز برای مساله فلسطین معرفی کند؟ به عقیده زیدآبادی «مادامی که ایران بر این نکته اصرار داشته باشد، حرف آمریکا و متحدان منطقهایاش در سطح جامعه جهانی گوش شنوایی خواهد داشت. ولی اگر ایران همانطور که محمد جواد ظریف نیز یک بار اشاره کرد، نابودی اسرائیل را به عنوان تنها راه حل مشکل فلسطین در عمل دنبال نمیکند، بهتر است آن را به زبانی رسمی اعلام کند. در آن صورت نه فقط فضای جهانی علیه آن تغییر خواهد کرد بلکه راستگرایان اسرائیلی که خود مانع اصلی دستیابی به هر گونه صلح با فلسطینیهایند، آماج فشارهای بینالمللی قرار خواهند گرفت و آمریکا هم امکان دفاع از آنان نخواهد داشت.»
فریدون مجلسی تحلیل گر مسائل خاورمیانه نیز در گفتگو با روزنامه همدلی تأکید می کند «یکی از محورهای مهم تغییر رفتار مقامات ایران که آمریکاییها نیز به دنبال آن هستند، پایان دادن به شعار نابودی اسرائیل از صفحه روزگار است.» در صورت بی توجهی به این امر و ادامه سیاست ها و شعارهای سابق «یکسونگری و رفتارهای خشن هم از طرف امریکا و متحدانش (اسراییل و عربستان) از یک طرف و هم نیروهای تندروی ایران از طرف دیگر مؤید و مشوق راه حل نهایی یعنی جنگ خواهد بود»
منبع:https://pe.annabaa.org/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.