پس از ترور سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ابومهدی المهندس، نائبرئیس حشدالشعبی، پارلمان عراق با تشکیل جلسهای از دولت این کشور خواست به حضور نیروهای عراقی در خاک این کشور پایان دهد. فارغ از ابهامات حقوقی، به نظر میرسد چند پرسش کلیدی درباره موانع تحقق این تصمیم و مواجهه آمریکا با آن وجود دارد که در یادداشت زیر به آنها پرداخته میشود:
موانع خروج نظامی آمریکا از عراق چیست؟
۱- آمریکا به صورت کلی پس از حمله سال ۲۰۰۳ به عراق نسبت به منطقه غرب آسیا در وضعیتی قرار گرفت که میتوان آن را “Deep Engagement” (مداخله عمیق) قلمداد کرد. با تحولات کلان نظام بینالملل و خیزش چین[۱] و اتخاذ استراتژی “Pivot to Asia” (چرخش به آسیا) از سوی دولت اوباما و تداوم نسبی آن در دولت ترامپ، آمریکا در سالهای اخیر به سمت وضعیت “Disengagement” (ترک مداخله) در غرب آسیا حرکت کرده است(البته با سطح بالاتری در افغانستان و سطح پایینتری در عراق). مداخله موردی در تحولات سوریه، نوع واکنش به تحولات خلیج فارس ازجمله آرامکو و مواردی از این دست میتواند نمونههای اخیر از اتخاذ چنین سیاستی از سوی ایالات متحده باشد. بنابراین میتوان پیشبینی کرد که روند کاهش تمرکز واشنگتن در غرب آسیا تداوم داشته باشد. بنابراین مسئلهای که از آن با عنوان «خروج» یاد میشود متمایز از سیر کلی تمرکز نظامی آمریکا در غرب آسیاست.
۲- عراق تاکنون یکی از مهمترین مناطق نفوذ ایالات متحده در هزاره سوم بوده و وضعیت سیاسی و اقتصادی عراق جدید را میتوان تا حدودی نتیجه راهبردهای واشنگتن دانست. آمریکاییها، یکی از اصلیترین بازیگران تأثیرگذار در تدوین قانون اساسی جدید عراق بوده و بسیاری از ساختارهای اقتصادی و امنیتی این کشور هماکنون نیز در سیطره آمریکاست که ازجمله میتوان به نظام بانکداری، فروش نفت و دریافت درآمدهای حاصل از آن اشاره کرد. به هرحال سفارت ۴۲ هکتاری، قاعدتاً برای فعالیتهای دیپلماتیک نیست. در عرصه سیاسی نیز کردها و اهل سنت به نوعی همپیمان آمریکا محسوب میشوند و مخالف خروج نظامی واشنگتن از عراق هستند. برخی از رهبران شیعی ازجمله نوری المالکی، حیدرالعبادی و عمار الحکیم را نیز نمیتوان چندان موافق خروج نظامی آمریکا دانست. بسیاری از این افراد احتمالاً آمریکا را توازنبخش قدرت ایران در عراق دانسته و معتقدند اگر نفوذ و حضور واشنگتن در بغداد کاهش یابد، تهران نیز توجه کمتری به آنها خواهد داشت.
برخی از رهبران شیعی ازجمله نوری المالکی، حیدرالعبادی و عمار الحکیم را نیز نمیتوان چندان موافق خروج نظامی آمریکا دانست. بسیاری از این افراد احتمالاً آمریکا را توازنبخش قدرت ایران در عراق دانسته و معتقدند اگر نفوذ و حضور واشنگتن در بغداد کاهش یابد، تهران نیز توجه کمتری به آنها خواهد داشت
۳- براین اساس به نظر میرسد از میان جریانهای سیاسی، فقط مقتدی صدر و گروههای حشدالشعبی به خروج نظامی آمریکا از عراق تمایل داشته باشند. از این میان نیز، صدر اگرچه بیانیه تندی خطاب به ترامپ صادر کرد، اما پس از حمله ایران به عینالاسد، از پایان این ماجرا سخن گفت و تأکید کرد که فعلاً باید به دولت فرصت داد تا مقدمات خروج نظامی آمریکا را فراهم کند. بنابراین تنها گروهی که احتمالاً انگیزههای مختلفی برای اخراج نظامیان آمریکایی از عراق داشته باشد، حشدالشعبی است. حشد اما برای کسب این هدف، چه راهبردی را میتواند به کار گیرد؟ حملات نظامی پراکنده به پایگاههای آمریکایی مانند آنچه پس از سال ۲۰۰۳ اتفاق افتاد یا اتخاذ نوع خاصی از سیاستورزی برای همراه کردن سایر جریانهای سیاسی؟
۴- تحقق هردو راهکار فوق، چالشهای مختلفی برای حشد و عراق دارد. همراه کردن بخشی از بیت شیعی که دیدگاه مثبتی نسبت به خروج نظامی آمریکا از عراق ندارند، شاید امکانپذیر باشد، اما جلب موافقت کردها و اهل سنت، حداقل در مقطع فعلی، چندان شدنی به نظر نمیرسد. کردها منافع و مطلوبیتهای خود را دارند و بعید است از آمریکا به عنوان مهمترین حامی فرامنطقهای خود چشمپوشی کنند. اهل سنت نیز خروج نظامیان آمریکا را مساوی با قدرت فزاینده شیعیان میدانند. جلسه اخیر پارلمان عراق و عدم حضور نمایندگان کرد و اهل سنت، شاهد این مدعاست.
۵- حملات پراکنده به پایگاههای آمریکایی یا عملیات علیه نیروهای آن در خاک عراق نیز در مقطع فعلی اگرچه میتواند بخشی از راهبرد اخراج نظامیان آمریکایی از منطقه باشد، اما چالشهایی نیز خواهد داشت. بخشی از این چالشها ممکن است از سوی مردم عراق ایجاد شود. به هرحال گسترش ناامنی در بستر ناکارآمدی دولت مرکزی، مردم را در وضعیتی قرار خواهد داد که میتواند حمایت مردمی از حشد برای مقابله با نظامیان آمریکایی را خدشهدار کند. واکنش سخت آمریکا و ترور رهبران سیاسی وابسته به حشد نیز از آمریکای ترامپ بعید نیست. چهاینکه حداقل در چند ماه اخیر حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی به پایگاههای حشد از آمرلی تا القائم صورت گرفته است.
مواجهه آمریکا با وضعیت جدید چگونه خواهد بود؟
۱- همچنان که اشاره شد، تلاش برای خروج نظامیان آمریکایی از عراق، چالشهایی را برای بغداد ایجاد خواهد کرد که برخی از آن در بخش پیشین اشاره شد. مهمترین بخش این چالشها اما به نوع مواجهه واشنگتن با این مسئله برمیگردد. آمریکا اگرچه در سالهای اخیر در وضعیت “Disengagement” از منطقه قرار دارد، اما تأمین حداکثری منافع خود در عراق را رها نمیکند. بنابراین عراق به دلیل نفت، نفوذ ایران، همسایگی با سوریه و مسئله رژیم صهیونیستی، همواره برای واشنگتن اهمیت خواهد داشت.
۲- از اینرو اگر شرایطی در عراق پیش بیاید که آمریکا منافع خود را در تهدید ببیند، راهبردهای خاصی را دنبال میکند؛ ترامپ اخیراً با تهدید به تحریم عراق و همچنین بلوکه کردن ۳۵ میلیارد دلار از درآمدهای این کشور، نشان داد که تا چه اندازه به عراق اهمیت میدهد. اقدام دیگر میتواند تلاش برای جدایی بخش سنینشین عراق باشد که احتمالاً مورد حمایت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز قرار گیرد. گسترش این انگاره ذهنی در میان مردم که گروههای وابسته به ایران، عراق را به محلی برای دشمنی با آمریکا قرار دادهاند نیز میتواند از اقدامات ایالات متحده باشد. البته بدیهی به نظر میرسد که حتی با خروج نظامی آمریکا، نفوذ غیرقابل انکار و چندلایه واشنگتن در ساختارهای سیاسی، اقتصادی و رسانهای عراق، قابل چشمپوشی نیست.
سودهی نارضایتی عمومی به سمت اعتراضات ضد ایرانی، حداکثر تلاش برای کاهش روابط تجاری ایران و عراق و مواجهه سخت با نیروهای همپیمان ایران، میتواند سهگانه تقابل فرهنگی، سیاسی و نظامی آمریکا با ایران در عراق باشد. تاکنون که واشنگتن هرسه مسیر را توأمان دنبال کرده است
۳- در شرایطی که گسست اجتماعی و سیاسی در عراق، در بالاترین سطح سالهای اخیر قرار دارد، پیگیری چنین سیاستهایی از سوی آمریکا میتواند شرایط داخلی این کشور را بیش از گذشته بیثبات کند. اما نکتهای که وجود دارد اینکه واشنگتن، احتمالاً از بالا رفتن تنشها از سطحی مشخص حمایت نکند. به عبارت دیگر اگرچه آمریکا میتواند در عراقِ بحرانی، دایره کنشگری بیشتری داشته باشد، اما اگر این بحران از سطح مشخصی فراتر رود، احتمالاً آمریکا نیز منافع خود را در تداوم آن نبیند. در نتیجه میتوان وضعیتی را متصور بود که آمریکا گام به گام در راستای رسیدن به اهدافی مشخص پیش بیاید. سودهی نارضایتی عمومی به سمت اعتراضات ضد ایرانی، حداکثر تلاش برای کاهش روابط تجاری ایران و عراق و مواجهه سخت با نیروهای همپیمان ایران، میتواند سهگانه تقابل فرهنگی، سیاسی و نظامی آمریکا با ایران در عراق باشد. تاکنون که واشنگتن هرسه مسیر را توأمان دنبال کرده است. این وضعیت قاعدتاً میتواند تلاش عراقیها برای اخراج نظامی آمریکا را به شسکت بکشاند.
نتیجهگیری
مسئله خروج نظامی آمریکا از عراق، پیچیده، چندسطحی و متأثر از پارامترهای متعددی است. آمریکا اگرچه در مسیر کاهش تمرکز بر غرب آسیا در حرکت است، اما از منافع خود در عراق چشمپوشی نمیکند. علاوه بر اینها تمایل و یکپارچگی نیروهای سیاسی عراقی برای خروج نظامی آمریکا از عراق نیز محل پرسش است. حداقل میان کردها و اهل سنت، چندان نمیتوان از چنین تمایلی سخن گفت. در چنین وضعیتی گروههای موافق خروج، بهویژه حشدالشعبی میتوانند ابتدا راهکارهای سیاسی و پارلمانی و سپس راهکارهای نظامی را دنبال کنند که به نظر میرسد هردو این مسیرها، چالشهای مهمی را برای عراق به دنبال داشته باشد. از اینرو عراق در موقعیتی قرار گرفته که هم پذیرش حضور نظامی آمریکا و هم تلاش برای خروج، تبعاتی به دنبال خواهد داشت که ضروری است درباره ابعاد آنها تدابیری اندیشیده شود. سیاستورزی در عراق امروز بیش از هر زمان دیگری پیچیده و دشوار به نظر میرسد.
منبع:http://tabyincenter.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.