انتقال قدرت در آسیای مرکزی؛ از نمونه‌های موفق تا چالش‌های فرارو

 
در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
آسیای مرکزی طی چند سال اخیر جزو مناطقی دانسته می‌شد که مسئله جانشینی رهبران با سابقه در آن می‌تواند به بحرانی فراگیر تبدیل شود.

این فرضیه همواره در کنار دیگر چالشهای سنتی، همچون بحران آب، بحران مشروعیت، عدم تکمیل فرایند دولت-ملت سازی و برخی مسائل ریز و درشت دیگر، از جمله دغدغه‌هایی بود که کارشناسان نسبت به آن و بازیگری در مسائل آینده این منطقه بدبین و همواره در انتظار وخیم شدن اوضاع امنیتی به طبع بالاگرفتن این بحران بودند.

اما در عمل، تاکنون بحرانی فراگیر و خانمان سوز مطابق با آنچه انتظار بود، صورت نپذیرفته است و حداقل در مسئله جانشینی، 3 مورد مهم اتفاق و نه تنها موضوع به چالشی جدی تبدیل نشده است، بلکه به تثبیت بیشتر اوضاع نیز کمک نموده است.

ترکمنستان (در سال 2007 و پس از درگذشت صفرمراد نیازاف، مسئله جانشینی ریاست جمهوری در فضایی آرام صورت گرفت و بردی محمداف جانشین وی شد) ازبکستان و اخیرا، قزاقستان از جمله کشورهایی هستند که مسئله انتقال قدرت در آن تاحدود بسیاری با آرامی صورت گرفت و حداقل تا اینجای کار، فرضیه بحران جانشینی بر آن مصداق نیافت.

در این مقاله سعی خواهیم کرد بنابر مستندات و شواهدی نشان دهیم، علیرغم ختم به خیر شدن جانشینان اسلام کریم اف و نورسلطان نظربایف؛ موضوع انتقال قدرت و چالش‌های آن در ترکمنستان و تاجیکستان را بررسی کنیم.

الگوهای موفق انتقال قدرت

الف: ازبکستان

یکی از کشورهایی که تا 2 سال پیش بعنوان اصلی ترین گزینه‌های بحران جانشینی به سبب نوع ساختار اقتدارگرای سیاسی و شخصیت رهبری آن یاد می‌شد، ازبکستان بود. اما پس از فوت ناگهانی اسلام کریم اف، مجموع فرایند جابجایی قدرت به میزانی با دفت و آرامش برگزار شد که حتی قزاقستان نیز تاحدود زیادی از این کشور الگو گرفت.

در این پروسه موفق، شوکت میرضیایف که تا پیش از این بعنوان نخست وزیر مشغول بکار بود، در فرایندی 3 ماهه، موفق شد طرحی آرام را تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اجرا و در نهایت با رای بالا، رئیس جمهور قانونی این کشور شود.

کشوری که علاوه بر سازمان پیچیده امنیتی، با دارا بودن مجموعه قبیله‌های متعدد خواهان مشارکت در قدرت و همسایگی با کانون بحران فعلی منطقه یعنی افغانستان، کمتر امیدی به انتقال مسالمت آمیز قدرت در آن می‌رفت.

اما آنچه که در این میان، باعث تثبیت ازبکستان گردید، بنابر رصد و تحلیل وقایع و حوادث پس از مرگ کریم اف، پیش‌بینی و برنامه ریزی جهت حذف مخالفان خارج نشین به سرپرستی گلناره کریم آوا و جذب منتقدان بنابر ادامه وضعیت موجود بود.

وضعیتی که تیم فعلی حاکمه ازبکستان برای مخالفان خواهان مشارکت در قدرت ترسیم کرد، یا حذف فیزیکی و محتوایی در صورت مخالفت و یا حفظ وضعیت موجود در صورت تایید تیم حاکمه منتخب بود.

از سوی دیگر، مردم ازبکستان برخلاف برخی ادعاهای عمدتا رسانه‌ای از اسلام کریم اف به واسطه امنیت آفرینی رضایت نسبی داشتند، همچنین موضوع ثبات در رویکردهای اقتصادی علیرغم بحران مالی و پولی در منطقه، رضایت مندی اکثریت مردم در ازبکستان را نیز به همراه داشت.

همچنین بررسی میدانی اوضاع و احوال مردم از جمیع جهات در سراسر این کشور نیز حکایت از میزان قابل اعتنایی از امنیت و رفاه نسبی در میان توده‌ها داشت و تنها آن بخشی از مردم که با قشرهای تندرو و مرتبط با گروه‌های افراطی بودند، کمابیش از وضعیت موجود نارضایتی داشتند.

در مجموع؛ شرایط منطقه‌ای واوضاع و احوال داخلی و تمهیداتی که پیش از مرگ کریم اف اندیشیده شده بود، به همراه میزان نسبی رضایت مندی مردم این کشور از جریان هیئت حاکمه، موضوع انتقال قدرت در این کشور مهم آسیای مرکزی را به سلامت گذراند و اکنون نیز در وضعیت باثباتی قرار دارند.

ب: قزاقستان

تا پیش از مرگ اسلام کریم اف، در قزاقستان که همچون ازبکستان دارای رئیس جمهوری با سن و سال بالا بود؛ کمتر نشانه هایی از تحرکات به منظور زمینه چینی برای انتقال قدرت مشاهده می‌شد. برخی خبرهای ضد و نقیض از برخی تلاشهای نورسلطان نظربایف برای زمینه چینی حضور دختر ارشد خود در موضوع جانشینی حکایت داشت، اما هیچکدام دارای منطق و تحرکات عمیق و با برنامه نبود.

اما از ماه‌های بعد از مرگ اسلام کریم اف، قزاقستان نیز که تاحدودی شاید تحت تاثیر جانشینی بدون حاشیه ازبکستان قرار گرفته بود، تحرکاتی رسمی را آغاز کرد. تغییر قانون اساسی، تغییرات بنیادی در نفرات و ساختار دولت و تغییر دوباره نخست وزیری و رؤسای مجالس سنا و ملی؛ تنها بخشی از تحرکاتی بود که از همان ابتدا، نشان از برنامه آستانه (نورسلطان) برای پیروی از الگوی موفق ازبکستان را نشان می‌داد.

در نهایت نیز، با کمترین چالشها و در فضایی شبه دموکراتیک و البته با نظارت نظربایف، پروسه انتقال قدرت به سلامت در این کشور نیز برگزار و قاسم ژامرت تاکایف به سمت ریاست جمهوری قزاقستان انتخاب شد.

نمونه های احتمالی چالشی بودن مسئله انتقال قدرت

الف: ترکمنستان

ترکمنستان علیرغم گذران یک دوره موضوع جانشینی قدرت به سبب مرگ صفرمراد نیازاف که تقریبا با کمترین چالشها نیز مواجه شد، به نظرم می‌رسداینبار در موضوع جانشینی بردی محمداف، به جهت تغییر فضای داخلی و سخت تر شدن موضوعات و چالشهای سیاست خارجی، با شرایط متفاوتی روبرو باشد.

البته، هنوز در ظاهر بردی محمداف می‌تواند سالهای بیشتری بر کرسی ریاست جمهوری ترکمنستان تکیه کند اما طی ماههای گذشته، جدی تر شدن موضوع بیماری وی که برخی منابع رسمی-پزشکی نیز حتی به اعلام آن پرداخته اند، (گفته میشود وی به بیماری هپاتیت C مبتلاست) بحث و گفت‌گو در خصوص جانشین احتمالی وی را افزایش داده است.

از سردار محمد بردی محمداف، فرزند رئیس جمهور فعلی ترکمنستان به عنوان جدی ترین گزینه در این روزها نام برده می‌شود. البته این پیش‌بینی به دلیل افزایش حضور وی در صحنه سیاست داخلی (پس از یک دوره نسبتا طولانی در سیاست خارجی) در سمت استانداری مهم‌ترین استان ترکمنستان یعنی آخال می‌باشد.

این مسئله البته که فی نفسه موضوعی چالشی نیست، اما؛ جوان بودن سردار در کنار عدم اجماع نسبی داخلی به جانشینی فرزند بردی محمداف در کنار شرایط و اوضاع و احوال نابسامان اقتصادی و سیاست خارجی این کشور؛ تاحدود زیادی کار را برای یک دوره انتقال آمیز قدرت بصورتی آرام و مشابه دوره قبلی، مشکل کرده است.

ب: تاجیکستان

رستم امامعلی فرزند ارشد امامعلی رحمان که در حال حاضر در بیشترین کانون توجهات رسانه ای قرار دارد و در بیشتر ملاقاتهای رئیس جمهور فعلی در کنار وی دیده می‌شود، در حال حاضر، به عنوان جدی ترین گزینه جانشینی امامعلی رحمان قابل پیش‌بینی است.

نوع جابجایی وی در مناصب بالای حکومتی و شیوه تغییر قانون انتخابات که وی را می‌تواند علیرغم سن و سال کم، یکی از گزینه های تصدی پست ریاست جمهوری کند، در کنار درز برخی اخبار نسبت به اعلام قطعی بودن حضور وی در انتخابات سال آینده تاجیکستان، از وی بعنوان گزینه اصلی جانشینی امامعلی نام برده می‌شود.

عدم استقبال روسیه از جانشینی رستم امامعلی به سبب قطعی شدن برخی وابستگی‌ها و اقبال رستم امامعلی به دیگر قدرتهای خارجی در منطقه و فرامنطقه، نحوه برخورد امامعلی رحمان با مخالفان و بالاگرفتن میزان نارضایتی نخبگان جامعه تاجیکستان از سیستم فعلی دولت و راهبردهای احتمالی دولت آینده در کنار، جوان و کم تجربه بودن رستم امامعلی و نبود گزینه های جدی دیگر در کسب کرسی ریاست جمهوری، تاحدودی چشم انداز یک دوره انتقال مسالمت آمیز قدرت را در تاجیکستان نیز با دشواری مواجه ساخته است.

جمع بندی

تحولات 2-3 ساله اخیر در منطقه آسیای مرکزی، این موضوع را تاحدودی به اثبات رسانده که بایستی نسبت به برخی فرضیات سنتی در خصوص تحولات و تحرکات امنیتی-سیاسی که از سالها قبل مطرح بوده به دیده شک و تردید نگریست.

یکی از جدی ترین این فرضیات، فراگیر شدن بحران جانشینی در منطقه آسیای مرکزی بوده است. مسئله  و چالشی که تاکنون در کشورهای قزاقستان و ازبکستان به منصه ظهور نرسیده است. البته که می‌تواند در سالهای نه‌چندان دور، بنابر شرایط خاص داخلی و خارجی کشورهای ترکمنستان و تاجیکستان، این فرضیه قابلیت و امکان آزمون پیدا کند اما دیگر نبایستی این منطقه را بصورت یک کل نگریست و هرکدام از کشورها را بایستی بصورت مجزا، بررسی، رصد و تحلیل کرد.

بنظر می‌رسد آنچه که باعث تفاوت در پروسه انتقال قدرت می‌گردد، تفاوت در نوع تثبیت اوضاع و احوال سیاسی در کشورهای ازبکستان و قزاقستان بعنوان نمونه های موفق پروسه جانشینی و نیز از سویی عدم مشروعیت نسبی سیاسی در نزد افکار عمومی و اوضاع و احوال نه چندان مناسب اقتصادی در کشورهای ترکمنستان و تاجیکستان بعنوان گزینه‌های فراگیر شدن بحران جانشینی نام برد.

در کنار این، باید به جاافتادگی جانشینان نظربایف و کریم اف هم اشاره کرد. شوکت میرضیایف و قاسم ژامرت تاکایف از مهم‌ترین چهره های سیاسی چند ساله اخیر کشورهای ازبکستان و قزاقستان بودند و تجارب و سوابق بالایی در حوزه سیاست داخلی و خارجی داشتند اما، گزینه هایی که امروز ترکمنستان و تاجیکستان از آن نام می‌برند، کمتر دارای این میزان تجربه حکومت داری و انتقال کشور از دوره پرتنش گذار به ریاست جمهوری جدید را دارند.

موضوعی که طی چند سال آینده، ابعاد روشن‌تری خواهد یافت.

 

منبع:https://www.farsnews.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟