بهلحاظ تاریخی، ناتوانی در تشکیل کابینه توسط رهبر حزب پیروز و انتقال این مسئولیت به رهبر حزب دوم سابقهدار است؛ برای مثال، در انتخابات کنست هیجدهم (فوریه ۲۰۰۹)، درحالیکه حزب کادیما با ۲۸ کرسی حزب اول کنست بود و خانم لیونی، رهبر این حزب، مأمور به تشکیل کابینه شد، پس از ۴۲ روز، سرانجام با اعلام ناتوانی، این مأموریت به نتانیاهو، رهبر حزب لیکود، با ٢٧ کرسی سپرده شد؛ اما ازآنجاکه اکثریت کنست را احزاب راست و مذهبی تسخیر کرده بودند، نتانیاهو موفق به تشکیل کابینه شد.
اما در سال ۲۰۱۹، با ناتوانی نتانیاهو در تشکیل کابینه، کنست به انحلال خود و برگزاری انتخابات در سپتامبر ۲۰۱۹ رأی داد که این امر در تاریخ رژیم صهیونیستی بیسابقه است. بهنظر میرسد نتانیاهو از این طریق درپی این هدف بود که ریولین، رئیسجمهور، نفر بعدی را مأمور به تشکیل کابینه نکند و خود مجدداً پس از انتخابات کنست در سپتامبر، کابینه ائتلافی را تشکیل دهد.
انتخابات سراسری سپتامبر ۲۰۱۹، بیستودومین دور انتخاباتی کنست محسوب میشود؛ این درحالی است که طبق قانون، هر چهار سال یکبار انتخابات کنست صورت میگیرد و سپس کابینه تشکیل میشود؛ بدینترتیب، طی ۷۱ سال گذشته باید هیجده انتخابات کنست و هیجده کابینه رویکار میآمد؛ اما آیا ۲۲ انتخابات و ٣۴ کابینه نشان از روند طبیعی عملکرد ساختار سیاسی این رژیم دارد یا حاکی از بحران سیاسی است؟
شیوه برگزاری انتخابات
انتخابات پارلمانی یا انتخابات سراسری مهمترین واقعه انتخاباتی در رژیم صهیونیستی بهشمار میرود؛ زیرا نخستوزیر در مقام اصلیترین پُست سیاسی _ اجرایی و همچنین رئیسجمهور، از پارلمان یا کنست سر برمیآورند؛ بدین شکل که با برگزاری انتخابات، احزابی که بیش از 25/3 آرا را بهدست آورند حائز ورود به کنست میشوند و هرکدام از احزاب به میزانِ درصد آراءِ کسبشده، از ۱۲۰ کرسی کنست بهرهمند میشوند؛ برای مثال، اگر حزبی سی درصد آرا را بهدست آورد سی درصد کنستِ ١٢٠نفره، یعنی ۳۶ کرسی را تصاحب میکند. رئیسجمهور پس از مشخص شدن نتیجه نهایی انتخابات، رهبر حزب اول (پیروز اصلی) را مأمور به تشکیل کابینه میکند و این شخص باید ظرف حداکثر شش هفته یا ۴۲ روز پس از مذاکرات با احزاب پیروز در کنست، کابینه را تشکیل دهد و اگر موفق نشد، رئیسجمهور مختار است رهبر حزب دوم را برای این امر مأمور کند تا سرانجام کابینه تشکیل شود. البته ناتوانی نتانیاهو در تشکیل کابینه پس از انتخابات اخیر (فروردین ۹۸) با انحلال کنست توسط خود کنست همراه شد و درنتیجه، شاهد انتخاباتِ مجدد هستیم. چنین وضعیتی برای اولینبار در تاریخ رژیم صهیونیستی اتفاق افتاده است.
انتخابات زودهنگام سراسری فروردین 1398/ ٩ آوریل ۲۰۱۹
چرایی انتخابات زودهنگام
درحالیکه پایان موعود کنست نوامبر ۲۰۱۹/ آبان ۹۸ بود، مانند گذشته، وقوع چند حادثه سبب برگزاری انتخابات زودتر از موعد در ۲۰ فروردین ۹۸ شد. اینبار موضوع اختلافات، مسئله ریشهدار خدمتِ سربازی طلاب مدارس دینی یهود و نیز جنگ دوروزه بود. درحالیکه احزاب دینیِ حاضر در کابینه نتانیاهو (شاس و یهودیت متحد توراتی) بهدنبال معافیت دائم طلاب دینی از خدمت سربازی بودند، حزب «اسرائیل بیتنا» به رهبری لیبرمن بهشدت با این موضوع مخالف بود و حتی به خروج از کابینه تهدید کرده بود. علاوهبراین، جنگ دوروزۀ نوار غزه در آبان ۹۷/ نوامبر ۲۰۱۸ موجب اختلاف بین لیبرمن و نتانیاهو شد و سرانجام لیبرمنِ حامی جنگ گسترده در نوار غزه را مجبور به کنارهگیری از ائتلاف حکومتی کرد. خروج لیبرمن از کابینه، تعداد حامیان ائتلاف حکومتی نتانیاهو را از ۶٧ به ۶۱ کرسی کنست تقلیل داد، ولی موجبات سقوط کابینه را فراهم نکرد؛ اما سرانجام برگزاری انتخابات زودهنگام در ۲۰ فروردین ۹۸ تصویب شد.
نتایج انتخابات زودهنگام
بیستویکمین انتخابات در ۲۰ فروردین ۹۸ برگزار شد و سرانجام یازده حزب وارد کنست شدند. در این دوره، حزب لیکود با ۳۵ کرسی (پنج کرسی بیشتر از دوره قبل) رأی اول را به خود اختصاص داد. ائتلاف آبی ـ سفید که ائتلافی از حزب «پیش آتید» (یائیر لاپید) با ژنرالهای سابق (بنی گانتس، موشه یعلون و گابی اشکنازی) بود با ۳۵ کرسی و تعداد اندکی آراءِ کمتر، در جایگاه دوم قرار گرفت. احزاب مذهبی و راستِ افراطی پیروز در کنست عبارتاند از: شاس (هشت کرسی)، یهودیت متحد توراتی (هشت کرسی)، اسرائیل بیتنا (پنج کرسی)، راست متحد (پنج کرسی) و کولانو (چهار کرسی). این احزاب راست درمجموع سی کرسی را کسب کردند که به همراه لیکود به عدد ۶۵ میرسد. درمجموع، ده کرسی نیز به دو حزب عربِ فلسطینی و باقیِ کرسیها به دو حزب کار (شش کرسی) و میرتص (چهار کرسی) تعلق گرفت. پس مجموع احزاب راستگرا ۶۵ کرسی، و احزاب میانه و چپ (بهجز فلسطینیهای ۱۹۴۸) ۴۵ کرسی را بهدست آوردند. در این وضعیت، طبیعتاً نتانیاهو کاندیدای نخستوزیری بود.
چرایی شکست نتانیاهو
با اینکه نتانیاهو تنها گزینه توانمند برای تشکیل کابینه بود، سرانجام و به همان دلیل فروپاشیِ کابینه (اختلاف بر سر لایحه سربازی طلاب دینی)، مجدداً کنست درخواست انتخابات داد؛ به بیان دیگر، پس از ناکامی نتانیاهو در تجمیع دیدگاههای حزب «اسرائیل بیتنا» با احزاب مذهبی و برای اینکه بعد از مهلتِ ۴۲روزه، رئیسجمهور شخص دیگری را کاندیدای تشکیل کابینه نکند، با اکثریت آرا درخواست برگزاری انتخابات مجدد در ۱۷ سپتامبر (۲۶ شهریور) را تصویب کرد و خود نیز منحل شد.
سناریوهای فراروی انتخابات شهریور ۹۸/ سپتامبر ۲۰۱۹
در انتخابات پیشِ رو، یکی از چهار سناریوی زیر اتفاق میافتد:
سناریوی اول: تقویت جایگاه عربهای فلسطینی: در انتخاباتی که گذشت، این فلسطینیها ده کرسی کسب کردند که سه کرسی کمتر از دورۀ پیشین بود. حدود پنجاه درصد فلسطینیهای ۱۹۴۸ نیز در آن مشارکت داشتند که اگر مشارکت آنها صددرصدی هم باشد، حدود بیست کرسی را تصاحب میکنند که توان تشکیل کابینه را ندارند؛ اما این امر بر مصوبات گروهبندیهای داخلی کنست اثرگذار خواهد بود.
سناریوی دوم: تقویت جایگاه چپگراها و میانهروها: اگر ائتلاف آبی _ سفید را با ۳۵ کرسی در دسته میانهروها قرار دهیم، به همراه دو حزب کار و میرتص (درمجموع ده کرسی) سرانجام ۴۵ کرسی را تصاحب کردند که برای تشکیل کابینه باید به عدد ۶۱ برسند و به شانزده کرسی جدید نیازمندند؛ البته بعید است این اتفاق در سه ماه آینده رخ دهد؛ ازاینرو، سناریوی تشکیل کابینه توسط چپگراها نیز منتفی است، ضمن اینکه چپگراها نیز با فلسطینیهای 1948 ائتلاف حکومتی و کابینه تشکیل نمیدهند.
سناریوی سوم: تقویت جایگاه راستگراها: احزاب راستگرا که متشکل از لیکود و پنج حزب دیگر هستند در انتخاباتِ فروردینماه ۶۵ کرسی را کسب کردند؛ اما مشکل نتانیاهو این بود که لیبرمن با پنج کرسی، حق وتو داشت. اگر تعداد کرسیهای حزبِ لیبرمن عدد ۴ میبود، نتانیاهو با ۶١ کرسی کابینه خود را تشکیل میداد. انتخاباتِ فروردینماه تجربهای گران برای احزاب راست در ائتلافهای حزبی خواهد بود؛ زیرا اگر حزب آقای نفتالیبنت و خانم شاکید در قالبِ یکی از احزاب راست وارد این انتخابات میشد مطمئناً نتیجۀ کلی متفاوت بود و نتانیاهو از شرایط بهتری برخوردار میشد؛ چون آنان تا آستانه ورود به کنست (چهار کرسی) رسیده، اما از ورود بازماندهاند. با این تفاسیر بهنظر میرسد در انتخابات آینده، راستگراها با اکثریت نسبی همچنان تعیینکننده خواهند بود و کابینه ائتلافی را تشکیل خواهند داد.
سناریوی چهارم: ایجاد وضعیت تعادلی: در این سناریو، با جابهجایی حدود پنج کرسی بهنفع چپگراها، درحقیقت وضعیت بنبستگونهای در تشکیل کابینه ایجاد میشود؛ زیرا در آن صورت، هیچکدام از دو جناح اصلی بهتنهایی از توان تشکیل کابینه برخوردار نخواهند بود و باید از استراتژی ائتلاف بزرگ (ائتلاف لیکود با آبی _ سفید) پیروی کنند و یا اینکه ائتلافی از حزب لیکود و راستگراها را با چند حزب کوچک چپگرا (حزب کار و میرتص) شاهد باشیم. البته ظاهراً نتانیاهو در انتخابات گذشته درپی وارد کردن حزب کار بهجای حزب «اسرائیل بیتنا» بود که توفیقی بهدست نیاورد.
جایگاه ایران و جبهه مقاومت در سناریوی بالا
براساس آرایش سیاسی موجود در رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو، رهبر حزب لیکود و بنیگانتس، رهبر ائتلاف آبی ـ سفید، دو کاندیدای اصلی تشکیل کابینه و نخستوزیری بودهاند. پس با درنظر گرفتن اینکه یکی از این دو نفر باید مهمترین پُست سیاسی ـ اجرایی رژیم صهیونیستی را دراختیار بگیرند، دیدگاه آنان را در حوزههای سیاسی ـ امنیتی تحلیل و بررسی میکنیم.
بنیامین نتانیاهو: نتانیاهو که ده سال گذشته در مسند نخستوزیری بوده همواره ایران را تهدید اصلی اسرائیل برشمرده است. اظهارات خصمانه و تهاجمی وی در سه، چهار سال اخیر و بهویژه بهدنبال شکست داعش در سوریه و طبیعتاً تقویتِ جبهه مقاومت در این کشور بهشدت افزایش یافته و به اولویت اول سیاست خارجی دولتش تبدیل شده است.
نتانیاهو در قامتِ نخستوزیر و وزیر امور خارجه، با سفر به آمریکا و اروپا همواره تلاش کرده است ایران را تهدیدی برای اروپا و آمریکا نشان دهد. وی با تأکید بر پرونده هستهای، توان موشکی و حضور منطقهای ایران، همواره خواستار بازگشت تحریمها و تشدید محاصره ایران شده است. حضور در سازمان ملل و تلاش درجهت ارائه اسناد و مدارکی دال بر سیاستهای تهاجمی ایران از دیگر اقدامات وی است. همچنین پذیرش نمایندگان و سران دیگر کشورها در رژیم صهیونیستی و تأکید بر ایران در این جلسات قابل اشاره است؛ برای مثال، او در نشست ۲۵ ژوئن، با مشاوران امنیت ملی آمریکا (جان بولتون) و سوریه (پتروشف) اذعان کرد که صدها بار حمله در سوریه علیه انتقال سلاح به لبنان انجام شده است.
نتانیاهو حتی کاهش تعهداتِ برجامی ایران را نقض توافقنامه خواند و خواستار مقابله اروپا و آمریکا با این مسئله شد. بهزعم وی «اکنون زمان افزایش فشارها بر ایران و موعد استقامت ماست». وی موعد کنونی را زمانِ پیروی اروپا از آمریکا و بازگشت تحریمها به ایران دانست.
نتانیاهو در سفرهای متعدد خود با تأکید بر «ایران، ایران»، هدفش را مقابله با نفوذ منطقهای ایران اعلام کرده است. وی در یکی از سفرهای اروپایی اعلام کرد: اسرائیل اجازه نخواهد داد تحت هیچ شرایطی ایران برای سربازانش در سوریه و لبنان پایگاه نظامی ایجاد کند.
بنیگانتس: گانتس که ده سال از نتانیاهو کوچکتر است، تا فوریه ۲۰۱۵ رئیس ستاد مشترک ارتش بود. براساس قانون، نظامیان پس از بازنشستگی تا سه سال نباید به عرصههای سیاسی وارد شوند. وی در اواخر سال ۲۰۱۸ با اعلام تأسیس یک حزب وارد عرصه سیاسی و رقابتهای انتخاباتی کنست شد و سرانجام طی توافقی با یائیر لاپید، موشه یعلون و گابی اشکنازی ائتلاف آبی ـ سفید را معرفی کرد. او سپس درخصوص تقویت مجتمعهای شهرکنشین صهیونیست در کرانه باختری اظهار داشته است که هرگز درپی عقبنشینی از بلندیهای جولان سوریه نخواهد بود و نیز با تأکید بر ابدی بودن قدس بهعنوان پایتخت اسرائیل افزوده که سعی خواهد کرد با فلسطینیها به توافق صلح برسد. وی بر حفظ دره اردن، تقویت دولت اسرائیل، و مبارزه با گروههای مبارز فلسطینی تأکید کرده است. گانتس در سخنرانی خود در کنفرانس امنیتی مونیخ (۲۰۱۹) نظام ایران را شر دانست و گفت: چالشهای اساسی فراروی غرب عبارتاند از: ایران افراطی، تروریسم اسلامی و بیثباتی منطقهای. بهزعم وی، زمانی که امنیت اسرائیل با تهدید مواجه شود، هیچ تفاوتی بین او و نتانیاهو وجود ندارد. او میگوید: در زمان تهدید اسرائیل توسط ایران و متحدانش هیچ فرقی بین راست و چپ و یا دولت ائتلافی و اپوزیسیون وجود ندارد و ما شانهبهشانۀ نتانیاهو از اسرائیل دفاع میکنیم.
نتیجهگیری و توصیههای کاربردی
براساس آنچه گفته شد، محتملترین گزینههای نخستوزیری، نتانیاهو رهبر حزب لیکود و بنی گانتس رهبر ائتلاف آبی ـ سفید هستند. نتانیاهو با داشتن حدود دوازده سال سابقه نخستوزیری، دارای اندیشهها و عملکردی روشن درقبال ایران و محور مقاومت است.
بهطور خلاصه، در میان نخستوزیران دهههای اخیر، هیچ شخصی به اندازه نتانیاهو در سیاست خارجی، ایران را در اولویت قرار نداده است. وی طی این سالها همواره با برجام مخالف بوده و از تحریمهای شدید علیه ایران حمایت کرده، ضمن اینکه از هر فرصتی برای حملاتِ هوایی ـ موشکی علیه اهداف موردنظر در سوریه فروگذار نکرده است.
در طرف مقابل، بنی گانتس هیچ مسئولیت سیاسیای نداشت؛ اما سوابق وی در رأس ریاست ستاد ارتش رژیم صهیونیستی و اظهارات چند ماه اخیر او مبین این واقعیت است که همانند نتانیاهو به تهدید بودن ایران و جبهه مقاومت اعتقاد جدی دارد. هرچند که در مسائل داخلی و تعامل با فلسطینیها اختلافاتی با نتانیاهو دارد و اعلام کرده است که درپی صلح با فلسطینیهاست، نمیتوان به این اظهارات اعتماد کرد؛ به بیان دیگر، گانتس و نتانیاهو در مسائل راهبردی و تحولات منطقهای از اشتراکنظر برخوردارند و اختلافات جدی میان آنان وجود ندارد.
درواقع، صهیونیستها با اینکه از پارلمان و دولت مستقر برخوردار نیستند و در وضعیت انتقالی بهسر میبرند، همچنان به اقدامات ضد ایرانی و ضد مقاومتی خود ادامه میدهند. برگزاری کنفرانس سالیانه هرتزلیا در روزهای 9 – 11 تیر 1398/ 30 ژوئن ـ 2 ژوئیه 2019 با حضور شخصیتهای سیاسی و علمی صهیونیستی و غربی و تأکید بر مسئله ایران در آن، حاکی از اهمیت این موضوع است. هرچند که در این کنفرانس اختلافنظرهایی وجود داشت، بر آمادگی رژیم صهیونیستی در مواجههای ناخواسته با ایران، تداوم عملیاتهای این رژیم در سوریه، استمرار تلاشها برای عادیسازی روابط با کشورهای عربی، تأکید بر لزوم پیروی قدرتهای جهان و اروپایی از آمریکا در تحریمها علیه ایران، ضرورت هماهنگی با آمریکا در برنامهها و اقدامات ضد ایرانی تأکید شد. این نکتهها معمولاً راهکارهای اجرایی برای ساختار سیاست خارجی رژیم صهیونیستی طی یک سال آینده خواهد بود.
درمقابل، جمهوری اسلامی ایران باید از آمادگی لازم برای هر نوع حمله نظامی محدود یا گسترده، پیگیری اقتصاد مقاومتی برای مقابله با پیامدهای تحریمهای ظالمانه، و حضور در سوریه بهعنوان اهرم بازدارنده استراتژیک درمقابل رژیم صهیونیستی برخوردار باشد. تلاش درجهت کاهش تنش با همسایگان عرب، گسترش روابط با قدرتهای رقیب آمریکا همچون روسیه و چین و افزایش تعاملات اقتصادی ـ سیاسی با همسایگان، و تقویت اتحاد و انسجام ملی نیز میتواند راهکارهای مقابلهای با اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران باشد.
منبع:https://tisri.org
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.