بی نتیجه بودن سیاست فشار حداکثری به ایران با توجه به اغتشاشات آبان ماه

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
گروه بین المللی بحران، در گزارشی پیرامون اعتراضات توام با اغتشاش آبان 98، بر بی نتیجه بودن سیاست فشار حداکثری ترامپ تاکید دارد و به خواستار سیاست تنش زدایی با جمهوری اسلامی ایران است.

گروه بین المللی بحران، در تحلیلی پیرامون اعتراضات توام با اغتشاش آبان 98، بر بی نتیجه بودن سیاست “فشار حداکثری” ترامپ تاکید دارد و به خواستار سیاست تنش زدایی با جمهوری اسلامی ایران است. در این تحلیل که با عنوان “آموختن درس های درست از اعتراضات ایران” منتشر شده، به واقعیت ها و مسائلی اشاره می شود که خواندن آن برای خواننده ایرانی، خالی از لطف نخواهد بود.

 

در خطوط ابتدایی تحلیل، تاکید می شود که اعتراضات آبان در واکنش به افزایش ناگهانی قیمت سوخت انجام شد. نویسنده تحت تاثیر نگاه غربی، مدعی می شود این اعتراضات به خاطر “سرکوب شدید” فورا خاموش شده و نظام، اوضاع را تحت کنترل گرفته است. این ادعا که البته بدون اشاره به اغتشاش گسترده و قمه کشی به اصطلاح “معترضان” مطرح شده، در بطن خود، یک اعتراف را دارد و آن این که این نا آرامی ها زودتر از آن چه که تصور می شد، جمع شده است.

 

در ادامه این تحلیل، تاکید می شود که ریشه نارضایتی ها، فساد سیاسی و نا کارآمدی اقتصادی است و اگر این موارد اصلاح نشود، بار دیگر اعتراضات رخ خواهد داد. این البته گزاره ای صحیح است.

 

تحلیل مورد بحث، در سطور بعدی، به تئوری دست داشتن دولت های خارجی در اغتشاشات اخیر اشاره می کند و ضمن تاکید بر بزرگنمایی در این زمینه، به صراحت آورده: «گرچه نمی توان نقش نیروهای خارجی را رد کرد، به نظر می رسد عصبانیت از رکود سیاسی و اقتصادی – ترکیبی از تورم بالا و بحران اقتصادی – و همچنین فساد و تبعیض ها بمبی ساعتی شده که 15نوامبر زمان انفجارش فرا رسید». این مورد نشان می دهد که حتی تحلیلگران گروه بین المللی بحران هم قائل به دخالت قدرت های خارجی در نا آرامی های آبان 98 بوده اند. نکته مهم این است که بدانیم، آیت الله خامنه ای، رهبر انقلاب هم هیچگاه کل قضیه را به گردن خارجی ها نینداخته اند. رهبر ایران تاکید داشته که در میانه این اعتراضات، مردم، اشرار و جوانان هستند و تنها گروه دوم را مرتبط با عناصر خارجی معرفی کرده اند.

 

بخش جالب توجه دیگر در این نوشته آن جایی است که موضعگیری سیاسی مسئولین مملکتی در قبال اوضاع پس از گرانی بنزین را به یک “فوتبال سیاسی” تشبیه می کند که طبق آن، هر طرف مسئولیت این تصمیم را به گردن دیگری می انداخت تا از بدنامی خود جلوگیری کند. نویسنده در ادامه آورده: «این وضعیت تا وقتی که آیت الله خامنه ای مسئولیت آن را بپذیرد، ادامه داشت». مطابق این نوشته می توان دید که چطور رهبر انقلاب، مسئولیت تصمیم دیگران را بر عهده گرفته تا کلیت نظام را از تشتت باز دارد. به همین خاطر هم آنطور که نویسنده گروه بحران مدعی شده، “اتحادی برای خاموش سازی اعتراضات در صفوف مسئولین نظام” بوجود آمد.

 

تحلیل مذکور می افزاید مسئولین ایرانی نباید با آرام شدن اوضاع، احساس راحتی کنند و باید بدانند که در تاریخ، اوضاع آرام شده بسیاری بوده که ناگهان دوباره فوران کرده است. این البته گزاره ای صادق است و مسئولین ایرانی باید متوجه این معنا باشند که ریشه های نارضایتی اقتصادی همچنان وجود دارد و باید به فوریت چاره ای برای آن اندیشید.

 

در این جا تحلیل گروه بین المللی بحران، همسو با رسانه هایی نظیر رادیو اسرائیل، از قوت گرفتن احتمال دست بردن مخالفان به سلاح در مناطق کرد و عرب نشین نوشته است.

 

تحلیلگر گروه بحران تاکید دارد که سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ، نتوانسته ایران را به عقب بزند بلکه باعث شده در سطح منطقه و هسته ای، تهران مواضع تهاجمی تری اتخاذ کند و ترامپ باید با درک این موضوع، به توافق با جمهوری اسلامی ایران روی آورد.

 

نتیجه اقدامات تهاجمی ایران در سطح منطقه، آنطور که گروه بین المللی بحران اذعان کرده، باعث گرایش امارات و تا حد کمتری عربستان به پیگیری روش های دیپلماتیک برای تنش زدایی انجامیده است.

 

در نهایت نویسنده، چنین جمع بندی می کند: «آمریکا و متحدان منطقه ای آن، باید نگاه “یا پذیرش کاپیتولاسیون یا براندازی” را کنار گذارند. باید ببینند که “فشار حداکثر” باعث بی ثباتی در ایران شده که تنها تکانه هایی بدون تهدید وجودی متوجه جمهوری اسلامی کرده و رنج بیشتر در بین مردم ایران، تسریع در برنامه هسته ای کشور و تشدید تحرکات منطقه ای ایران را ببار آورده است. با پیگیری نوع مقدمات و پیشنهادها توسط رئیس جمهور فرانسه، تعامل سازنده با تهران در زمینه هسته ای و همچنین مسائل منطقه ای با تاثیر مثبت روی اقتصادی ایران، مسیر پیشرفت بهتری را ایجاد می کند. چه این تلاش موفق شود چه نشود، کشورهای حوزه خلیج فارس و ایران دلایل کافی برای دوچندان کردن تلاش برای ساخت کانال ارتباطی به منظور کاستن از احتمال درگیری نظامی، دارند».

منبع:https://rahbordemoaser.ir/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *