روابط سیاسی میان کشورها در طول تاریخ با فراز و نشیبهای زیادی همراه بوده است. به نحوی که اکثر کشورها در روابط خارجی خود گزینههایی همچون همکاری و رقابت، دوستی و دشمنی، جنگ و اتحاد و نظایر آنها را تجربه کردهاند. روابط ترکیه و ایالات متحده امریکا نیز از این امر مستثنی نیست. به نحوی که دو کشور در سالهای گذشته هم در مورد بسیاری از مسائل به همکاری با یکدیگر پرداخته و روابط دوجانبه خود را گسترش دادهاند و هم در مورد مباحث متعددی دارای اختلاف نظر بودهاند. البته معمولاً جنبه همکاری و همگرایی میان ترکیه و آمریکا بیش از اختلاف نظر میان دو کشور برجسته بوده است. این در حالیست که دو کشور در شرایطی به عنوان دو متحد سنتی شناخته میشوند که دارای اختلاف نظرهای متعددی هم در حوزه روابط دوجانبه و هم مسائل منطقهای و بینالمللی هستند. درک این نکته که چگونه به رغم اختلاف نظرهای متعدد، همچنان آمریکا از اهمیت ویژهای در سیاست خارجی ترکیه برخوردار است، نیازمند بررسی دقیق عوامل موثر بر روابط طرفین است. از این رو نوشتار حاضر ضمن نگاهی به روند تبدیل اشتراکات دو کشور به اختلافهای جدی، مسئله چرایی بروز اختلاف نظر میان دو کشور را مورد بررسی قرار داده است. همچنین این نکته که روابط ترکیه و آمریکا در آینده مبتنی بر الگوی همکاری خواهد بود یا به سوی رقابت و خصومت پیش خواهد رفت، مورد واکاوی قرار خواهد گرفت. در نهایت تاثیر روابط ترکیه و امریکا و فرصتها و چالشهای آن در روابط ایران و ترکیه ارزیابی خواهد شد.
در حالی که در دوران جنگ سرد، محور اصلی روابط ترکیه و آمریکا را مقابله با تهدیدات احتمالی شوروی تشکیل میداد، در سالهای بعد، تمرکز همکاریهای دو کشور بر روی مسائل غرب آسیا، قفقاز، آسیای مرکزی، دریای سیاه و بالکان قرار گرفت
از اشتراک تا اختلاف
فروپاشی امپراطوری عثمانی و شکلگیری ترکیه جدید به رهبری آتاتورک از یکسو و سر بر آوردن ایالات متحده آمریکا به عنوان یک ابرقدرت در پی دو جنگ جهانی باعث شد که ایده نزدیکی به غرب در آنکارا به نزدیکی به آمریکا تعبیر و تفسیر شود. به خصوص که آمریکا تنها کشوری به شمار میآمد که میتوانست از لحاظ سیاسی، امنیتی و اقتصادی به حمایت و حفاظت از ترکیه در برابر اتحاد جماهیر شوروی بپردازد. از اینرو روابط نزدیک میان ترکیه و غرب در سالهای پس از جنگ جهانی دوم تا حد زیادی در قالب روابط ترکیه و آمریکا شکل گرفت.
در حالی که در دوران جنگ سرد، محور اصلی روابط ترکیه و آمریکا را مقابله با تهدیدات احتمالی شوروی تشکیل میداد، در سالهای بعد، تمرکز همکاریهای دو کشور بر روی مسائل غرب آسیا، قفقاز، آسیای مرکزی، دریای سیاه و بالکان قرار گرفت. تغییر در تمرکز و اهداف موجب بروز روند جدیدی در روابط دو کشور شد که پیش از آن هرگز وجود نداشت. در واقع پایان جنگ سرد، بخشی از تهدیدات سنتی و منافع مشترک در روابط ترکیه و آمریکا را دگرگون کرد. به نحوی که ترکیه در فضای پس از جنگ سرد با موقعیت جدیدی در مناطق پیرامونی خود مواجه شد و تلاش کرد به تدریج وارد بازی مستقلی در این مناطق شود.
روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه و همچنین وقوع رخداد ۱۱ سپتامبر در آمریکا دو مؤلفه مهمی بودند که بر روابط سنتی آنکارا و واشنگتن تاثیر قابل ملاحظهای گذاشتند. زیرا برای نخستینبار دولت ترکیه در یک اقدام مهم آمریکا یعنی لشگرکشی به عراق حاضر به همراهی با واشنگتن نشد. در سالهای بعد، به رغم آنکه باراک اوباما در سفر خود به آنکارا در سال ۲۰۰۹، ترکیه را کشوری توصیف کرد که «متحدی حیاتی برای آمریکا»ست و «نقش مهمی در اروپا» ایفا میکند،[۱] اما روابط دو کشور دستخوش تحولات گوناگونی شد.
شروع غافلگیرکننده بهار عربی در اواخر سال ۲۰۱۰ در تونس باعث بروز فرصتی جدید برای همکاری میان آنکارا و واشنگتن شد. به نحوی که با وجود اختلافات جزئی، همکاریها در مورد تونس، لیبی و مصر به خوبی میان طرفین پیش رفت. در آغاز بحران سوریه نیز به رغم آنکه هر دو طرف خواهان سقوط دولت اسد بودند اما به تدریج اختلافات آشکار شد. نقطه اوج این اختلافات هنگامی بود که ترکیه با پاسخ منفی ایالات متحده و ناتو به درخواست خود برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع و مناطق حائل در خاک سوریه مواجه شد. در ادامه ترکیه به دلیل بحران سوریه با مشکلاتی همچون سرازیر شدن موج پناهندگان و آوارگان و همچنین تقویت موقعیت پ.ک.ک و شاخههای اقماری آن در سوریه مواجه شد، با این حال هیچ حمایتی از سوی آمریکا دریافت نکرد.[۲] ترکیه حتی در بحران سقوط جنگنده روسی هم از حمایت لازم از سوی غرب برخوردار نشد و خود را تنها بازنده میدان دید. به همین دلیل اردوغان روز به روز از آمریکا ناامید شد و تلاش کرد روابط خود با ایران و روسیه را بازسازی کند و در پروسه ایجاد صلح در سوریه به مشارکت بپردازد. روی کار آمدن ترامپ در آمریکا هم به رغم آنکه در آغاز امیدهایی برای آنکارا بوجود آورد، اما گذر زمان نشان داد که دولت جدید کاخ سفید نیز نه تنها تمایلی به بهبود رابطه با آنکارا ندارد، بلکه ضمن حمایت از کردها به اعمال تحریمهای اقتصادی علیه برخی از مقامات دولت ترکیه نیز پرداخت.
آنکه میان ترکیه و آمریکا هیچ نوع اختلاف ذاتی و ماهوی وجود ندارد و صرفا تنشها به منافع اختلافزا و بعضا متضاد آنکارا و واشنگتن مرتبط میشود
با این اوصاف بررسی اجمالی روابط ترکیه و آمریکا نشان میدهد که دو کشور از زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه دچار اختلاف نظرهای جدی هم در روابط دوجانبه و هم در مورد مسائل منطقهای و بینالمللی بودهاند، در حالی که پیش از آن معمولا آنکارا به عنوان بازیگری که کاملا پیرو فرمانهای واشنگتن هست، شناخته میشد. از اینرو به رغم آنکه در گذشته میزان اختلافات در روابط دو طرف چندان بارز نبود اما در سالهای اخیر مسائل و مشکلات متعددی در تعاملات دوجانبه آنکارا و واشنگتن پدید آمده است که از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
حمایت کاخ سفید از کردهای سوریه که آنکارا آنها را شاخه اقماری پ.ک.ک و گروهی تروریستی میداند؛
انتقادهای آمریکا از دولت اردوغان در مورد عدم رعایت حقوق بشر، سرکوب نهادهای مدنی، رسانهها و احزاب مخالف؛
مداخله آمریکا در امور داخلی ترکیه و حمایت از کودتای نافرجام ۲۰۱۶؛
عدم استرداد فتحالله گولن به رغم تقاضای علنی آنکارا از واشنگتن؛
دستگیری کشیش مسیحی اندرو برانسون به جرم حمایت از جریان گولن؛
کاهش ارزش لیر در برابر دلار به دلیل اعمال تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه برخی از مقامات دولت ترکیه؛
افزایش تعرفه واردات آلومینیوم و فولاد از ترکیه توسط ایالات متحده؛
علاوه بر این، در مباحث مرتبط با مسائل منطقهای و بینالمللی نیز تنشها و اختلافات متعددی در روابط ترکیه و آمریکا پدید آمده است که مهمترین آنها عبارتند از:
عدم حمایت آمریکا از طرحهای ترکیه در سوریه؛
بروز تنش در روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی؛
روابط رو به رشد ترکیه با روسیه و مسئله خرید سامانه دفاع موشکی اس ۴۰۰؛
پافشاری ترکیه برای متهم کردن بن سلمان در پرونده قتل جمال خاشقچی؛
حمایت ترکیه از قطر در بحران روابط خارجی این کشور با عربستان سعودی؛
نارضایتی آنکارا از سیاست آمریکا مبنی بر تروریستی شناختن اخوان المسلمین؛
مخالفت آنکارا با اعلام قدس به عنوان پایتخت اسرائیل از سوی آمریکا؛
حمایت ترکیه از حماس در سرزمینهای اشغالی و مخالفت با طرح معامله قرن آمریکا؛
پشتیبانی ترکیه از دولت قانونی و مشروع نیکولاس مادورو و مخالفت با کودتای آمریکایی خوآن گوایدو در ونزوئلا؛
حمایت ترکیه از دولت وفاق ملی در لیبی و پشتیبانی آمریکا از خلیفه حفتر؛
خشم ترکیه از سخنان ترامپ درباره کشتار ارامنه در جریان جنگ جهانی اول توسط دولت عثمانی؛
عدم همراهی آنکارا با سیاستهای یکجانبه و تحریمهای اقتصادی واشنگتن علیه جمهوری اسلامی ایران؛
مجموع موارد فوق نشان میدهد که در سالهای اخیر از میزان اشتراک نظر میان ترکیه و آمریکا در مورد مسائل دوجانبه، منطقهای و بینالمللی کاسته و بر سطح اختلافات افزوده شده است.
تغییر برخی از تصمیمگیران یا ایستارهای ذهنی حاکم بر سیاستمداران ترکیهای و آمریکایی میتواند آینده روابط دو کشور را دگرگون سازد و یکبار دیگر نزدیکی آنها را در پی داشته باشد
دلایل افزایش اختلافات
به رغم آنکه حامیان اردوغان و حزب عدالت و توسعه از پایان دوره ریاست جمهوری اوباما در آمریکا خوشحال بودند و امید داشتند که با روی کار آمدن دونالد ترامپ، تغییراتی در روابط آنکارا و واشنگتن بوجود آید،[۳] با این حال گذر زمان نشان داد که روی کار آمدن دولت جدید نه تنها نتوانست از مشکلات موجود میان دو کشور بکاهد، بلکه چالشهای جدیدی را نیز بوجود آورد. بررسی فضای حاکم بر روابط ترکیه و آمریکا بیانگر آن است که در سالهای اخیر چند مسئله موجب بروز واگرایی میان طرفین شده است:
رشد ناسیونالیسم ترک در پی فروپاشی شوروی و پدید آمدن جمهوریهای ترکنژاد جدید در آسیای مرکزی و قفقاز که موجب پدید آمدن فضای جدیدی برای ایفای نقش مستقل آنکارا با تأکید بر پانترکیسم و یافتن متحدان همنژاد شد.
رشد اسلامگرایی با قدرتگیری حزب عدالت و توسعه و تلاش این حزب برای اسلامی کردن برخی از قوانین در داخل و همچنین افزایش توجه دولت به مسائل جهان اسلام که با تلاش برای ایفای نقش در معادلات و مناقشات مهم منطقهای و بینالمللی همراه شد.
سرخوردگی آنکارا از عدم تمایل اتحادیه اروپا برای عضویت ترکیه که دلیل اصلی آن نه مسائل اقتصادی، بلکه مباحث سیاسی، فرهنگی و هویتی و عضویت یک کشور مسلمان در اتحادیهای مسیحی تفسیر شد و رویگردانی نوک پیکان سیاست خارجی ترکیه از غرب به سمت شرق را در پی داشت.
افزایش شکاف در روابط سنتی ترکیه، آمریکا و اتحادیه اروپا که موجب جدایی آنکارا از غرب و منطقهای شدن سیاست خارجی آن شد.
نگرش منفی افکار عمومی به غرب و به خصوص آمریکا که در سالهای اخیر به دلایل متعدد از جمله مداخلات آشکار آمریکا در ترکیه و کشورهای مسلمان افزایش یافته است.
بی توجهی آمریکا و اروپا به بلندپروازیهای اردوغان در مورد مسائل منطقهای و بینالمللی که موجب بروز سرخوردگی در داخل ترکیه و همچنین بوجود آمدن اختلافات متعدد در روابط متقابل ترکیه و غرب شده است.
پیگیری ایدههای ایدئولوژیک همچون نوعثمانیگرایی که در پی گسترش حوزههای نفوذ هژمونیک ترکیه در مناطق پیرامونی است و احیای هویت تاریخی و جغرافیایی امپراطوری عثمانی را دنبال میکند. در واقع این ایده باعث شده که ترکیه دیگر نه به عنوان نماینده آمریکا در مناطق پیرامونی، بلکه به عنوان بازیگری مستقل عرض اندام کند که این امر موجب بروز تضاد منافع میان آنکارا و واشنگتن شده است.
وقوع قیامهای مردمی در کشورهایی همچون تونس، مصر و لیبی که آنکارا را بر آن داشت تا از موضع یک رهبر منطقه در پی القای مدل اسلامی، سیاسی و اقتصادی خود به این کشورها برآید.
افزایش مداخله غرب در امور داخلی ترکیه که به شکل حمایت آمریکا از کودتای نافرجام ۲۰۱۶ و تنشهای لفظی اروپا در وقایع پس از آن با آنکارا بوجود آمد.
همکاری یا خصومت
به رغم بروز تنشهای گسترده و اختلاف نظر میان ترکیه و آمریکا در مورد مسائل دوجانبه و منطقهای سالهای اخیر، با این حال به چند دلیل نمیتوان این دو کشور را در دو سوی مقابل و متعارض فرض کرد:
نخست آنکه میان ترکیه و آمریکا هیچ نوع اختلاف ذاتی و ماهوی وجود ندارد و صرفا تنشها به منافع اختلافزا و بعضا متضاد آنکارا و واشنگتن مرتبط میشود.
دوم آنکه برداشتها و رویکردهای متفاوت هریک از طرفین به مسائل مهم منطقهای و بینالمللی نقش قابل توجهی در بروز اختلافات داشته و تغییر این نگرشها یا بازیگران حامل این نگرشها میتواند شرایط حاکم بر روابط دو طرف را به کلی تغییر دهد.
حزب عدالت و توسعه نیز همانند احزاب متعلق به جریانهای مخالف، همواره بر حفظ روابط راهبردی با آمریکا تأکید میکند و برای این روابط، اهمیت ویژهای قائل است
سوم آنکه بازیگران ثالث در سالهای اخیر از نقش قابل توجهی در روابط ترکیه و آمریکا برخوردار شدهاند. توسعه روابط ترکیه با روسیه از یکسو و برتری یافتن اهمیت عربستان سعودی نزد آمریکاییها از سوی دیگر به بروز تنشها در روابط دوجانبه آنکارا و واشنگتن یاری رسانده است. زیرا نه ترکیه از اهمیت یافتن عربستان نزد آمریکا خشنود است و نه واشنگتن از توسعه مناسبات آنکارا و مسکو رضایت دارد.
با توجه به مباحث فوق، تغییر برخی از تصمیمگیران یا ایستارهای ذهنی حاکم بر سیاستمداران ترکیهای و آمریکایی میتواند آینده روابط دو کشور را دگرگون سازد و یکبار دیگر نزدیکی آنها را در پی داشته باشد. زیرا ترکیه و آمریکا همچنان از منافع مشترک زیادی برخوردارند و ماهیت روابط آنها به گونهای است که حتی به رغم وجود اختلافات در مورد مسائل مختلف، هیچگاه تضاد منافع به وضعیتی که امکان برقراری هر نوع سازش و توافقی میان طرفین از بین برود، منتهی نخواهد شد. از اینرو ترکیه همچنان از یکسو به عنوان عضو ناتو و متحد غرب در منطقه شناخته میشود و از سوی دیگر در مورد برخی از مسائل، رویکرد مغایری را نسبت به آمریکا و اروپا دنبال میکند.
فرصتها و چالشهای روابط ترکیه و آمریکا برای ایران
رابطه ترکیه با آمریکا، همواره یکی از عوامل و مباحث تاثیرگذار بر روابط تهران و آنکارا بوده است. بر این اساس نگرش ترکیه به آمریکا و نقشی که واشنگتن میتواند در پیشبرد یا مانعتراشی در روابط ایران و ترکیه ایفا کند، از اهمیت به سزایی برخوردار است. در این خصوص توجه به چند نکته ضروری است:
نخست آنکه، حزب عدالت و توسعه نیز همانند احزاب متعلق به جریانهای مخالف، همواره بر حفظ روابط راهبردی با آمریکا تأکید میکند و برای این روابط، اهمیت ویژهای قائل است. در واقع به رغم وجود اختلافات متعدد در مورد مسائل دوجانبه و منطقهای، مرور تحولات سالهای گذشته نشان میدهد که دولت ترکیه، جایگاه آمریکا به عنوان هژمون مسلط بر نظام بینالمللی را به رسمیت میشناسد و هیچگاه مانند ایران در پی مقابله با سلطه هژمونیک آمریکا بر نیامده است.
دوم آنکه، در مورد نسبت اختلافات ایران و ترکیه با آمریکا باید به این نکته توجه کرد که اختلافات موجود میان ایران و آمریکا دارای جنبههای ماهوی و ذاتی است اما اختلاف موجود میان ترکیه و آمریکا صرفا بر سر برخی از مسائل جاری یا بروز منافع متعارض در برخی از حوزههاست. از اینرو نمیتوان اختلافات موجود در روابط ترکیه و آمریکا را همچون اختلافات موجود در روابط ایران و آمریکا، ماهوی و ذاتی برآورد کرد.
سوم آنکه، ترکیه به رغم پایان یافتن دوران جنگ سرد و روی کار آمدن اسلامگرایان، همچنان به آمریکا همچون مهمترین متحد خود مینگرد که میتواند این کشور را از گزند حوادث امنیتی مختلف در امان نگاه دارد. اگرچه این دیدگاه در سالهای گذشته، اندکی تضعیف شده، اما همچنان ترکیه هیچ جایگزینی برای این نقش آمریکا در سیاست خارجی خود ندارد.
چهارم آنکه، دیدگاه ایران و ترکیه در مورد حضور آمریکا در منطقه تا حدودی متفاوت است. ایران، ریشه ناامنی در منطقه خاورمیانه را به دلیل حضور آمریکا در منطقه و حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی میداند. از دیدگاه تهران، حضور آمریکا در منطقه با توجه به سابقه دشمنی و خصومت با انقلاب اسلامی میتواند منافع و امنیت ملی ایران را به خطر اندازد. بنابراین ایران خواهان به حداقل رساندن نقش آمریکا در منطقه و خروج فوری نیروهای آمریکایی از منطقه است. این در حالیست که ترکیه همانند ایران خواهان به چالش کشیدن یا به حداقل رساندن نقش آمریکا در منطقه نیست، بلکه اگر حضور آمریکا را در راستای منافع خود برآورد کند، با آن هیچ مشکلی ندارد و حتی استقبال هم میکند.
ایران خواهان به حداقل رساندن نقش آمریکا در منطقه و خروج فوری نیروهای آمریکایی از منطقه است. این در حالیست که ترکیه همانند ایران خواهان به چالش کشیدن یا به حداقل رساندن نقش آمریکا در منطقه نیست، بلکه اگر حضور آمریکا را در راستای منافع خود برآورد کند، با آن هیچ مشکلی ندارد و حتی استقبال هم میکند
نتیجهگیری
روابط ترکیه و آمریکا در طول سالهای اخیر با فراز و نشیبهای زیادی مواجه شده است. اگر چه در دوران جنگ سرد و حتی سالهای پس از آن نیز ترکیه عمدتا به عنوان متحد نزدیک آمریکا و عضوی از ناتو شناخته میشد و فعالیتهای منطقهای و بینالمللی خود را کاملاً هماهنگ با غرب پیش میبرد، اما در سالهای اخیر به موازات رشد ایدههای قدرتطلبانه در اردوغان و همفکران وی و همچنین تحولات مختلفی که در مناطق پیرامونی آنکارا روی داده، این کشور به تدریج دچار اختلاف نظرهایی در روابط دوجانبه و منطقهای خود با ایالات متحده آمریکا شده است. به نحوی که در حال حاضر فهرست اختلافات دو کشور بیش از اشتراکات آنها در مورد مسائل منطقهای و بینالمللی است. با این حال نمیتوان ترکیه را کشوری خارج از چارچوب ناتو تصور کرد. آنکارا به رغم وجود اختلافات بیشمار با واشنگتن، همچنان جایگاه ویژهای برای آمریکا در سیاست خارجی خود در نظر میگیرد و تلاش میکند به مواجهه مستقیم با این کشور نپردازد.
قاعدتا با توجه به نقش و اثرگذاری آمریکا در تحولات جهانی، روابط ایران و ترکیه نیز از چنین تأثیری جدا نمانده است. آمریکاییها در سالهای گذشته تلاش کردهاند ایران را به عنوان تهدیدی مشترک برای واشنگتن و آنکارا به تصویر بکشند. از اینرو هرگاه ترکیه درخصوص مسائل منطقهای به آمریکا نزدیک شده و از سیاستهای واشنگتن پیروی کرده، از مواضع جمهوری اسلامی ایران فاصله گرفته است. در طرف مقابل، هرگاه ترکیه موضع مستقلی در مقابل سیاستهای یکجانبه آمریکا اتخاذ کرده، روابط تهران و آنکارا مستحکمتر شده است. نمونه واضح چنین امری، مخالفت ترکیه با تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران است که زمینه همکاری میان دو کشور را حتی در شرایط سخت فراهم کرده است. بر این مبنا ضرورت دارد که جمهوری اسلامی ایران در راستای کاهش میزان اثرگذاری امریکا بر روابط دوجانبه خود با ترکیه، اقدمات جدی به عمل آورد و در بلندمدت، روابط به سمتی پیش رود که به ممانعت کامل از تاثیرگذاری واشنگتن منتهی شود.
منابع
[۱] President Obama’s Remarks in Turkey, The New York Time, 6 April 2009
[۲] Asli Aydintaşbaş and Kemal Kirişci, The United States and Turkey; Friends, Enemies, or Only Interests, Brookings, Number 12, April 2017
[۳] Kim Sengupta, “Having Donald Trump in the White House will be good for President Recep Tayyip Erdogan, say Turkish officials,” Independent, 24 November 2016,
منبع:http://tabyincenter.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.