سازماندهی داعش در جنوب یمن؛ اهداف و پیامدها

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
مقامات ابوظبی، نگران از افزایش اعتراضات مردمی در جنوب یمن و احتمال شکل‌گیری توافقات سیاسی میان گروه‌های مختلف یمنی، سازماندهی و تقویت داعش در یمن را کلید زده‌اند.

 با شروع تحولات یمن و شکل‌گیری ائتلاف عربی به رهبری عربستان، امارات متحده عربی نیز به عنوان یکی از مهم‌ترین و فعال‌ترین کشورهای عضو ائتلاف، پا به تحولات یمن گذاشت اما به تدریج دستورالعمل‌ها و اهداف متفاوتی را در یمن دنبال کرد که چندان به نفع عربستان نبود. امارات با سلسله اقداماتی در جنوب یمن، توازن قدرت و نفوذ را در رقابت با عربستان به نفع خود تغییر داده است. ممانعت از بازگشت «عبدربه منصور هادی» به قدرت؛ تسلط بر نوار ساحلی، بنادر جنوبی، فرودگاه‌ها و تأسیسات نفتی یمن؛ کنترل ابزارهای قدرت نظامی و امنیتی در جنوب، قلع و قمع معارضین سیاسی و خنثی سازی کارکرد دستگاه‌های دولتی در جنوب، از جمله اقدامات ابوظبی به شمار می‌رود. در مقطع کنونی و به دنبال افزایش اعتراضات مردمی نسبت به عملکرد امارات و نیروهای بومی وابسته به آن، فضای شهرها و استان‌های مختلف یمن تا حدودی برای تداوم حضور نیروهای ائتلاف ناامن شده است. گفته می‌شود که حکام امارات در جستجوی راه‌حلی برای این قضیه، سازماندهی و تقویت داعش در مناطق جنوبی یمن را آغاز کرده‌اند. اما در مقطع کنونی، مقامات ابوظبی چه اهدافی را از در پیش گرفتن استراتژی فوق دنبال می‌کنند؟ ما در این نوشتار ضمن پرداختن به دلایل و اهداف مدنظر امارات از تقویت داعش در یمن، تبعات و پیامدهای احتمالی قدرت‌گرفتن این گروه تروریستی را نیز مورد بررسی و واکاوی قرار خواهیم داد.

داعش با دریافت حمایت‌های مالی و پشتیبانی حساب شده و هدفمند توانست ظرف دو ماه تحرکات و عملیات‌های تروریستی متعددی را در یمن به اجرا گذاشته و پس از گسترش مناطق تحت تصرف خود در استان «شبوه» ، به دنبال یافتن جای پایی در شهر «تعز» است

مناطق حضور و فعالیت داعش در یمن

در اواخر سال ۲۰۱۵ بود که «اسماعیل ولد الشیخ» نماینده وقت سازمان ملل متحد در امور یمن نسبت به تلاش سازمان القاعده برای تقویت حضور خود در استان‌های «حضرموت» و «المکلا» در یمن هشدار داده و اعلام کرد که داعش نیز در تدارک برنامه‌ای برای ترور شخصیت‌های سیاسی و امنیتی یمن است. موقعیت «ژئوپولتیکی» و «ژئواستراتژیکی» یمن برای گروه‌های تروریستی مانند القاعده و داعش که به دنبال ترویج اسلام رادیکال و مبتنی بر تئوری سلفی جهادی هستند، سبب شده است تا این گروه‌ها از خلأ امنیتی به وجود آمده در نتیجه مداخله ائتلاف عربی به رهبری عربستان استفاده کرده و نسبت به سازماندهی خود در راستای تسلط بر بخش‌های مهمی از کشور یمن به عنوان شاهراه حیاتی و قلب دنیای اسلام اقدام کنند. موانع طبیعی موجود در یمن، امکان دسترسی به آب و غذا، نزدیکی به مناطق مختلف اسلامی، مجاورت با سرزمین حجاز و دو شهر مکه و مدینه، کشور یمن را به سرزمینی جذاب برای گروه‌های اسلام‌گرای تندرو بدل ساخته و سبب شد تا این گروه‌ها در بخش‌های بیابانی این کشور همچون استان‌های حضرموت(قنفض، سنا، زمزم، زمخ، تریم، میدان نفتی، الحرجه، بون)، ابین(المحفد)، مکلا( الریان، بروم، الشحر)، شبوه(الروضه، حبان، عزان) مستقر شده و فعالیت خود را گسترش دهند[۱]. داعش با دریافت حمایت‌های مالی و پشتیبانی حساب شده و هدفمند توانست ظرف دو ماه تحرکات و عملیات‌های تروریستی متعددی را در یمن به اجرا گذاشته و پس از گسترش مناطق تحت تصرف خود در استان «شبوه» ، به دنبال یافتن جای پایی در شهر «تعز» است.

 سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در سال ۱۳۹۵ اعلام کردند که تعداد نیروهای داعش در یمن از ۱۲ هزار نفر به حدود ۴۰ هزار نفر افزایش یافته است و سلا‌ح‌ها و تجهیزات در اختیار داعش برای تجهیز ۱۰ لشکر زره‌پوش و پیاده‌نظام کفایت می‌کند. غارت بانک‌ها و اموال تجار و بازرگانان و شهروندان یمنی و گرفتن غرامت و مصادره اموال و مهم‌تر از همه، صادرات نفت از منطقه «المکلا» از مهم‌ترین منابع مالی داعش در یمن هستند که طبق اطلاعات موثق مشخص شده است که صادرات نفت از سوی داعش، تحت اشراف و نظارت امارات متحده عربی و با نازلترین قیمت انجام شده است[۲].

به گفته روزنامه «تایمز» انگلیس، برخی مقامات و مسئولان انگلیسی اذعان دارند که امارات و بازارهای مالی دبی، مکان مناسبی را برای پولشویی گروه تروریستی داعش فراهم آورده است

اهداف امارات از سازماندهی داعش در یمن

گزارش‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد برخی کشورهای عربی در منطقه غرب آسیا همچون امارات متحده عربی، تروریسم پروری را اساس سیاست خارجی خود قرار داده‌اند. امارات متحده عربی به دلیل این‌که فاقد مؤلفه‌های قدرت است، در طول سال‌های اخیر همواره سعی کرده است تا با بحران‌آفرینی در کشورهایی مانند لیبی، سوریه، تونس، یمن، عراق و مصر، در نقش ابزار منطقه‌ای سودمند برای قدرت‌های فرامنطقه‌ای ظاهر و توجه آن‌ها را به خود جلب کند. به گفته روزنامه «تایمز» انگلیس، برخی مقامات و مسئولان انگلیسی اذعان دارند که امارات و بازارهای مالی دبی، مکان مناسبی را برای پولشویی گروه تروریستی داعش فراهم آورده است[۳]. اما امارات متحده عربی چه اهدافی را از حمایت، سازماندهی و تقویت داعش در یمن دنبال می‌‎کند؟

۱-‌ نابودی زیرساختها

شاید بتوان گفت که امارات گوی سبقت را از سعودی‌ها در ارتکاب جرایم سازمان‌یافته جنگی و نابودی عامدانه زیرساخت‌های یمن ربوده است. مقامات ابوظبی از زمان پیوستن به ائتلاف متجاوز عربی در سال ۲۰۱۵، سالانه ۱۶ میلیارد دلار برای مداخلات خود در یمن هزینه می‌کنند. این هزینه کلان هرچند در ابتدا به بهانه بازگرداندن دولت منصور هادی به قدرت انجام می‌شد، اما اماراتی‌ها از ورود خود به جنگ بی‌امان بر ضد غیرنظامیان یمنی، بمباران شهرها، سیطره بر گذرگاه‌ها و بنادر یمن، اهداف دیگری را دنبال می‌کردند. امارات به دنبال تخریب زیرساخت‌های یمن و محروم کردن مردم این کشور از ابتدایی‌ترین امکانات زندگی و تخریب ابزارهای قدرت گروه‌های سیاسی یمنی به منظور وابسته سازی آن‌ها به خود بود. اماراتی‌ها برای پیاده‌سازی سیاست تخریب و دوباره‌سازی، اقدام به جذب و آموزش مزدورانی از کشورهای کلمبیا، پاناما، السالوادور، شیلی و اریتره کردند. به نظر می‌رسد که اماراتی‌ها با توجه به شیوه افراط‌گرایانه داعش در تخریب زیرساخت‌ها و توسعه سریع قلمرو و مناطق تحت نفوذ، در صدد هستند تا با تقویت حضور داعش در یمن، سیاست‌های خود را با قدرت و سرعت بیشتری پیش ببرند[۴].

۲- تجزیه یمن و توجیه حضور خود

امارات سعی دارد با ایجاد گروه‌های مسلح تحت فرمان خود مانند «کمربند امنیتی» در درون مناطق و قبایل، در راستای تجزیه یمن و جداسازی جنوب این کشور اقدام نماید. مقامات ابوظبی به شدت نگران شکل‌گیری توافقی مؤثر میان گروه‌های مختلف یمنی و تأسیس دولت وحدت ملی هستند، زیرا این امر هرگونه توجیهی برای حضور نیروهای اماراتی در یمن را بی اثر خواهد کرد. به گفته «علی البجیری» یکی از  رهبران جنوب یمن، اماراتی‌ها تلاش دارند تا با تقویت هسته‌های داعش و تجمیع آنان تحت فرماندهی واحد نسبت به ترور مقامات سیاسی و مذهبی مخالف خود اقدام کنند. این امر تا کنون به قتل ۳۲ روحانی وخروج برخی دیگر از یمن منجر شده است. در اواخر سپتامبر ۲۰۱۸ و پس از ترور «عبدالرحمن‌بن مرعی العدنی» از شیوخ سلفی جنوب یمن، منابع مختلف از ارتباط تروریست‌ها با امارات متحده عربی و انتقال مخفیانه جسد وی به ابوظبی از طریق هواپیمای نظامی پرده ‌برداشتند. خودسری مزدوران تحت امر امارات باعث شده است تا ضمن آشکار شدن طمع‌ورزی‌های استعمارگرانه ابوظبی، حساسیت‌ها نسبت به حضور مخرب امارات در یمن افزایش یابد و روز به روز بر اعتراضات مردمی در برابر آن‌ها افزوده شود[۵]. بر همین اساس مقامات ابوظبی تقویت داعش در یمن و اقدامات وحشیانه این گروه را به عنوان راهکاری مؤثر در توجیه و پذیرش حضور خود در یمن، تصفیه جوانان و مقامات مخالف ابوظبی و ایجاد رعب و وحشت عمومی در دستور کار قرار داه‌اند.

امارات به عنوان یک مولود قرن بیستمی، در سال‌های اخیر تلاش زیادی را برای مرهم‌گذاری بر حقارت تاریخی-تمدنی خود، با تغذیه از دیگر تمدن‌های تاریخی و کهن منطقه صورت داده است

۳- تخریب فرهنگی و هویتی

در کنار تخریب و نابودی زیرساخت‌ها، دستگیری، شکنجه و ترور از سوی نیروهای نیابتی امارات در یمن، آن‌چه که سلطه و یکه‌تازی امارات را در این کشور جنگ‌زده برای مردم یمن سنگین و غیر قابل تحمل کرده‌ است، فاصله محرز تاریخی و فرهنگی یمن با امارات است. روزنامه «المصری الیوم» شیخ‌نشین‌های حوزه خلیج فارس را رژیم‌هایی ساختگی توسط غرب و برای اهداف مشخص معرفی می‌کند که فاقد ریشه تاریخی، تمدنی و فرهنگی بوده و از این نقیصه به شدت احساس حقارت می‌کنند. امارات به عنوان یک مولود قرن بیستمی، در سال‌های اخیر تلاش زیادی را برای مرهم‌گذاری بر حقارت تاریخی-تمدنی خود، با تغذیه از دیگر تمدن‌های تاریخی و کهن منطقه صورت داده است. یکی از اقدامات داعش در مناطق تحت سیطره و فعالیت خود، تخریب اماکن و سرقت اشیای تاریخی است و امارات متحده عربی نیز سعی دارد تا با سازماندهی و تقویت داعش در یمن، از یکسو با  تخریب اماکن و نمادهای تمدنی و سرقت اشیای تاریخی به دنبال تخلیه یمن از غنای فرهنگی و تمدنی و مخفی سازی ضعف و فقر خود در برابر یمن است و از سوی دیگر سعی دارد تا  از طریق انتقال گسترده نمادهای تاریخی و تمدنی یمن نسبت به تمدنسازی تقلبی و خارج کردن نسل‌های جدید خود از سردرگمی فرهنگی و تاریخی اقدام کند[۶].

۴- اقدامات و تحرکات نیابتی

در اواخر سال ۲۰۱۷ «بوریس جانسون» وزیرخارجه انگلیس نشستی را درباره یمن برگزار کرد که یمنی‌ها در آن حضور نداشتند و وزرای خارجه عربستان، امارات، عمان به همراه «توماس شانون» معاون وزیر خارجه آمریکا در امور سیاسی و «اسماعیل ولد الشیخ» نماینده سازمان ملل در امور یمن در این نشست شرکت داشتند. این اقدام دولت انگلیس در کنار برخی داده‌های مطبوعاتی سبب شد تا این دیدگاه تقویت شود که انگلیس به دنبال حل مسالمت آمیز بحران یمن نبوده و تحرکات آن از یکسو در راستای نجات هم‌پیمانان خود از باتلاق ساخته شده توسط آمریکا و اسرائیل در یمن  بوده و از سوی دیگر به دنبال تجزیه و تقسیم یمن به اقلیم‌های مستقل است. فروش سلاح‌های پیشرفته به عربستان و امارات از سوی انگلیس و ایجاد پوشش سیاسی در محافل بین‌المللی و نهادهای حقوق بشری در حمایت از این دو کشور، نقش انگلیس در جنگ یمن را مشهود ساخته است. دولت انگلیس در سال ۱۷۹۹ با اشغال جزیره «بریم» در ورودی دریای سرخ، نفوذ خود در یمن را کلید زد و نظر به اهمیت و جایگاه عدن به عنوان کلید دریای سرخ، در سال ۱۸۳۹ به رغم مقاومت سرسختانه مردم یمن، این شهر را اشغال کرد. گفته می‌شود که انگلیس مجددا نسبت به بندر عدن و دیگر استان‌های جنوبی یمن چشم طمع دوخته است، اما این‌بار قصد دارد بدون رویارویی مستقیم و با اصلاح اشتباهات گذشته، این خواسته خود را از طریق اقدامات نظامی دولت امارات دنبال کند. امارات نیز سعی دارد از طریق آموزش، سازماندهی و تسلیح نیروهای کمربند امنیتی، نیروهای نخبه «حضرموتی»، «شبوانی» و «المهری» در عدن، أبین، لحج و بکارگیری فرماندهان بومی در راستای اجرای نقشه انگلیس حرکت کند. به نظر می‌رسد که اماراتی‌ها که در نتیجه خودسری‌ها، ایجاد خفقان و فشارهای سنگین بر مردم، با اعتراضات عمومی روزافزون در مناطق حضور و فعالیت خود مواجه شده‌اند، در صدد هستند تا به صورت «نیابتی» و با بهره‌گیری از داعش به عنوان یک گروه تروریستی و صاحب سبک در وحشت‌آفرینی، سرکوب، تخریب، مدیریت و کنترل مناطق تحت تصرف، نسبت به تسریع در تحقق آمال و برنامه‌های خود و حامیان فرامنطقه‌ای‌شان گام بردارند[۷].

عربستان به رغم آگاهی از نیات و اهداف امارات در یمن، میان دوگانه «تقابل» و «تأیید» گرفتار شده و نمی‌تواند تحرکات خطرناک امارات همچون تقویت گروه‍‌های شبه نظامی و تروریستی داعش و القاعده را محدود ساخته و مدیریت تحولات را تحت کنترل و نظارت خود درآورد

واکنش عربستان به اقدامات امارات

«عمر عیاصره» نویسنده و تحلیل‌گر عرب معتقد است که حاکمان ابوظبی در تعامل با حاکمان فعلی ریاض بسیار زیرک و باهوش عمل کرده و بر عکس سعودی‌ها که می‌دانند چه چیزی را «نمی‌خواهند»، اماراتی‌ها با راهبردی منسجم و مستقل از عربستان، می‌دانند که در یمن چه چیزی را «می‌خواهند». وی این امر را دلیل بروز اختلافات شدید میان ریاض-ابوظبی دانسته و ائتلاف آن‌ها را نیز در حال مبارزه با مرگ توصیف کرده است، زیرا مقامات سعودی به این اطمینان رسیده‌اند که امارات در حال بازی مستقل در حیات خلوت آن‌ها است. اما چرا عربستان به رغم نارضایتی از اقدامات امارات متحده عربی در یمن، همچنان تلاش دارد با چشم پوشی و تسامح، در راستای استمرار توافق بر سر کلیات و حفظ ائتلاف موجود گام بردارد؟ از آن‌جا که عربستان سعودی به عنوان رهبر ائتلاف عربی در یمن شناخته می‌شود، بیشترین فشارها و انتقادات بین‌المللی نسبت به وخامت اوضاع انسانی در یمن نیز متوجه این کشور است. امارات نیز با آگاهی از این مسأله و همچنین نیاز عربستان به حفظ ائتلاف شکننده موجود، فرصت را مغتنم شمرده و با تشکیل گروه‌های شبه نظامی، تقویت جدایی طلبان جنوب یمن، القاعده و داعش، نه تنها فضای مدیریت جنوب یمن را از کنترل عربستان خارج کرده، بلکه عملا نقش عربستان را به یک میانجی میان امارات و گروه‌های شبه نظامی مورد حمایت آن از یکسو و دولت «عبدربه‌منصور هادی» از سوی دیگر کاهش داده است. اختلافات ریاض-ابوظبی در یمن ابعادی ریشه‌ای پیدا کرده و به مواردی همچون: ۱- تجارت دریایی و تلاش امارات برای سیطره بر بنادر عدن، مکلا، تنگه باب المندب و جزایر آن ۲- استیلا بر منابع نفتی جوف ۳- توقف جنگ ۴- مشروعیت بخشیدن به دولت «عبدربه منصور هادی» ۵- تقسیم و تجزیه یمن ۶- فعالیت اخوان المسلمین در یمن و کیفیت مشارکت و همکاری آن‌ها با ائتلاف عربی برمی‌گردد و به راحتی امکان پایان بخشیدن به این اختلافات وجود ندارد.  اما عربستان به رغم آگاهی از نیات و اهداف امارات در یمن، میان دوگانه «تقابل» و «تأیید» گرفتار شده و نمی‌تواند تحرکات خطرناک امارات همچون تقویت گروه‍‌های شبه نظامی و تروریستی داعش و القاعده را محدود ساخته و مدیریت تحولات را تحت کنترل و نظارت خود درآورد. مجموع این اتفاقات سبب شده است تا برخی تحلیل‌گران، عربستان سعودی را فاقد چشم‌اندازی روشن برای آینده تحولات یمن معرفی کنند[۸].

به نظر می‌رسد که با حمایت امارات از گروه‌های شبه نظامی و تلاش برای سازماندهی و تقویت داعش، به زودی شاهد پیچیدگی اوضاع در جنوب یمن، بالا گرفتن نارضایتی و اعتراضات ساکنان جنوب به ائتلاف عربی، افزایش اختلافات در درون گروه‌های شبه نظامی تحت حمایت امارات، تنش و درگیری میان داعش ودیگر گروه‌های مسلح جنوب و در نهایت طولانی و چند طرفه شدن جنگ خواهیم بود

تبعات قدرت گیری داعش در یمن

یمن و ائتلاف عربی از نظر زمانی به یک نقطه حساس رسیده‌اند. از یکسو رئیس جمهور مستعفی یمن به دنبال این است که با حمایت عربستان به مشروعیت لازم دست پیدا کرده و میزانی از نظم و قانون‌مداری را در جنوب حاکم کند و از سوی دیگر امارات با بهره‌گیری از تمامی ابزارهای نظامی، اقتصادی و پشتیبانی از گروه‌های شبه نظامی و تروریستی در استان‌های جنوبی در پی اجرا و نهادینه سازی تفسیر خود از حاکمیت قانون است تا از این طریق منافع سیاسی و اقتصادی طولانی مدت خود را در یمن تضمین کند. یکی از عمده‌ترین نتایج این رویکرد، طولانی شدن جنگ بوده که با تقویت حضور و فعالیت داعش، بر پیچیدگی اوضاع افزوده خواهد شد. هر چند یمن به دلیل فقدان چارچوب لازم جهت ایجاد تغییرات سیاسی با چالش‌های متعددی همچون قاچاق، جرائم سازمان یافته، تروریسم، تجاوز و مداخله خارجی، دست‌اندازی بازیگران منطقه‌ای مانند عربستان و امارات و اقدامات خودسرانه گروه‌های جدایی طلب جنوب مواجه شده است، اما این امر باعث نشد که گروه‌هایی تروریستی مانند داعش بتوانند از پایگاه مردمی محکمی در این کشور برخوردار شوند. داعش و القاعده در شروع تحولات یمن فاقد سازماندهی مشخصی بوده و به دلیل ناکامی در ایجاد ائتلاف با قبایل شرقی یمن، به سرعت رو به افول گذاشتند، زیرا گروه‌های یمنی به دلیل غیر بومی بودن و اقدامات خشونت بار داعش و القاعده، نسبت به آن‌ها بی اعتماد بوده و فرصت سوء استفاده از مشکلات داخلی یمن و نقش آفرینی را از آن‌ها سلب کردند. اما به نظر می‌رسد که با حمایت امارات از گروه‌های شبه نظامی و تلاش برای سازماندهی و تقویت داعش، به زودی شاهد پیچیدگی اوضاع در جنوب یمن، بالا گرفتن  نارضایتی و اعتراضات ساکنان جنوب به ائتلاف عربی، افزایش اختلافات در درون گروه‌های شبه نظامی تحت حمایت امارات، تنش و درگیری میان داعش ودیگر گروه‌های مسلح جنوب و در نهایت طولانی و چند طرفه شدن جنگ خواهیم بود. هر کدام از موارد فوق می‌تواند در نقش مانعی جدی بر سر راه حاکمیت قانون و شکست افق روشن و امید بخش در آینده یمن ظاهر شود که برنامه‌های سیاسی – اقتصادی امارات نیز از تبعات آن در امان نخواهد ماند[۹].

منابع

[۱] – دلایل و پیامدهای گسترش داعش در یمن، الوقت ، منتشر شده در تاریخ ۳۰ فروردین ۹۵، قابل بررسی در پیوند زیر:

http://alwaght.com/fa/News/51302

[۲] – اولین گزارش جامع از حضور داعش در یمن، مشرق نیوز، منتشر شده در تاریخ ۲ فروردین ۱۳۹۵، قابل بررسی در پیوند زیر:

https://www.mashreghnews.ir/news/548921

[۳] – افشای نقش امارات در مسلح کردن داعش، پارس تودی، منتشر شده در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۹۷، قابل بررسی در پیوند زیر:

http://parstoday.com/tajiki/news/middle_east-i37889

[۴] – علی الامارات الحذر..تدخلها فی الیمن قد یکلفها الکثیر قریبا، العالم، منتشر شده در تاریخ ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۸، قابل بررسی در پیوند زیر:

https://www.alalamtv.net/news/3808276

[۵] – قیادی جنوبی: الإمارات أحضرت داعش إلی الجنوب، النجم الثاقب، منتشر شده در تاریخ ۴مارس ۲۰۱۹، قابل بررسی در پیوند زیر:

http://www.nthnews.net/yemen/قیادی-جنوبی-الإمارات-أحضرت-داعش-إلى-ال

[۶] – الإمارات تنهب حضاره الیمن تحت غطاء عملیات التحالف، الشرق، منتشر شده در تاریخ ۲/۴/ ۲۰۱۸، قابل بررسی در پیوند زیر:

https://www.al-sharq.com/article/02/04/2018

[۷] -حدث و تعلیق.. الإمارات «تتحضر» علی حساب الیمن، المرصاد، منتشر شده در تاریخ ۱۵ فوریه ۲۰۱۸، قابل بررسی در پیوند زیر:

http://www.almersad.net/2013-10-31-22-27-27/10091-2018-02-15-06-57-36

[۸]– الخلافات بین السعودیه و الامارات بالیمن، قناه العالم، منتشر شده در تاریخ ۲۵فوریه ۲۰۱۸، قابل بررسی در پیوند زیر:

https://www.alalamtv.net/news/3391521

[۹] – ماذا یضمر المستقبل لحرب الیمن المأساویه؟ بروکینگز، منتشر شده در تاریخ ۹ مه ۲۰۱۸، قابل بررسی در پیوند زیر:

https://www.brookings.edu/ar/events/ماذا-یضمر-المستقبل-لحرب-الیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *