با افزایش فشارهای آمریکا بر ایران و درحالیکه خبرهایی از مذاکره بین دو کشور با وساطت عمان به گوش می رسد، ورود ناو هواپیمابر لینکلن به آب های خلیج فارس از دید برخی از تحلیلگران سیاسی زنگ خطر بروز جنگ را به صدا درآورده است.
جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا در بیانیه ای مکتوب اعلام کرد که آمریکا به دنبال جنگ با ایران نیست اما کشتیها و هواپیماها با هدف ارسال پیامی واضح و بیتردید به حکومت ایران مبنی بر این که هر گونه حمله به منافع آمریکا یا متحدانش با شدت عملی بی امان مواجه خواهد شد به کار گرفته شدهاند.
درحالیکه وندی شرمن، نماینده ارشد آمریکا در دوران مذاکرات هستهای در واکنش به انتشار این خبر از اینکه جان بولتون آمریکا را درگیر جنگ با ایران کند ابراز نگرانی کرد و نوشت «پس دونالد ترامپ کجاست؟» ایلان گلدنبرگ مدیر بخش امنیت خاورمیانه در اندیشکده مرکز امنیت آمریکایی جدید با اظهار اینکه «اعزام یک ناوگروه به سنتکام، اقدام غیرمعمولی نیست و احتمالا اقدامی عادی بوده که از مدتها قبل برنامه آن چیده شده است» افزود «ادبیات آتشافروزانه بولتون، غیرمعمولی و تحریکآمیز است البته حدس من آن است که این موضوع یک فرصتی برای تلاش به منظور ارعاب ایرانیها است نه چیز بیشتر»
همزمان با انتشار این خبر بازار بحث و گمانه زنی در خصوص احتمال حمله آمریکا به ایران بین تحلیلگران سیاسی در ایران نیز داغ شد. اما اکثرا تحلیلگران بر این عقیده هستند که هدف و خواسته مقامات امریکایی حداقل تا پایان دور اول ریاست جمهوری ترامپ، جنگ با ایران نیست و اقداماتی همچون خروج از برجام، وضع تحریم ها و تلاش برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران نشان می دهد که این کشور به دنبال این است تا با اعمال شدیدترین فشارهای اقتصادی ایران را وادار به تسلیم در برابر خواسته های خود کند.
ایران نیز تمایلی به درگیرشدن با آمریکا ندارد و برای جلوگیری از وقوع منازعه و جنگ تلاش میکند.
با وجودی که مقامات کشور بارها تاکید کرده اند که برجام در حالت نیمهجان و در اتاق احیاست و طرفهای اروپایی به تعهدات برجامی خود عمل نمیکنند، اما همچنان در داخل این توافق مانده اند، گویی برجام یک لاک دفاعی ایمن است که به ایران این امکان را میدهد تا در برابر فشارهای همهجانبه ترامپ مقاومت کند و خطر جنگ را از خود دور نگه دارد. زیرا مادامی که ایران از برجام خارج نشود ترامپ از هر گونه اجماع سازی برای پیشبرد بیشتر پروژه ایرانستیزی ناکام خواهد ماند
ولی آنچه مایه نگرانی است احتمال وقوع اتفاقی است که ناخواسته جرقه برخورد نظامی را بزند. به عبارت دیگر عدم تمایل دو طرف در رویارویی به معنای عدم وقوع آن نیست و ترکیبی از ارزیابی های اشتباه سیاسی، بیم از دست دادن اعتبار و بستن راه عقب نشینی های منطقی و پافشاری لجبازانه بر ائتلاف های سیاسی و نظامی منطقه ای، می تواند در لحظه ای که تصور نمی شود، همچون جنگ جهانی اول آتش جنگ را بیفروزد. به ویژه که متحدان ایران ستیز امریکا یعنی کشورهای عربستان، امارات و اسرائیل نیز برای بازتعریف نظم منطقه ای خاورمیانه و قطع نفوذ ایران، حاضرند هر بهایی بپردازند.
شاید آگاهی نسبت به همین امر است که مقامات ایران را به سمت فرستادن پالس هایی برای امریکا سوق داده است. چنانکه محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران که برای شرکت در اجلاس «چندجانبهگرایی و دیپلماسی برای صلح» در سازمان ملل به نیویورک رفته بود در جریان سخنرانی در انجمن آسیایی در نیویورک، به طور علنی پیشنهاد تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا را مطرح کرد و مدعی شد اختیارات لازم در این خصوص را دارد.
وی همچنین در گفتوگو با شبکه خبر فاکسنیوز درباره احتمال جنگ با وجود تنشهای موجود میان آمریکا و ایران گفته بود: ما خواهان درگیری و تقابل نیستیم باورمان این است که رئیس جمهور ترامپ هم خواهان جنگ نیست اما کسانی وجود دارند که برای جنگ فشار میآورند. «گروه ب» شامل بیبی نتانیاهو، جان بولتون، بنسلمان و بنزائد در تلاشاند که به تنشهای ایران و آمریکا دامن بزنند و دونالد ترامپ را برخلاف خواستهاش به سوی جنگ با ایران ببرند.
ظریف در واکنشی دیگر که نشان می دهد سیاست جدید ایران تفکیک قائل شدن بین ترامپ با تیم نزدیک او و به طور مشخص بولتون و مایک پومپئو است، به ترامپ پیشنهاد کرد که فیلم «وایس» را ببیند. موضوع این فیلم به دیک چنی، معاون جنجالی جورج بوش پسر، تعلق دارد و نقش مهم او در تصمیمگیری های بوش را به تصویر کشیده است. ظریف با این پیشنهاد بولتون و پومپئو را به اعمال مشابه و تلاش برای سوق دادن ترامپ به تقابل مخرب با ایران متهم کرد.
با در نظر گرفتن مجموعه این واکنش ها، در کنار اظهارات دو روز پیش سعدالله زارعی مشاور قاسم سلیمانی که از پیام رسمی سران آمریکا به مقامات عالی ایران خبر داده و گفته بود: «اخیراً مقامات عالی دولت آمریکا طی یک پیام رسمی به مقامات عالی ایران، تأکید و تصریح کردهاند که تحت هیچ شرایطی برنامهای برای درگیری نظامی با ایران ندارند» و نیز تازه ترین سخنرانی سردار سلیمانی که در آن اعلام کرد «سازمان سیا به ترامپ می گوید: نباید با ایران درگیر شد-ولو در یک نقطه- چون هرگونه اقدام نظامی در این مقطع ممکن است ما را به یک جنگ بی پایانی بکشاند و همه منافع ما را به خاطر بیندازد. من اطلاعات را می گویم، نه تحلیل» احتمال صحت خبر پا درمیانی عمان و وقوع دیدارهایی بین برخی مقامات نظامی ایران و آمریکا بیشتر می شود.
درست است که همین چند روز پیش آیتالله خامنهای تاکید کرده بود که «در مقابل آرایش جنگی دشمن علیه ملت ایران، ملت هم باید آرایش مناسب بگیرد» اما از آنجا که موضعگیریهای ظریف تا کنون با واکنش منفی نیروهای همسو و نزدیک به رهبر مواجه نشده، میتوان نتیجه گرفت که ممکن است اجماعی در داخل بلوک قدرت به وجود آمده باشد که سیاست جدیدی باید اتخاذ شود. چنانکه نظام در برجام نیز پیش از ریاست جمهوری روحانی مذاکرات مخفی با دولت آمریکا انجام می داد.
اما برخی از تحلیلگران سیاسی معقتدند اگر هم مذاکره ای بین مقامات دو کشور رخ داده باشد تنها در سطحی بوده که از بدترشدن اوضاع جلوگیری کند و مانع از درگیری نظامی شود. مخصوصا وقتی که پای اقدام جنجالی و مهمی همچون بستن تنگهی هرمز به میان میآید.
هدف از موضعگیریهای جدید ظریف و ارسال سیگنالهای مصالحه با ترامپ نیز جنگ روانی و خرید زمان برای بازدارندگی در برابر تشدید اقدامات تقابلی دولت آمریکاست. احتمالاً رویکرد کیم جونگ اون رهبر کره شمالی در مذاکره با ترامپ الگو قرار گرفته است. بنابراین در این بازه زمانی که دولت ترامپ تا این اندازه به چرخه انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است، ایران انگیزه چندانی برای مذاکره با آن ندارد و به شکست احتمالی او در انتخابات ۲۰۲۰ امید بسته است.
این بدان معناست که تحریم نفتی پابرجا میماند و شرایط دشوار اقتصادی برای ایران ادامه پیدا میکند اما خیال ایران از بابت این موضوع آسوده خواهد بود که حمله نظامی از سوی آمریکا صورت نخواهد گرفت و در عین حال٬ آمریکاییها نیز مطمئن خواهند بود که نه تنگهی هرمز بسته میشود و نه به نظامیان آمریکایی در منطقه حمله میشود.
منبع:https://pe.annabaa.org/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.