اگرچه پیش از این دو رویداد، مقامات سعودی با همدردی و ارسال کمک های مادی به زلزله زدگان ازمیر به استقبال اردوغان و کاستن از سطح تنش ها رفته بودند. مسئله ای که باعث شد تا اردوغان روز شنبه 1 آذر برابر با 21 نوامبر در نشست مجازی گروه بیست اقتصاد بزرگ دنیا شرکت کند.
در این میان و با توجه به تحولات چند روزه و پرشتاب، می توان این چند نشانه را بهعنوان مقدمات تحول در روابط عربستان و ترکیه پس از قتل جمال خاشقجی تبیین کرد؟ پیشرانهای شکل دهنده به این تحول کدامند؟ آیا با وجود عدم حل و فصل اختلافات میدانی بین دو کشور که اخیرا نیز در تروریستی اعلام کردن گروه اخوان المسلمین بروز مجدد یافت، میتوان شاهد گذار عربستان و ترکیه از فاز تنش به احیای همکاری ها بود؟
برای ترسیم مسیر پیش رو توجه به دو متغیر، کلیدی است:
اصلیترین متغیر شکل دهنده به ادراک مقامات عربستان سعودی مبنی بر کاستن از سطح تنش ها با ترکیه به تغییرات قدرت در آمریکا مرتبط است. روی کار آمدن بایدن از حزب دموکرات و بروز آنچه مشاورانش اصلاح روابط با عربستان سعودی ترسیم کرده اند، نقش مهمی در گذار عربستان از استراتژی دنباله روی سخت با ترامپ به موازنه نرم با بایدن دارد. دو محور برای پیشبرد راهبرد موازنه نرم وجود دارد: محور ترکیه و محور رژیم صهیونیستی. از آنجا که زمینه های پیوستن عربستان به روند عادی سازی با تلآویو به دلیل شکست ترامپ در انتخابات و فراهم نبودن سازوکارهای نرمالیزاسیون در حال حاضر کم رنگ و کم اثر شده است، سعودی ها ترکیه را بهعنوان محور کمک کننده به عربستان سعودی برای ایجاد بالانس و تعادل با بایدن قلمداد می کنند. یا اگر زمینه همگرایی و تقویت روابط وجود ندارد، حداقل بتوان خصومت با ترکیه را تبدیل به یک وضعیت عادی کرد تا از پتانسیل تنش آفرینی آن کاست. بنابراین به میزان افزایش سطح فشارها از سوی آمریکا به عربستان، گرایش ریاض به سمت آنکارا نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
دومین متغیر مهم، حل و فصل بحران شورای همکاری و رفع محاصره قطر است که نشانه های آن از چند هفته پیش در سیاست آمریکا بروز کرده و ظرف چند روز گذشته در سفر وزیر خارجه آمریکا به دوحه، ابوظبی و ریاض نیز متجلی شد. پیشتر هم فیصل بن فرحان وزیر خارجه عربستان گفته بود به زودی شاهد حل و فصل بحران شورای همکاری خواهیم بود. این متغیر با متغیر پیروزی بایدن در یک ارتباط همراستا قرار دارد، چرا که با فشار احتمالی بر عربستان، ریاض برای حفظ تعادل در سیاست های منطقه ایش بهخصوص با احتمال بروز توافق هسته ای ایران، زمینه را برای کاهش تنش ها با هدف مدیریت رفتار منطقه ای قطر فراهم خواهد آورد. چرا که در غیر اینصورت با عدم رفع محاصره قطر، زمینه برای آزادی عمل دوحه و نزدیکی بیشتر به ایران و ترکیه فراهم خواهد شد و طبعا این اتفاق به کاهش قدرت منطقه ای سعودی و افزایش قدرت عمل قطری ها منجر خواهد شد. از این زاویه می توان انتظار داشت که بحران شورای همکاری اگر نه با سرعت، ولی به صورت تدریجی به سمت حل و فصل نسبی حرکت کند.
بنابراین الگوی رفتاری عربستان در قبال ترکیه را باید در این چارچوب مورد تبیین و تحلیل قرار داد که از منظر ریاض و با توجه به تغییر احتمالی در رویکرد آمریکا، بتوان زمینه را برای کاستن از سطح تنش با ترکیه فراهم آورد. در این میان و به میزان تحمیل فشار وارده از سوی بایدن، می توان شاهد نزدیکی عربستان به ترکیه بود. اگرچه تا تبدیل شدن این وضعیت به یک تحول جدی فاصله زیادی وجود دارد، چرا که در حوزه میدانی حوزه هایی از تضاد منافع دو کشور وجود دارد که به این سادگی ها قابلیت حل و فصل ندارد.
از جمله حضور رو به تزاید آنکارا در خلیج فارس، حضور میدانی ترکیه در یمن از طریق حزب اخوانی اصلاح که ظرف چند روز گذشته منجر به بازداشت برخی از سران حزب و عزیمت برخی دیگر به آنکارا گردید. همچنین نوع مواجهه ترکیه در شاخ آفریقا و در دریای سرخ با عربستان و مضاف بر این، حضور میدانی ترکیه و متحد اصلی عربستان یعنی امارات در لیبی از جمله متغیرهایی است که در یک دوره زمانی کوتاه مدت چشم اندازی برای حل و فصل آنها متصور نیست و منوط به تحولات آتی بخصوص کنش بازیگرانی چون امارات و رژیم صهیونیستی است. امارات نیز البته به دنبال کاهش سطح تنش با ترکیه است و انور قرقاش دو هفته پیش اعلام کرد که امارات به رغم اختلاف نظرها در سیاست، به دنبال مقابله با ترکیه نیست و خواستار گفتوگوست. تصور اینکه امارات به دنبال دنباله روی از عربستان برای تعامل با ترکیه باشد، قدری دشوار است، چرا که حوزه های تضاد منافع آنکارا و ابوظبی به مراتب گسترده تر از ریاض- آنکاراست و به مدیترانه شرقی و قفقاز هم کشیده شده است که دیدار هفته گذشته رئیس جمهور ارمنستان و نخست وزیر یونان از ابوظبی گویای این وضعیت است. چگونگی تعامل بایدن با ایران برای شکل دهی به توافق جامع منطقه ای و همزمان توجه به منافع گروه های فلسطینی در فرآیند عادی سازی نیز دو متغیر بسیار مهمی است که می تواند بر ملاحظات رژیم صهیونیستی برای نزدیکی بیشتر با امارات و عربستان بسیار تاثیرگذار باشد و از این منظر محور دوم در راهبرد موازنه نرم عربستان در قبال بایدن یعنی نزدیکی به رژیم صهیونیستی در دستور کار قرار بگیرد.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.