کبیر تانجا در گزارشی تحلیلی که در وبسایت بنیاد تحقیقاتی آبزرور منتشر شد، نوشت: درحالیکه پروژه «خراسان» داعش توجهات بیشتری را به خود جلب کرده است و آمریکا و طالبان در بحبوحه یک مذاکرات پیچیده درباره صلح قرار دارند، این گزارش به بررسی چگونگی نفع بردن شاخه خراسان داعش از بیثباتی سیاسی در افغانستان بهمنظور گسترش رد پای خود نهتنها در این کشور، بلکه در کل منطقه میپردازد.
قدرت رو به افزایش این گروه در بخشهایی از آفریقا و پیامدهای آن در آسیای جنوبی مستلزم بررسی دقیقتر موقعیتهای در حال گسترش در منطقه افغانستان-پاکستان و در کل، گسترش آن به جنوب آسیا است. مسائل مرتبط دیگری که باید بررسی شود، شامل فقدان یک چارچوب برای برخورد با جنگجویان بازگشته از این گروه (هم قانونی و هم سیاسی) و وضعیت ضعیف همکاری در خصوص مبارزه با تروریسم میان دولتهای آسیای جنوبی است. این نقاط ضعف به فقدان کلی یک اکوسیستم اشاره دارد که بتوان در آن درباره تروریسم در منطقه بحث و برای آن راهحلهای پایدار پیدا کرد.
این گزارش اینطور نتیجهگیری میکند که خروج موفق آمریکا از افغانستان میتواند بحران را به پایتختهای جنوب آسیا نزدیکتر کند. رهبران این کشورها مانند هند که تاکنون در پشت نیروی نظامی آمریکا حاشیه امنی برای خود داشتند، مجبور خواهند شد تصمیماتی کنشگرایانهتر را در خصوص مناقشاتی مانند مناقشات افغانستان که پاکستان در آنجا نهتنها برای منطقه، بلکه برای اکوسیستم امنیت بینالمللی نقشی تعیینکننده دارد، اتخاذ کنند. درحالیکه دهلی با دولت منتخب کنونی افغانستان روابط خوبی دارد، بسیاری از مسائل به نتیجه نهایی گفتگوی بینالافغانی و نوع تفاهم نهایی دولت افغانستان و طالبان، اگر در کل تفاهمی حاصل شود، بستگی خواهد داشت.
شرایطی که طالبان تحت آن با گفتگو با دولت افغان توافق کرد، درحالیکه بیش از 5000 شورشی طالبان برای گشودن مسیر مذاکرات آزاد شدند، به نفعش بود. ممکن است شاخه خراسان داعش بهعنوان یک اهرم فشار نفوذ توسط امثال پاکستان عمل کرده باشد تا طالبان را در موقعیتی قویتر در میز مذاکرات قرار دهد یا ممکن است اینطور نباشد. این امر بهرغم این واقعیت است که طالبان خودش، به هدایت حملات تروریستی در سراسر این کشور ادامه داده است. پژوهشهای انجامگرفته توسط پژوهشگران دانشگاه کویین در ایرلند نشان داد که برخی از اعضای طالبان که بهعنوان نمایش حسن نیت از زندان آزاد شدند، ممکن است در فعالیتهای خشونت باری که توسط طالبان افغانستان علیه دولت و نیروی نظامی افغانستان صورت گرفت، شرکت کرده باشند. این ادعا توسط کسی جز خلیلزاد که گفت هیچ مدرکی وجود ندارد که ثابت کند زندانیهای آزادشده طالبان به میدان نبرد بازگشتهاند، مورد اعتراض قرار نگرفت. این نشاندهنده فضای مانور وسیعی است که در دسترس طالبان و پاکستان برای تبدیل دستور کارشان به موفقیت قرار دارد.
ظهور شاخه خراسان داعش یک رویداد جهانی نبوده است، زیرا قدرت گرفتن آن با سقوط داعش در عراق و سوریه همزمان شد. امنیت آسیای جنوبی همواره بر مناقشه هند-پاکستان متمرکز بوده است. درهرصورت، گروههایی مانند شاخه خراسان داعش و القاعده شبهقاره هند، یک تهدید متوسط محسوب میشوند که بهقدر کافی مهم است که کشوری مانند هند یک پاسخ منطقهای چندجانبه را در رابطه با آن رهبری کند. این مسئله بغرنج افغانستان، یک مسئله منطقهای است و میتوان از منظر تلاش پاکستان برای رسیدن به عمق راهبردی در افغانستان، آرزوی پاکستان برای استفاده از زمین افغانستان بهعنوان زمین نبرد در صورت بروز مناقشه مسلحانه تمامعیار با هند، به آن نگاه کرد.
پایتختهای آسیای جنوبی باید معامله آمریکا- طالبان را بهعنوان یک توافق خروج از منظر واشنگتن و نه یک توافق «صلح» نگاه کنند. در همه اینها، نقش شاخه خراسان داعش، باوجود تلاشهای گروه برای یک رهبری متمرکز، یک بازی مجموع صفر نیست. وجود شاخه خراسان داعش هم یک برند برای داعش و هم یک سکوی پرتاب برای گروههای جهادگرای محلی و خارجی در حملاتی با هویتی دروغین است.
در کل، شاخه خراسان داعش در درجه اول یک محصول ناشی از شکافها و اختلافات چشمانداز جهاد افغانستان و در درجه دوم یک ولایت داعش است.
منبع:https://www.scfr.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.