پیشران های شکل دهنده به مصالحه عربستان با قطر

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
چهل و یکمین نشست سران شورای همکاری در شهر العلای عربستان به صحنه مصالحه ریاض و دوحه تبدیل شد. مصافحه و در آغوش گرفتن محمد بن سلمان ولیعهد سعودی و تمیم بن حمد امیر قطر را بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان پایان نزدیک به سه سال و نیم محاصره قطر ارزیابی کرده اند.

در این میان اما عدم حضور سران بحرین، ولیعهد ابوظبی و عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر بعنوان سه ضلع دیگر بحران قطر در نشست العلا، بیش از پیش تاکتیکی بودن این مصالحه را بروز داده است. این مسئله تاکیدی بر نیاز عربستان به پایان دادن اختلافات به دلیل متفاوت بودن اثرپذیری از تغییرات آینده در منطقه است که به ادراک متفاوت رهبران عربستان شکل داده است.
درخصوص چرایی تمایل عربستان به آشتی با قطر علیرغم پایداری شروط 13 گانه برای قطر از جمله حمایت از اخوان، روابط با ایران و ترکیه و فعالیت های شبکه الجزیره باید به دو متغیر اصلی و کلیدی توجه کرد:
متغیر اول؛ مواجهه کم هزینه با بایدن
اصلی ترین متغیر شکل دهنده به رفتار عربستان برای مصالحه با قطر به مدیریت تنش¬ها برای مواجهه کم هزینه تر با دولت جدید آمریکا برمی¬گردد. این مسئله از زمان پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کلید خورده و تا به امروز در دستور کار مقامات سعودی قرار گرفته است.
از ماه ها قبل از انتخابات و با مطرح شدن گزینه های سیاسی و امنیتی دولت بایدن که در یادداشت ها و سخنرانی های خود وعده بازبینی در روابط آمریکا با عربستان سعودی را بخاطر رفتارهای ضد حقوق بشری ریاض و جنگ یمن داده اند، این ذهنیت در محمد بن سلمان شکل گرفت که باید به سمت کاستن از سطوح بحران و مدیریت تنش¬ها در منطقه حرکت کرد.
این مسئله بخصوص با مدل روابط شخصی بن سلمان با ترامپ و بخصوص داماد او کوشنر و همچنین به دلیل چالش هایی که در میان برخی شاهزادگان سعودی نسبت به ولیعهدی بن سلمان وجود داشته و دارد، موجبات این نگرانی را در بن سلمان فراهم آورد که برای مواجهه با دولت دموکرات ها در آمریکا نیاز به تجدیدنظر در برخی اقدامات در سطح منطقه ای دارد.
در این چارچوب است که علیرغم مخالفت نسبی امارات، مصر و بحرین با مصالحه خلیجی، بن سلمان با انتقال نشست سران از منامه به شهر العلا و به دست گرفتن مدیریت اجلاس به جای ملک سلمان، بر همکاری و همبستگی مجدد در شورای همکاری تاکید ویژه ای کرد.
از این زاویه یکی دیگر از مواردی که به جد در این اجلاس چشم¬گیر بود و معنای مهمی داشت، قرار دادن محمد بن سلمان در مرکز توجهات بود. احاله مسئولیت به بن سلمان برای مدیریت این نشست از سوی ملک سلمان، استقبال از مقامات شرکت کننده در فرودگاه و گشت وگذار با امیر قطر در شهر تاریخی العلا و مدائن صالح نشان از این دارد، که بن سلمان از فرصت اجلاس سران برای بیرون آمدن از شرایط دشواری که بر او تحمیل شده بود، به خوبی استفاده کرد.
هرچند کمی خوش اقبال نبود تا دستان بن زاید، سیسی و حمد بن عیسی را نیز می¬فشرد و آنان را به گردش مقابل دوربین ها و عکاسان می¬برد. بنابراین بن سلمان از این اجلاس قصد القای این پیام را به دولت بایدن داشت که او اگرچه حاکم دوفاکتوی عربستان است، اما بسیاری از تصمیمات مهم سیاسی و امنیتی توسط او اتخاذ می شود.
متغیر دوم؛ مدیریت رفتار منطقه ای قطر
همراستا با آمادگی عربستان برای مواجهه با دولت بایدن، بخش دیگری از الگوی رفتاری عربستان در قبال قطر برآمده از مدیریت رفتار منطقه ای دوحه و در ارتباط با سه مسئله ایران، ترکیه و یمن است. بحران محاصره قطر باعث شد تا دوحه برای خنثی سازی تهدیدات و همزمان کاستن از سطوح آسیب پذیری به دلیل محاصره مرزهای زمینی، دریایی و هوایی، به سمت تهران و آنکارا متمایل شود.
گسترش مبادلات اقتصادی و افزایش سطوح همکاری های نظامی و امنیتی با ترکیه باعث شد تا قطر بیش از پیش به سمت استقلال عمل بیشتر در سیاست خارجی خود حرکت کند. عدم همراهی با پروژه فشار حداکثری ترامپ علیه ایران و حمایت از گفت وگوهای منطقه ای با تهران و همزمان تقویت عناصر شکل دهنده به روابط اخوانی با ترکیه بخشی از الگوی رفتار منطقه ای دوحه است که عربستان آن¬را در تضاد با اصول شورا و هیمنه خود بر این سازه عربی می داند.
احتمال مذاکرات جدید بین ایران و تیم بایدن بر سر برجام و آنچه عربستان برجام پلاس پلاس یعنی ضمیمه های موشکی و منطقه ای می داند یکی از دلایلی است که ریاض سعی دارد مجددا یک اتحادی را در شورای همکاری برای فشار بر ایران و گنجاندن مطالبات دول عربی و گرفتن امتیازات از دولت آمریکا ایجاد کند.
در این میان شاید یکی دیگر از دلایل مهم برای عربستان که بر آرایش میدانی و صف بندی¬ها جدید بخصوص در یمن تاثیرگذار است، مدیریت رفتار قطر و همزمان ترکیه در حمایت از حزب الاصلاح اخوانی در یمن است که در مقطع کنونی دچار اصطکاک با عربستان نیز شده اند.
بیم از آنکه با پیشروی¬های انصارالله در استان مارب و از دست رفتن یکی از مهمترین پایگاه های منصور هادی و اصلاح بعنوان متحد عربستان، ترکیه و قطر نیز فرصت را برای حمایت از اخوان در یمن فراهم ببینند، باعث شده تا عربستان با مصالحه دوجانبه با قطر، به زعم خود زمینه را برای مدیریت رفتار دوحه در حمایت از اصلاح در یمن مناسب ببیند.
بنابراین شکست محاصره قطر بخشی از علل نزدیکی ریاض به دوحه برای مدیریت رفتارهای گریز از مرکز مقامات قطری است که بحران 5 ژوئن 2017 نتوانست آنرا محقق سازد و از اینرو عربستان به خیال خود می تواند در یک روند بدون چالش و مبتنی بر برقراری روابط بر آن نظارت بیشتری داشته باشد. در این میان اما به دلیل فرآیند هویت یابی قطر در نظام منطقه ای خاورمیانه و همزمان تعارض منافع با امارات عربی متحده، سودای عربستان برای بازگرداندن هیمنه خود به شورای همکاری مبتنی بر نوعی از اختلال ادراکی این کشور در فهم از روندهای متغیر، پویایی ها و الگوهای دوستی و دشمنی در منطقه است.

 

منابع پژوهش در دفتر پژوهشکده موجود است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟