چرا فقط تونس توانست؟!

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
چندی پیش شاهد ده سالگی جنبش بهار عربی در خاورمیانه بودیم. هفده دسامبر 2010 محمدبوعزیزی دستفروشی در شهری کوچک در جنوب تونس مقابل ساختمان فرمانداری خود را آتش زد. خودسوزی وی منجر به شعله ور شدن تظاهرات در تونس شده و دامنه ی آن به کشورهای مصر، لیبی و سوریه رسید و نام بهارعربی را به خود گرفت.

به نظر میرسد هیچ یک از این کشورها چندان در گذار به دموکراسی موفق نبوده اند. تونس تنها کشوری است که وضعیت دموکراسی در آن نسبت به ده سال قبل بهتر شده است اما نه مصر و نه لیبی و سوریه پیشرفتی در این زمینه نداشته اند.

گذار به دموکراسی نیازمند پیش شرط هایی است که به نظر می رسد هیچ یک از این کشورها از این پیش شرط ها جهت گذار به دموکراسی برخوردار نبوده اند:

جامعه‌ی مدنی

جامعه ی مدنی (به معنای گروههای خودسامان و خودنظام بخش برخوردار از هویت صنفی و استقلال از دولت که ممکن است درون هر نهاد اجتماعی یا سیاسی مفروضی وجود داشته باشند) خواه قبل از نابودی عملی دولت غیردموکراتیک و خواه بعد از آن، توسعه یافته و نقشی قاطع در تاثیرگذاری بر نظام سیاسی ایفا می کند. از منظر اغلب نظریه پردزاران اگر نگوییم جامعه ی مدنی تنها پدیده ی اساسی گذار دموکراتیک، حداقل یکی از جلوه های اساسی است که شکل می گیرد و در طی فرایند گذار، به عاملی تاثیرگذار بدل می شود. در هیچ یک از این کشورها شاهد جامعه ی مدنی تاثیرگذاری نمی باشیم که بتواند بر فرایند گذار دموکراتیک تاثیر گذار باشد.

اقتصاد

شاخص توسعه ی اقتصادی یکی دیگر از عوامل مهم گذار دموکراتیک می باشد. هیچ یک از این کشورها دارای اقتصاد قوی نبوده اند و در طول این ده سال به توسعه ی اقتصادی چشم گیری دست نیافته اند. اقتصاد قوی باعث رشد طبقه ی متوسط شده و کشورها را در مسیر دموکراسی خواهی قرار می دهد. این کشورها دارای طبقه ی متوسط قوی دموکراسی خواه نبوده اند و در این مسیر تحولی نیز نداشته اند.

منبع:http://www.faratab.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟