ناوالنی و کش مکش روسیه و امریکا در دوران بایدن

 
در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در مورد نقش شورای امنیت که عمدتا مربوط به مقابله با خطرات و تهدیدات تاثیرگذار بر امنیت بین المللی است جلسه ای پیشنهادی را برای بحث درباره تحولات جزئی و داخلی در یک کشور را شاهد هستیم که به طور خاص دخالت در امور داخلی گفته می شود. این موضعگیری تماما با منشور ملل متحد ناسازگار است و بدان معناست که تلاش های این سازمان بین المللی پراکنده و به دور از موضوعات اصلی موثری هستند که امنیت، ایمنی و ثبات جهان در گرو آن تصمیمات است.
 

روابط روسیه با غرب نقش کلیدی در شناخت بهتر چگونگی تغییرات سیستم جهانی ایفا می کند. البته تغییرات در ریاست جمهوری ایالات متحده نقش مهمی در تعیین بسیاری از راهبردهای سیستم بین المللی، حداقل برای چهار سال ایفا می کنند. در مورد روسیه/پوتین در دو دهه گذشته، این کشور توانست بسیاری از موضوعات داغ منطقه ای و بین المللی را تحت تأثیر قرار دهد، اما با درجه کمتری از نفوذ ایالات متحده؛ به عنوان مثال واشنگتن می تواند تحریم های مختلف و سختی را علیه بسیاری از متحدان روسیه و حتی خود روسیه اعمال کند، این در حالی است که مسکو فقط می تواند بصورت نمادین و در موارد بسیار محدود از تحریم ها جلوگیری یا آنها را تلافی کند. 

این چارچوب کلی اهمیت تصمیم برای تمدید پیمان جدید محدودیت سلاح های استراتژیک را برای پنج سال دیگر، منتهی به فوریه 2026 نشان می دهد، پیمانی که سقف تعیین شده برای هر کشور را برای تعداد سلاح های هسته ای دو طرف تعیین می کند. این مانع از یک مسابقه تسلیحاتی جدید می شود، و تصمیم تمدید در درجه اول بر عهده رئیس جمهور بایدن است، که به تصمیم قبلی رییس جمهور ترامپ مبنی بر عدم تمدید آن پیمان به طور خاص و تمایل خود به تولید سلاح هسته ای ایالات متحده بدون محدودیت پایان داد. 

ویژگی این تمدید این است که مانع از احتمال ورود به یک رقابت هسته ای جدید که باعث بالا رفتن سطح تنش نه تنها بین این دو قدرت بزرگ هسته ای بلکه در سطح بین الملل می شود. این فرصتی را برای هر کشوری با توانایی هسته ای محدود یا در ابتدای راه فراهم می کند تا با قدرت به سمت داشتن بیشترین تعداد بمب هسته ای در اندازه های مختلف حرکت کند. به این ترتیب، از طرفی می توان از اقدام روسیه و آمریکا به علت ایفای نقش و مشارکتشان در امر تنش زدایی بین المللی ولو اندک و جزئی و از سوی دیگر تمرکز بر موضوعات فوری جهانی و منطقه ای که به همکاری تنگاتنگ بین المللی خصوصا از سوی قدرت های بزرگ نیازمند است قدردانی کرد. اما این دیدگاهِ نسبتا آرمانگرایانه به شروط اساسی نیاز دارد که شاید مهمترین و اولین آنها کنار گذاشتن توهمات سلطه مطلق بر امور دیگران و تلاش برای تغییر سیستم های حاکمیتی باشد که غرب آنها را مغایر با اهداف خود می داند. ثابت شده است که چنین سیاست هایی ناموفق بوده و دروازه طلایی بسیاری از بحران ها در بسیاری از کشورهای جهان است. مشابه این گونه سیاست ها به شدت نیازمند تغییر بنیادین است و باید به سوی سیاست هایی همچون احترام به آزادی ملت ها در انتخاب سرنوشت پیش رفت. اگر توصیه ای به یک طرف یا طرف دیگر می شود باید به دور از فشارها و تهدیدها در چارچوب روابط متعادل و احترام به اصول حاکمیت ملی باشد و نه اقدام علیهشان. 

آنچه اکنون در راهروهای شورای امنیت در مورد برگزاری جلسه ای غالباً غیررسمی برای بحث در مورد موضع دولت روسیه در قبال قضیه ناولنی جاری است به ما مثالی بارز و زنده از همپوشانی تعدد و اختلاط هنجارهایی را که بر اساس آن تصمیم های بین المللی اتخاذ شده است، ارائه می دهد، همچنین تایید می کند که کنار گذاستن سیاست های هژمونی غربی امری آسان نیست و چندین دهه طول می کشد تا ساختارهای قدرت در کل سیستم بین الملل تغییر کند و یک سیستم چند قطبی با عدالت و توازن بیشتر ایجاد شود. 

در مورد نقش شورای امنیت که عمدتا مربوط به مقابله با خطرات و تهدیدات تاثیرگذار بر امنیت بین المللی است جلسه ای پیشنهادی را برای بحث درباره تحولات جزئی و داخلی در یک کشور را شاهد هستیم که به طور خاص دخالت در امور داخلی گفته می شود. این موضعگیری تماما با منشور ملل متحد ناسازگار است و بدان معناست که تلاش های این سازمان بین المللی پراکنده و به دور از موضوعات اصلی موثری هستند که امنیت، ایمنی و ثبات جهان در گرو آن تصمیمات است. همچنین از لحاظ بسیاری استانداردها و معیارها غیرمنطقی است و منابع جهان را برای اموری بی فایده هدر می دهد. به خصوص که همه می دانند شورای امنیت به دلیل داشتن حق وتو به محکومیت رسمی مسکو قادر نخواهد بود. هیچ کس با بازداشت مخالفین سیاسی و یا دگراندیشان مسالمت آمیز که آرزوی تغییرات در کشورشان را دارند موافق نیست تا زمانی که این امر در چارچوب ضوابط قانونی کشور باشد و دخالت خارجی به همراه نداشته باشد. چه بسا ناولنی همدلی بسیاری از مردم جهان را به دست آورد اما مداخله کشورهای غربی در این مسیر هدف او را تخریب کردند و او را در عرصه کشاکش بین روسیه و رقبای خود قرار داد و از چارچوب ملی که می توانست منجر به یک تغییر حساب شده و مطلوب شود خارج کرد. شاید بازنگری به سیاست های خود در این زمینه برای غرب سودمندتر باشد. 

در مقابل مسکو نیز باید در مواضع خود در قبال مخالفین که اختلالی در حاکمیت این کشور ایجاد نمی کنند بازنگری کند به گونه ای که هیچ مخالف ملی را در چارچوب قوانین عمومی محدود نکند. حمایت از مخالفان در هر کشوری به عنوان وسیله ای برای مداخله و تغییر اجباری، سرانجام دردناکی را برای مردم به دنبال دارد. موارد ونزوئلا، فلسطین، ایران، عراق، یمن، سوریه، لیبی و ارامنه در آذربایجان نمونه هایی از نتایج خونینی هستند که از نظر شدت و بزرگی مثل اعلایی از نمونه های همنوع خود هستند. بزرگترین پارادوکس این است که عاملان این بحران ها و عواقب وخیم آنها، جستجوی راه های عادلانه برای برون رفت از آنها را نادیده می گیرند و به دنبال تثبیت نقش های منفی خود در برابر حقوق بشر و منشور سازمان ملل هستند، به گونه ای که رنج مردم و اعتماد خود را نسبت به همه کسانی که ادعای حقوق بشر دارند را از دست می دهند. 

اصلاح نظم جهانی به تلاش زیادی نیاز دارد و تحقق آن در گرو اتحاد همه قدرت ها و کشورهایی است که هدف مداخلات غربی قرار گرفته اند. برای ایجاد تغییرات واقعی لازم است اصول عدالت، برابری و تعادل در تعهدات بازنگری شود. جهان برای ایفای نقش های تعیین شده خود به سازمان های بین المللی احتیاج دارد نه اینکه آنها را عمداً کنار بگذارد. کجاست حضور شورای امنیت در قضایای عدالت در توزیع واکسن کوید – 19، حمایت و پشتیبانی از پناهندگان در آفریقا، قضیه نقض حقوق مردم اتیوپی توسط دولتش در تیگرای، فشارهای اتیوپی برای اشغال بی چون و چرای سرزمین های سودان و در رفتار یک جانبه اش برای نادیده گرفتن حق انسانی و تاریخی مردم مصر و سودان درباره رود نیل، در قضیه اشغالگری اسرائیل و نقض حقوق فلسطینی ها، در مداخلات ترکیه در لیبی، در حمایت قطر از تروریسم، فاجعه روهینگیا در میانمار و سرنوشت تاریک اویغورها در چین، و بسیاری دیگر از این دست مسائل. فهرست طولانی از مسائل و بحران هایی که نیاز به اقدام سریع و پیشگیرانه دارند، اما تعدد رویکردها و نگاه ها با یک چشم همیشه جهان را در آستانه فرو رفتن در گودالی از آتش قرار می دهد.

 

منبع:http://irdiplomacy.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *