انگیزه های غیرمتداول اردوغان در حمایت از باکو

اقتصاد ضعیف مانع از سیاست خارجی فعالانه ترکیه نمی شود

 
در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
از زمان آغاز دور جدید خصومت ها در ناگورنو-قره باغ، اظهارات آنکارا با باقی جامعه بین المللی تفاوت قابل توجهی داشته است: سازمان ملل، اتحادیه اروپا و حتی روسیه و ایران خواستار آتش‌ بس شدند، اما ترکیه حمایت بی قید و شرط خود از جمهوری آذربایجان را مطرح کرد و گفت بدون یک راه حل دوام آوردنی آتش بس بی معناست. این موضع گیری ترکیه نشان دهنده یک تغییر گسترده تر در سیاست خارجی این کشور مبتنی بر اعتماد از دست رفته به دیپلماسی بین المللی، تمایل بیشتر به مشارکت مستقیم در درگیری های منطقه ای با هدف دستیابی به ارتباط و نفوذ و تمایل به سرمایه گذاری روی محبوبیت داخلی ناشی از این اقدامات است.
 

دیپلماسی ایرانی: از زمان آغاز دور جدید خصومت ها در ناگورنو-قره باغ، اظهارات آنکارا با باقی جامعه بین المللی تفاوت قابل توجهی داشته است: سازمان ملل، اتحادیه اروپا و حتی روسیه و ایران خواستار آتش‌ بس شدند، اما ترکیه حمایت بی قید و شرط خود از جمهوری آذربایجان را مطرح کرد و گفت بدون یک راه حل دوام آوردنی آتش بس بی معناست. این موضع گیری ترکیه نشان دهنده یک تغییر گسترده تر در سیاست خارجی این کشور مبتنی بر اعتماد از دست رفته به دیپلماسی بین المللی، تمایل بیشتر به مشارکت مستقیم در درگیری های منطقه ای با هدف دستیابی به ارتباط و نفوذ و تمایل به سرمایه گذاری روی محبوبیت داخلی ناشی از این اقدامات است.

موضع گیری ترکیه در قبال ناگورنو-قره باغ را می توان پیش از هر چیزی از طریق روابط نزدیک عاطفی و هویتی آن با جمهوری آذربایجان توضیح داد. ترک ها و آذربایجانی ها به زبان های نزدیک به هم صحبت می کنند و خود را بخشی از یک خانواده بزرگ تر ترک می دانند که تا آسیای میانه گسترش یافته است.

ترکیه همچنین بارها از موضع جامعه جهانی در رابطه با مناقشات ناگورنو-قره باغ قاطعانه انتقاد کرده است. از زمان پایان جنگ سرد، سازمان ملل و قدرت های غربی بارها به اقدامات دولت هایی مانند صدام حسین در عراق یا ولادیمیر پوتین در روسیه برای به دست آوردن قلمرو با زور، واکنش تندی نشان داده اند. ترکیه ادعا می کند که در مورد ناگورنو-قره باغ، واکنش بین المللی نادیده گرفتن سرزمین های جمهوری آذربایجان با یک استاندارد دوگانه بوده است. درگیری در قلمرو جمهوری آذربایجان در سال 1991 به یک جنگ مسلحانه با ارمنستان تبدیل شد که به اشغال این منطقه و حتی مناطق اطراف آن توسط ارمنستان پایان یافت و منجر به آوارگی نزدیک به 1 میلیون نفر شد. وسعت سرزمین های اشغالی حدود 20 درصد از کل سرزمین جمهوری آذربایجان است و ترکیه در واکنش به این اغال مرزهای خود با ارمنستان را در سال 1993 بست. فرانسه، روسیه و ایالات متحده برای مدت طولانی طرفین را به سمت حل و فصل مشکلات سوق داده اند.

حمایت سیاسی ترکیه از جمهوری آذربایجان همچنین در میانه یک دوره تعمیق همکاری های اقتصادی و نظامی صورت می گیرد. ترکیه با اعزام مشاوران و ارائه برنامه های آموزشی منظم و همچنین انتقال دارایی های استراتژیک مانند هواپیماهای بدون سرنشین، نقش قابل توجهی در اصلاحات ارتش جمهوری آذربایجان ایفا کرده است. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، گفته تنها خروج نیروهای ارمنی از قره باغ و سرزمین های اشغالی جمهوری آذربایجان می تواند راه حلی برای درگیری باشد. اما این مساله با خطر تبدیل شدن مناطق مورد مناقشه به صحنه ای برای رویارویی ترکیه و روسیه همراه است. روسیه تا کنون تمایلی به درگیری نشان نداده و در قیاس با ترکیه، نقشی متعادل کننده ایفا کرده است. مسکو در عین تمایل تاریخی و مذهبی به روابط با ایروان، به حفظ روابط سیاسی خود با باکو نیز اهمیت می دهد.

در رابطه با ترکیه، جهان در حال حاضر شاهد تحولی در سیاست خارجی و امنیتی این کشور است. آنکارا به یک بازیگر جدی تر در سیاست خارجی تبدیل شده و تمایل بیشتری به استفاده از قدرت سخت خود و مشارکت مستقیم در درگیری های منطقه ای نشان می دهد. از این رو، درک عوامل محرک ترکیه در این رویکرد اهمیت دارد. دست کم سه توضیح متفاوت وجود دارد.

اولی، به نظم جهانی مربوط می شود. جدایی دیپلماتیک ایالات متحده از اروپا در همسایگی ترکیه، خلا قدرت ایجاد کرده که می تواند به طور بالقوه اتحادیه اروپا را به یک بازیگر خارجی و امنیتی با نفوذ تبدیل کند و با این حال، اتحادیه اروپا هنوز نتوانسته بر اختلافات داخلی خود غلبه کند. ترکیه از این نقصان استراتژیک استفاده کرده است.

دومی، ایدئولوژی سیاسی حزب حاکم عدالت و توسعه و اردوغان است. اردوغان بارها از رهبران سابق ترکیه به دلیل سیاست خارجی بیش از حد همسو با منافع ایالات متحده به شدت انتقاد کرده و وعده داده با تبدیل شدن به یک بازیگر با نفوذ منطقه ای، ترکیه را به جلال سابق خود بازگرداند. این سیاست که گاهی «نو-عثمانی» خوانده می شود، توجه رای دهندگان ترکیه را به خود جلب کرده است. بدین ترتیب، سیاست خارجی به بخشی اساسی در داستان ظهور ترکیه تبدیل شده است. 

سومی و آخری، به سیاست های هر روزی مربوط می شود. یک سوال اساسی وجود دارد درباره اینکه ترکیه تواایی ایفای نقش نظامی در شمار فزاینه صحنه های بین المللی را دارد؟ این سوال به ویژه با توجه به مشکلات اقتصادی ترکیه در نتیجه شوک همه گیری کرونا و نبود اصلاحات و عدم توازن ساختاری طولانی مدت، مطرح است. تولید ناخالص داخلی ترکیه از سال 2013 که به 951 میلیارد دلار و اوج خود رسیده بود، هر ساله کاهش داشته و در سال 2019 به 754 میلیارد دلار رسیده است. عملکرد بد اقتصادی بر محبوبیت حزب عدالت و توسعه تاثیر منفی سیاسی داشته و به کاهش حمایت از حزب تا 31 درصد در اوت 2020 انجامیده است. اما پاسخ سوال آنهایی که تصور می کنند اقتصاد ضعیف سرانجام سیاست خارجی فعالانه اردوغان را مهار می کند، احتمالا منفی است. مداخله ترکیه در سوریه، لیبی و حالا هم ناگورنو-قره باغ نشان داده که اقتصاد احتمالا محدودیتی برای سیاست خارجی سخت ترکیه به شمار نمی رود و حتی عامل آن است. درگیری ها این تصور را که ترکیه کشوری در محاصره است و به طور مداوم توسط بازیگران خصمانه مورد حمله قرار می گیرد، پررنگ تر و نوعی احساس نیاز به رهبری قوی ایجاد می کنند. اما مهم تر اینکه این درگیری ها یک دوگانگی کاذب ایجاد و رای دهندگان را به انتخاب بین رفاه اقتصادی و امنیت ملی وادار می کنند. 

این معضلی است که سیاست گذاران ترکیه با آن مواجه هستند. سیاست خارجی مبتنی بر شعارهای جنگی، قدرت سخت و بدخیمی غرب می تواند از نظر سیاسی در کوتاه مدت مفید باشد، اما در بلند مدت با ثبات اقتصادی همخوانی ندارد. و با این حال، این عملکرد اقتصادی کشور است که در نهایت سرنوشت رقابت های سیاسی بعدی ترکیه را رقم خواهد زد.

منبع: کارنگی اروپا / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟