هادی سیدافقهی، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با «سیاستپارسی» در این باره معتقد است: «با انصراف ادیب بسیار محتمل است که لبنان تا مدتها دولت نداشته باشد؛ اتفاقی که به دلیل ادامه آشفتگی در لبنان، رژیم صهیونیستی، آمریکا و حتی غرب بیشترین بهره سیاسی را از آن خواهند برد.»
* به نظر شما دلایل کنارهگیری مصطفی ادیب از تشکیل کابینه جدید لبنان چه بود؟
کنارهگیری ادیب از نخستوزیری را میتوان با ذکر سه دلیل عمده بررسی کرد؛ دلیل نخست آن مرتبط با شخصیت، وضعیت و کاریزمای اوست. چون او تا پیش از آن که به عنوان نخستوزیر انتخاب و اعلام شود گمنام بود و از عمق باشگاه سیاسی رجال لبنان چه از سوی اهل تسنن، چه شیعه و چه مسیحی دور بود. او مدتی در دانشگاههای لبنان تدریس میکرد و مشاور حقوقی نخستوزیر اسبق لبنان بود. او مسوولیت کلیدی در انجام کارهای اجرایی سنگین در سطح نخستوزیری را نداشت. مساله بعد درگیری امل با او بود. از طرفی، نبیر جردی در دیدار با دیوید شنکر، معاون وزیر خارجه آمریکا از او میخواهد از برخی چاههای نفت و گاز لبنان به نفع اسرائیل بگذرد و مجوز آن را از پارلمان بگیرد اما او اعتراض میکند و شنکر در بازگشت، موضوع را با مقامات ایالات متحده مطرح میکند. به دنبال آن، معاون سیاسی نبیر جردی از سوی آمریکا تحریم میشود. نبیر جردی هم تلافی این اتفاق را سر ادیب درمیآورد و میگوید اگر میخواهی به نخستوزیری تو رأی مثبت بدهیم باید نظر خلیل وزیر امور دارایی شود. ادیب هم تحت فشار بود و از سویی قرار بود کابینه تکنوکرات تشکیل دهد. اینها را میتوان از جمله دلایل شخصی ادیب برای کنارهگیری مطرح کرد. دلایل دیگر ادیب برای کنارهگیری مربوط به مسائل درون لبنانی بود. بسیاری از احزاب و گروهها در ظاهر قضیه حامی ادیب بودند که پشت آن رییسجمهوری فرانسه بود. در واقع، این امانوئل ماکرون بود که در تماس با ادیب از او خواست تشکیل کابیه دولت لبنان را به عهده بگیرد. این اتفاق بعد از سفر اول ماکرون به بیروت رخ داد. ماکرون از او خواست اصلاحاتی جدی را در کابینه ایجاد کند. از سوی دیگر، حزبالله و امل در ابتدای معرفی ادیب موضع مثبت گرفتند. دیگر گروههای منتسب به جریان 14 مارس مانند سعدحریری و کمال جمیلات نیز در ظاهر او را تأیید کردند اما قول ندادند در کابینه حاضر شوند. او در حالی به دنبال تشکیل یک نظام مدنی بود و میخواست طایفهگری را به سادگی از بین ببرد که بعد از استقلال لبنان همیشه سیستم سهم خواهی مذهبی برقرار بوده است؛ اینکه هر یک از مذاهب مسیحیت، شیعیان و سنیها چقدر سهم داشته باشند؛ مشابهی سیستمی که درحال حاضر در عراق نیز وجود دارد. بنابراین تشکیل دولت مدنی با این طوایف و اتفاقات مختلف جور درنمیآمد. همچنین در درون لبنان، گروهها و احزاب نیز به ادیب کمک نکردند تا او کابینهای کارآمد را تشکیل دهد.
* نقش کشورهای دیگر مانند آمریکا یا فرانسه در این مساله چه بوده است؟ به نظر میرسد اصلاحاتی که ماکرون گفته بود باید انجام شود توان اجرایی شدن در لبنان ندارد، با این حال کشورهای غربی مصر هستند تا لبنان را به سمت این اصلاحات بکشانند. نظر شما در این باره چیست؟
نقش بازیگران خارجی در این مساله بسیار مهم است؛ چه بازیگران منطقهای و چه بازیگران بینالمللی. همه اینها در قضیه بر سر کار آمدن ادیب اتفاق نظر نداشتند. سعودیها با او موافق نبودند، از سوی دیگر، حزبالله لبنان و جریانهای شیعی موضع گرفتند. آمریکاییها نیز چندان موافق او نبودند. اسرائیل هم روی خوش نشان نداد چراکه معتقد بودند ادیب ارتباط خوبی با حزبالله و عمل دارد و میتواند دردسر ایجاد کند. از طرفی، پروندههای سنگین و کمرشکنی نیز پیش روی ادیب بود که اگر میخواست نخستوزیر شود با مشکلات عدیدهای مواجه میشد؛ از جمله اینکه بحث تحریم و فشار امریکا و انفجار بندر بیروت که تأثیر گستردهای بر مسائل اقتصادی و اجتماعی لبنان گذاشته است. شیوع ویروس کرونا نیز بر فعالیتهای اقتصادی مردم این کشور تأثیر منفی گذاشته است. در این میان، لبنان مثل ایران از امکانات گسترده بهرهمند نیست بنابراین از میشل عون، ریاستجمهوری درخواست تمدید مهلت برای چیدمان کابینه کرد، اما این اتفاق نیفتاد و همه اینها در نهایت موجب شد تا ادیب از مقام خود کنارهگیری کند.
درباره اظهارات ماکرون پیرامون اعمال اصلاحات در لبنان باید گفت بحث اصلاحات و اجرای آن در لبنان تقریباً شبهمحال است. به دلیل شرایط استثنایی لبنان، رسیدن به اجماع سیاسی در این کشور بسیار سخت و پیچیده است. در واقع، آنها با صحبت نمیتوانند به نتیجه برسند وقتی مدام تقصیر انفجار بندر بیروت را به گردن یکدیگر میاندازند؛ پس از انفجار طرفداران آمریکا، عربستان و 14 مارسیها بلافاصله این اتفاق را تقصیر حزبالله انداختند. حزبالله منکر و مدعی شد حتی گلولهای در این منطقه از سوی ما وجود نداشته و دقیقاً انفجار در انبارهایی اتفاق افتاده که دست 14 مارسیها بوده است. در این میان، امانوئل ماکرون به کشور و مردم لبنان جسارت کرد. او با حضورش در لبنان به نوعی نشان داد که شما عرضه ندارید و شایسته اصلاحات نیستید و برای بهبود وضعیت ما باید به شما کمک کنیم که البته باعث خشم مقامهای لبنانی هم شد.
*ادیب در مقطعی اعلام کرد که گروههای سیاسی در لبنان هنوز برای اتحاد انگیزه کافی ندارند. این یعنی اینکه لبنانیها در مورد نخستوزیر بعدی نمیتوانند به توافق برسند. آیا ممکن است دوباره لبنان تا مدتها دولت نداشته باشد؟
بسیار محتمل است که لبنان تا مدتها دولت نداشته باشد؛ زیرا سعدحریری که مدتی بعد از کشته شدن پدرش، نخستوزیر شد کمی از مقبولیت و حمایت سیاسی بین اهل سنت برخوردار بود به عنوان مثال، مفتی اهل سنت لبنان و عربستانسعودی به شدت طرفدار او بودند. بعد از استعفای حریری و تحرکات مردمی او استعفا داد؛ در آن بحبوحه و اغتشاش ها حریری صحنه را به یکباره ترک کرد بنابراین اثر نامطلوبی بر وضعیت لبنان گذاشت. با این توضیح به نظر میرسد در حال حاضر حمایت کاملی از حضور سعد حریری از سوی حزبالله و عمل صورت نخواهد گرفت. در این وضعیت که حریری هم نخستوزیر نشود پس چه کسی میتواند بر این مسند بنشیند؟ آیا میتوان نخستوزیری پیدا کرد که حاشیه نداشته باشد، جزو گروههای حشد شعبی و 14 مارس نباشد و همزمان جزو رجال باشد؟ چنین شخصی را باید از کره مریخ بیاورند.
*با این وضعیت در هفتههای آینده چه اتفاقی برای لبنان و دولت آن پیش خواهد آمد؟
همه این اتفاقها نشان میدهد که درحال حاضر لبنان وارد تونل تاریکی شده و حل مسائل این کشور پیچیدهتر شده است. راهکار چنین وضعی این است که در ابتدا بازیگران منطقهای و بینالمللی باید با هم بر سر دولت جدید لبنان به توافق برسند. این موضوع هم تا قبل از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا میسر نیست؛ زیرا اینکه جو بایدن به عنوان رییسجمهوری ایالات متحده انتخاب شود یا دوباره دونالد ترامپ بر این صندلی تکیه بزند به دلیل تفاوت در زاویه نگاه، رویکرد و تاکتیکهای جمهوریخواهان و دموکراتها در سیاست خارجی متفاوت از هم است. بنابراین تصور بر این است که تا قبل از این انتخابات بعید است لبنان به اجماع سیاسی در انتخاب نخستوزیر دست یابد.
*اینکه لبنان دولت قوی نداشته باشد بیشتر از همه به نفع چه گروهها و کشورهایی است؟
کشورهایی که از وضع آشفته لبنان بهره سیاسی خواهند برد رژیم صهیونیستی، آمریکا و حتی غرب است چون هر چقدر بین شخصیتهای لبنانی مشکل و اختلاف بیشتر شود آنها میتوانند امتیازهای بیشتری را به نفع خود از این کشور بهدست آورند آن هم وقتی که اوضاع اقتصادی لبنان به مرحله بحرانی و فوقبحرانی رسیده است که همه اینها از خلا قانونی و حکومتی لبنان نشات میگیرد.
منبع:https://siasateparsi.com/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.