عادیسازی روابط بین رژیم صهیونیستی ابتدا با امارات متحده عربی و سپس بحرین این سناریو را برجسته کرده است که احتمالاً تلآویو در پرتو این روابط خواهان حضور نظامی در منطقه نیز خواهد بود. هرچند اهداف رژیم صهیونیستی را باید کمی عمقیتر تحلیل کرد و عواقب آن را موردبررسی قرار داد.
درواقع رژیم صهیونیستی با دو هدف تلاش دارد تا حوزه نفوذ خود را گسترش دهد؛ هدف نخست اینکه مقامات رژیم صهیونیستی در تلاش هستند تا مقوله تاریخی تورات قدیم را که ناظر بر احیای طرح اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات است عملیاتی سازند.
وجود دو خط موازی آبیرنگ در پرچم رژیم صهیونیستی بر این امر صحه میگذارد و مقامات رژیم اسرائیل در طول نزدیک به هشتاد سال گذشته در تلاش هستند تا این شعار را به هر شکل ممکن در عرصه جغرافیای منطقه زنده نگه دارند.
حضور رژیم صهیونیستی در سودان جنوبی و اتیوپی نشان میدهد که بخشی از شعار از نیل تا فرات محقق شده و اکنون بیش از 10 هزار کارشناس نظامی و امنیتی رژیم اسرائیل در این دو کشور آفریقایی یعنی سودان جنوبی و اتیوپی حضوری فعال دارند.
از منظر دیگر تلاش مقامات رژیم صهیونیستی برای تکمیل این شعار نزدیک شدن اسرائیل به فرات است که اکنون مقامات تلآویو تلاش میکنند تا با حضور در عراق و اقلیم کردستان به اهداف خود که همان اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات است دست پیدا کنند.
هدف دوم از حضور رژیم صهیونیستی در کشورهای خلیجفارس این است که رابطه این رژیمها با ایران را در حوزههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی قطع کنند. اعتقاد مقامات اسرائیل که بر اساس تفکرات رئیس سابق رژیم صهیونیستی یعنی شیمون پرز پایهریزی شده این است که از رهگذر عادیسازی رابطه بین تلآویو و کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس تا سال ۲۰۲۵ حجم مبادلات تجاری بین این رژیم و کشورهای حوزه خلیجفارس سالانه به هفتاد میلیارد دلار بالغ شود.
از سوی دیگر مقامات رژیم صهیونیستی بر این اعتقاد هستند که حضور نظامی و امنیتی این رژیم در آنسوی ساحل خلیجفارس به کاهش نفوذ جمهوری اسلامی ایران منجر خواهد شد. ضمن اینکه تسلط رژیم صهیونیستی بر بخشی از خلیجفارس میتواند به ایجاد مزاحمت برای کشتیهای ایرانی در این منطقه منجر شود.
لذا طبیعی است که این حضور مزاحمتهایی برای ایران ایجاد خواهد کرد و سطح عملیات جاسوسی رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی افزایش پیدا خواهد کرد. درعینحال ممکن است تلآویو در آینده علاوه بر خلیجفارس حضور نظامی خود را در تنگه استراتژیک بابالمندب در دریای سرخ تثبیت و مزاحمتهایی برای کشتیهای تجاری ایران ایجاد کند.
همچنین از دید رژیمهای مرتجع عرب حاشیه جنوبی خلیجفارس، حضور نظامی رژیم صهیونیستی میتواند موازنه قدرت را به نفع این رژیمها تغییر دهد، زیرا اسرائیل به لحاظ نظامی این توانمندی را دارد که در تقابل با ایران قرار گیرد.
این در حالی است که ایران هوشمندانه تحرکات رژیم اسرائیل را در آنسوی ساحل خلیجفارس برای واکنش مقتضی و سنجیده زیر نظر خواهد گرفت البته رژیمهای مرتجع عرب بهشدت در پی این هستند که نوعی تقابل بین تهران و تلآویو صورت بگیرد تا در پرتو آن یک اجماع جهانی احتمالی علیه ایران تشکیل شود.
در ادامه این نکته را نیز باید در نظر داشت که در چنین شرایطی به دلیل مخالفت ملتهای اسلامی با حضور نظامی اسرائیل در خلیجفارس، رژیمهای مرتجع عرب مانند بحرین و امارات و حتی عربستان در آینده با چالشهای جدی در داخل و منطقه مواجه خواهند شد. اکنون ملت فلسطین با دو دشمن مواجه است؛ دشمن اول رژیم صهیونیستی است و دشمن دوم رژیمهای مرتجع عربی هستند که اکنون در کنار اسرائیل قرار گرفتهاند. سفر اخیر اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس به بیروت و نشست وی با رهبران جنبشهای مبارز فلسطینی و همچنین دیدار هنیه با سید حسن نصرالله، دبیر کل حزبالله به شکلگیری یک جبهه گسترده و مقاوم در مقابل رژیم صهیونیستی و رژیمهای مرتجع عرب منجر خواهد شد که این مسئله ازجمله مخاطرات جدی حضور اسرائیل در منطقه برای کشورهای میزبان آن خواهد بود.
در نهایت حضور نامشروع صهیونیستها در خلیجفارس ضریب آسیبپذیری این نیروها را افزایش خواهد داد؛ چراکه ملتهای عرب منطقه به لحاظ روانی و فرهنگی آمادگی پذیرش اتباع رژیم اسرائیل را ندارند و اینیک چالش جدی برای تلآویو به شمار میرود. همچنین ممکن است در آینده جنبشهایی بهصورت زیرزمینی برای ضربه زدن به منافع رژیم اسرائیل در کشورهای عربی شکل بگیرند.
منبع:https://www.scfr.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.