در طول چهار سال، دولت آمریکا، به ویژه شخص ترامپ تلاش کرده است تا روند صلح را به سرانجام برساند و نیروهای آمریکایی را از افغانستان خارج کند؛ لذا خلیلزاد را به عنوان نماینده ویژه ایالات متحده در امور افغانستان انتخاب کرد تا به روند صلح و خروج از افغانستان سرعت ببخشد.
خلیل زاد در این مدت تلاش بسیاری کرد و در تاریخ 29 فوریه سال 2020 توانست با طالبان به توافق جدیدی دست پیدا کند. در این توافقنامه، دو طرف متعهد شدند که پس از آزادی همه زندانیان طالبان توسط دولت افغانستان، گفتگوهای بین الافغانی را آغاز کنند.
این موافقتنامه درحالی امضا شد که به دولت افغانستان اجازه شرکت در مذاکرات ایالات متحده و طالبان داده نشد، لذا پس از امضای توافقنامه، اشرف غنی شرط جدیدی پیش روی این معامله قرار داد. وقتی ترامپ متوجه شد دولت افغانستان با اقداماتش قصد تخریب روند صلح را دارد، مایک پمپئو، وزیر خارجهاش را جهت مذاکره و ترغیب دولت افغانستان روانه کابل کرد.
پمپئو در ملاقات با مقامات افغان، آنها را تهدید کرد که در صورت تخریب روند صلح، کمکهای مالی افغانستان را یک میلیارد دلار کاهش خواهد داد. پس از سفر پمپئو، روند صلح تسریع شد و غالب زندانیان طالبان که توسط دولت دستگیر شده بودند، آزاد شدند و تنها تعداد 400 زندانی در زندان باقی ماندند و اشرف غنی با اعلام اینکه این زندانیان، افراد خطرناکی هستند، آزادی آنان را منوط به نظر لویه جرگه کرد و این اقدام اشرف غنی، مانع دیگری پیش روی روند صلحی بود که ترامپ آن را دنبال میکرد.
پس از برگزاری لویه جرگه، نمایندگان افغانی اعلام کردند که مشکلی در آزادی این افراد وجود ندارد. آنها بیانیه سیاسی صادر کردند و از دولت افغانستان خواستند که زندانیان باقی مانده را آزاد کند، اما با گذشت چند روز، استرالیا و همچنین دولت فرانسه از اشرف غنی خواستند که به دلیل اینکه برخی از این زندانیان سربازان آنها را کشتهاند، از آزادی آنها ممانعت کند و آنان را رها نکند و همین باعث شد تا مذاکرات بین الافغانی متوقف شود. با توضیحاتی که داده شد، سئوال اصلی این است که چرا فرانسه با آزادی اسرای طالب توسط اشرف غنی مخالفت کرد؟
در جریان مذاکرات بین خلیل زاد و طالبان، اتحادیه اروپا تلاش کرد تا در مذاکرات آمریکا و طالبان مشارکت داشته باشد و با مطرح کردن نگرانیهای خود درباره آینده افغانستان با سایر کشورهایی که در افغانستان نقش اصلی دارند، در این روند تأثیر بگذارد. رولند کوبیا، نماینده ویژه اتحادیه اروپا در افغانستان و همچنین مارکوس پوتزل، نماینده ویژه آلمان در افغانستان و پاکستان بارها به کشورهای منطقه سفر کردند و با مقامات آنها جلساتی برگزار کردند و در مورد نگرانیهای مشترک در مورد افغانستان صحبت کردند. اتحادیه اروپا خیلی تلاش کرد تا در معامله جدید بین ایالات متحده و طالبان نقش بسزایی داشته باشد، اما خلیلزاد به اروپا اجازه نداد که در مذاکرات نقش اصلی بازی کند و نقش اروپا را در روند سیاسی کم رنگ کرد. از این رو نگرانیهایی که اروپاییها درباره افغانستان داشتند، در توافق میان طالبان و ایالات متحده لحاظ نشد.
اروپا به موضوع افغانستان و ایران به عنوان اهرمی برای مقابله با یکجانبهگرایی آمریکا در صحنه بینالملل نگاه میکند. مشابه چنین وضعیتی را در سالهای ابتدایی قرن بیست و یکم شاهد بودیم. همان زمان که بوش بدون توجه به نقش اروپا و بیتوجه به نظر سازمان ملل به منطقه لشگرکشی کرد؛ تروئیکای اروپا در آن زمان با ورود به پرونده هستهای ایران تلاش کردند تا نقش اروپا را در تصمیمگیریهای مهم جهانی مهم جلوه دهند. وضعیت کنونی را میتوان به همان دوران تشبیه کرد. اروپا از خیرهسریهای ترامپ به ستوه آمده و بر سر یک موضوع ثالث (نسبتا حیاتی) به دنبال مچگیری از آمریکاست و نه یک موضوع دوجانبه.
منبع:https://www.scfr.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.