ابتکار کمربند جاده در سایه رقابت چین و ایالات‌متحده

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
ایراس: با اعلام رسمی ابتکار کمربند جاده از سوی «شی جین‌پینگ»، رئیس‌جمهور چین، در سال 2013 مشخص شد که یکی از کریدورهای اصلی این پروژه از مسیر خاورمیانه عبور می‌کند. دو کشور ایران و ترکیه در «کریدور اقتصادی چین-آسیای مرکزی- آسیای غربی» قرار دارند. ایران جز کشورهایی است که با چین برنامه «مشارکت راهبردی جامع» (که قرارداد 25 ساله با چین در همین راستا تعریف می‌شود) و ترکیه کشوری است که با چین برنامه «مشارکت راهبردی» به اجرا گذاشته است.

ابتکار کمربند جاده چین یا جاده ابریشم جدید منجر به سرمایه‌گذاری چین از آسیای شرقی تا اروپا می شود. برخی این پروژه را در راستای خیزش چین ارزیابی می‌کنند. این پروژه دو قسمت دارد: کمربند اقتصادی جاده ابریشم و جاده ابریشم دریایی. چین در نظر دارد برای اجرای این طرح، پروژه‌های زیر را در کشورهای هدف به انجام برساند: احداث خطوط راه‌آهن، احداث خطوط انتقال انرژی، احداث بندر، احداث آزادراه و برقراری عبور ساده و پرسود مرزی. اجرایی شدن این پروژه‌ها سبب می‌شود تا  «رِن‌مین‌بی»، ارز چین، بین‌المللی شود. تا به امروز حدود 60 کشور پذیرفته‌اند که در این طرح مشارکت داشته باشند. (دو سوم جمعیت جهان). برآورد می‌شود تا سال 2027 چین مجبور شود سالیانه حدود 1.2 تا 1.3 تریلیون دلار در این پروژه سرمایه‌گذاری کند. راهبرد اقتصادی چین در سال‌های اخیر بر این مبنا بوده است که تا سال 2025 به هر کالایی در جهان برچسب «ساخته شده در چین» زده شده باشد.

دو عامل در تشدید رقابت بین چین و ایالات‌متحده موثر بوده‌اند. نخست آن‌که کاهش شکاف میان قدرت ملی دو کشور سبب شده است تا چین بتواند سیاست‌های ایالات‌متحده در حوزه‌های مختلف را به چالش بکشد. دوم آن‌که تفاوت در ایدئولوژی دو کشور و همچنین تفاوت ساختار سیاسی داخلی بین آن دو موجب خواهد شد تا هر دو کشور سیاست‌های مختلفی را در پیش بگیرند. هر چند اختلافات دو کشور بیش از آن که ایدئولوژیک باشد، مانند آن چیزی که در دوران جنگ سرد بین آمریکا و شوروی وجود داشت، ماهیتی اقتصادی و تجاری پیدا کرده است که می‌توان نمود آن را در جنگ تجاری اخیر بین دو کشور مشاهده کرد. با این وجود می‌توان امیدوار بود که پنج عامل این دو کشور را به سوی همکاری با یکدیگر رهنمون سازد: 1. وابستگی متقابل اقتصادی، 2. تبدیل چین به یک کشور دموکراتیک (البته چشم‌انداز چنین امری حداقل در آینده نزدیک بسیار تیره و تار است)، 3. ادغام چین در سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی، 4. وجود تهدید مشترک (مانند تروریسم) و 5. وجود تسلیحات هسته‌ای. این عوامل می‌تواند ایالات متحده را ترغیب کند تا در نظام بین‌الملل با چین همکاری کند. مشارکت آمریکا در ابتکار کمربند جاده می‌تواند نقطه آغازین این همکاری بین‌المللی باشد. با این وجود خیزش چین و افزایش فزاینده قدرت اقتصادی آن می‌تواند به مثابه سدی محکم در برابر این همکاری عمل کند.

از آنجایی که هزینه برخی از این پروژه‌ها بسیار گزاف است، مخالفت برخی از کشورها را برانگیخته است. ایالات متحده آن را  «اسب تروجان» توسعه‌طلبی منطقه‌ای و جاه‌طلبی نظامی چین می‌داند. می‌توان پروژه کمربند جاده چین را استراتژی مقابله‌ای چین با استراتژی «چرخش به سمت آسیا» ایالات‌متحده به شمار آورد که از زمان ریاست‌جمهوری اوباما تا به امروز پیگیری شده است. در همین راستا اختلافات چین و ایالات‌متحده در حوزه تجارت خارجی، سایبری، دریای جنوبی چین و مسئله تایوان و هنگ‌کنگ در دوره ریاست جمهوری ترامپ بسیار شدت یافته است که می‌تواند بر رقابت آنها در خاورمیانه نیز تاثیر مستقیم برجای بگذارد.

چین در سال‌های اخیر سه هدف عمده در خاورمیانه را پیگیری کرده است تا بتواند روابط اقتصادی و تجاری خود با کشورهای خاورمیانه‌ای را تضمین کند: 1. حل و فصل مسالمت‌آمیز اختلافات در خاورمیانه، 2. ایجاد ثبات سیاسی، امنیتی و اقتصادی در خاورمیانه و 3. تضمین عدم مداخله نظامی دیگر قدرت‌های بزرگ در امور خاورمیانه. از سوی دیگر ایالات‌متحده پس از جنگ جهانی دوم به طور کلی این اهداف را در خاورمیانه پیگیری کرده است: 1. تضمین تامین انرژی نظام سرمایه‌داری (نفت و گاز)، 2. تضمین امنیت اسراییل، 3. مهار بازیگران قدرتمند منطقه‌ای مانند ایران، 4. مبارزه با گروه‌های تروریستی، 5. جلوگیری از دسترسی روسیه و چین به خلیج‌فارس و 6. صدور تسلیحات به کشورهای منطقه. اما در دو دهه اول قرن بیست و یکم و به خصوص در دوران ریاست جمهوری ترامپ ایالات‌متحده تصمیم گرفته است تا از حضور نظامی خود در منطقه بکاهد و در عین حال کمک‌های نظامی، امنیتی، سایبری و اطلاعاتی خود به کشورهای متحد در منطقه را افزایش دهد. همچنین کاهش قیمت نفت و امکان بهره‌برداری از نفت شیل در آمریکا این فرصت را در اختیار دولتمردان آمریکایی قرار داده است تا وابستگی خود با منابع انرژی در منطقه را تا حدی زیادی کاهش دهند.

تفاوت نگاه این دو کشور به ساختار امنیتی خاورمیانه می‌تواند به عنوان مانعی مهم در برابر ابتکار کمربند جاده تبدیل شود. در حالی‌که چین تضمین ثبات سیاسی و امنیتی در خاورمیانه را در دستور کار خود قرار داده است تا بتواند پروژه‌های زیرساختی خود در دو کشور ایران و ترکیه را در قالب این ابتکار جهانی به اجرا بگذارد، سیاست ایالات‌متحده برای تامین امنیت اسراییل و مهار ایران الزاماً به ثبات در منطقه نمی‌انجامد و چه بسا ناامنی در خاورمیانه را گسترش دهد. در نتیجه سیاست متضاد این دو قدرت بزرگ می‌تواند به ناامنی در منطقه دامن بزند و در نهایت مانع پیشبرد ابتکار کمربند جاده شود.

همچنین در مسیر جاده ابریشم دریایی این ابتکار قرن بیست و یکم، «بندر خلیفه» در ابوظبی در امارات متحده عربی قرار دارد. این بندر در موقعیتی بسیار استراتژیک قرار گرفته است. کشتی‌های تجاری برای دسترسی به این بندر باید از تنگه هرمز عبور کرده و وارد خلیج فارس شوند. از آنجایی که خلیج‌فارس یکی از نقاط اصلی منازعه بین ایران و ایالات‌متحده بوده است، هرگونه تنشی در این منطقه می‌تواند در نقل و انتقالات تجاری جاده ابریشم دریایی اختلال اساسی ایجاد کند.

از سوی دیگر آمارها نشان می‌دهد که چین تا به امروز تمایل داشته است تا بیشتر در بخش انرژی خاورمیانه سرمایه‌گذاری کند امری که ایالات‌متحده به شدت نسبت به آن حساس است. پیوند استراتژیک بین ایالات‌متحده و عربستان در زمینه‌های گوناگون و تحریم اقتصادی ایران به خصوص تحریم نفتی، این سرمایه‌گذاری چین را با مشکلات عدیده‌ای روبرو ساخته است. به نظر می‌رسد چین برای موفقیت ابتکار کمربند جاده در کرویدور خاورمیانه باید به سرمایه‌گذاری در حوزه‌های مختلف به خصوص زیرساخت‌ها در ایران و ترکیه بهای بیشتری بدهد و تنها بر تامین انرژی از منطقه تمرکز نکند. از سوی دیگر حضور چین در منطقه برخورد فرهنگی بین فرهنگ چین و فرهنگ اسلامی را اجتناب‌ناپذیر می‌کند. بنابراین سیاستگذاران چینی باید فعالیت‌های خود را صرفاً در حوزه اقتصادی پیگیری کنند و از ورود به مسائل فرهنگی و اجتماعی پرهیز نمایند. در همین راستا پیوندهای قدیمی‌تر خاورمیانه با غرب سبب شده است تا مردم آشنایی زیادی با زبان‌های انگلیسی و فرانسوی داشته باشند در صورتی که اکثر جوامع خاورمیانه‌ای تمایلی برای یادگیری زبان چینی از خود نشان نداده‌اند. در نتیجه چین برای پیشبرد پروژه خود در منطقه نیاز دارد که موسسات آموزش زبان چینی را در کشورهای منطقه تاسیس کند. 

به طور کلی می‌توان موانع اجرای ابتکارکمربند جاده در کریدور خاورمیانه را در سایه رقابت چین و ایالات‌متحده در موارد زیر خلاصه کرد: 1. عدم امکان تضمین امنیت در برخی از کشورهای خاورمیانه، 2. سیاست خصمانه ایالات‌متحده در قبال ایران در قالب وضع تحریم‌های شدید اقتصادی که امکان سرمایه‌گذاری چین در بخش انرژی و زیرساخت‌های ایران را از شرکت‌ها و بانک‌های چینی سلب می‌کند، 3. هم‌پیمانی ایالات‌متحده با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس،4. رابطه پیچیده، چندبعدی و همراه با تنش مقطعی ایالات‌متحده با ترکیه و 5. تفاوتهای فرهنگ چینی با ویژگیهای فرهنگی منطقه.

منبع:http://www.iras.ir/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *