چرا مکرون پای اسرائیل را به مذاکره با ایران وسط می‌کشد؟

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
احمد زیدآبادی در یادداشتی می نویسد: از نگاه مکرون اگر بر سر یک دستور کار دیپلماتیک مشخص، اجماعی جهانی شکل گیرد، ایران و دیگر کشورهای منطقه، امکان مقابله با آن را نخواهند داشت. در واقع، چنین دستور کاری اگر چه عمدتاً علیه سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی قابل تفسیر است، اما درگیر کردن اسرائیل در چنین مذاکراتی نیز به خلاف ظاهر امر، چندان مورد پسند دولت بنیامین نتانیاهو نیست.

امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه که پیش از این، از لزوم حضور عربستان در مذاکرات قدرت‌های جهانی با ایران سخن گفته بود، در تازه‌ترین اظها نظر خود، از نوعی حضور اسرائیل در چنین مذاکراتی نیز سخن به میان آورده است.
مکرون، عربستان و اسرائیل را دو شریک جهان غرب دانسته که از هرنوع توافق احتمالی بین ایران و قدرت‌های جهانی تأثیر می‌‌پذیرند و از همین رو تأکید کرده است که باید به دنبال راهی بود که این دو کشور نیز به نحوی در مذاکرات آینده با ایران سهیم شوند.

جمهوری اسلامی پیش از این درخواست مکرون برای مشارکت عربستان در مذاکرات آتی را به تندی رد کرده است و اینک با به میان آمدن نام اسرائیل به عنوان کشوری که تهران اساس موجودیت آن را نفی می‌کند، احتمالاً واکنشی به مراتب تندتر و همراه با خشم نشان خواهد داد.

مکرون قاعدتاً از میزان حساسیت رهبران جمهوری اسلامی نسبت به اسرائیل بی‌خبر نیست، اما چرا وی برای ایفای نقش “میانجی امین” بین ایران و آمریکا، پای اسرائیل را هم وسط کشیده است؟

به نظرم رهبران آمریکا و اتحادیۀ اروپا به این نتیجه رسیده‌اند که تمام بحران‌های جاری در خاورمیانه به نحوی به هم پیوند خورده‌اند و حل یکی از آنها بدون توجه به دیگر بحران‌ها نهایتاً به ثبات پایدار در این منطقۀ پرتنش منجر نمی‌شود. از همین رو، ظاهراً مکرون با دلگرمی به حمایت دولت جو بایدن، برای حل یا مهارِ جدی بحران‌های خاورمیانه، ابتکاری در سر دارد که امیدوار است با آغاز مذاکرات قدرت‌های جهانی با ایران، در دستور کار بین‌المللی قرار گیرد و اجماعی بر سر آن حاصل شود.

از نگاه مکرون اگر بر سر یک دستور کار دیپلماتیک مشخص، اجماعی جهانی شکل گیرد، ایران و دیگر کشورهای منطقه، امکان مقابله با آن را نخواهند داشت. در واقع، چنین دستور کاری اگر چه عمدتاً علیه سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی قابل تفسیر است، اما درگیر کردن اسرائیل در چنین مذاکراتی نیز به خلاف ظاهر امر، چندان مورد پسند دولت بنیامین نتانیاهو نیست.

نتانیاهو و دیگر رهبران راستگرای اسرائیل، در حقیقت خواهان برخورداری از “حق وتو” در برابر هرگونۀ توافق تازۀ آمریکا و اروپا با ایران هستند و به هیچ روی نمی‌خواهند خودشان نیز به عنوان بخشی از مشکل خاورمیانه معرفی شوند.

از نگاه مکرون و مقام‌های دولت بایدن اما دولت راستگرای نتانیاهو به دلیل اصرار بر ادامۀ شهرک‌سازی در کرانۀ باختری رود اردن و مخالفت با شکل‌گیری یک کشور خوداتکای مستقل فلسطینی در سرزمین‌های اشغالی، خود بخشی از مشکل خاورمیانه است و بنابراین، از نگاه آنان، اگر قرار به حل “مسئلۀ ایران” باشد، چه بهتر که منازعۀ اسرائیلی – فلسطینی هم در پرتو آن به نحوی متوازن فیصله یابد.

روشن است که راستگرایان اسرائیلی با چنین دیدگاهی موافق نیستند و احتمالاً برای خنثی کردن آن ممکن است تمام لابی‌های خود را بخصوص در کنگرۀ آمریکا بسیج کنند.

در این میان اما کشورهای عرب که دولت نتانیاهو به عادی‌سازی رابطۀ اسرائیل با آنها چشم طمع دوخته است، می‌توانند به عنوان ابزار فشاری برای تغییر رویکرد راستگرایان اسرائیلی مورد استفاده قرار گیرند. در واقع کشورهایی مانند امارات متحدۀ عربی، بحرین، مراکش و سودان که اخیراً روند عادی‌سازی رابطه با اسرائیل را در پیش گرفته‌اند، در کنار مصر و اردن قادرند دولت عبری را تحت فشار قرار دهند و آن را به انعطاف در برابر حقوق فلسطینی‌ها وادار کنند.

سعودی‌ها اما از چنین دستورکاری عمدتاً  نفع می‌برند گرچه آنها هم به ناچار باید سیاست خود را در برخی زمینه‌ها بخصوص ماجرای جنگ یمن تعدیل کرده و به مشارکت واقعی حوثی‌ها در قدرت سیاسی تن دهند.

این در حالی است که همراه شدن جمهوری اسلامی با چنین دستور کاری بی‌نهایت مشکل به نظر می‌رسد. گرچه ایران به عنوان یک ملت – دولت می‌تواند از ابتکار مذکور برای استقرار نظمی  متعادل‌تر از آنچه رقیبان منطقه‌ای آن می‌خواهند، سود ببرد، اما گره خوردن پاره‌ای منافع جناحی با نوع خاصی از سیاست منطقه‌ای در جمهوری اسلامی، تغییر جهت سیاست‌ها را با موانع جدی روبه رو کرده است.

با این همه، به دلیل مشکلات انباشت شدۀ اقتصادی و اجتماعی، جمهوری اسلامی نمی‌خواهد به صورت مانع اصلی هر نوع ابتکار تازۀ بین‌المللی معرفی شود. از همین رو، سران ایران احتمالاً برخوردی گزینشی را در برابر دستور کار مشترک اروپا و آمریکا در پیش خواهند گرفت. مسئله در واقع این است که آیا آمریکا و اروپا به امید تغییرات تدریجی با برخورد گزینشی ایران در برابر ابتکار خود کنار خواهند آمد و یا اینکه فرمولی مبتنی بر “همه یا هیچ” را روبه روی آن قرار خواهند داد. به نظرم این مسئله ذهن رهبران تازۀ آمریکا را سخت به خود مشغول کرده است و هنوز در این زمینه به جمع بندی مشخصی نرسیده‌اند.

منبع:http://irdiplomacy.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟