کشتی بی ناخدای لبنان در دریائی طوفانی

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید

سقوط آزاد لیره لبنان نسبت به دلار ، فرورفتن نیمی از جمعیت در گرداب فقر، مذاکرات نجات با صندوق بین المللی پول که به دلیل عدم توافق رهبران کشور برای اصلاحات اساسی معلق شده ، لبنان در آستانه هرج و مرج قرار دارد.

خیلی سریع اتفاق افتاد. شاهدان حتی اگر جرات نزدیک شدن به فردی مسلح را می داشتند فرصت جلوگیری از آن را نیافتند. علی الحاج ، ۶١ سال، از ساکنین هرمل در دره شرقی بقاع همه چیز را به دقت آماده کرده بود. او در محله حمرا ، که پیش از این بسیار شلوغ و ستون فقرات بیروت غربی بود ، در مقابل کافه Dunkin Donuts روی پیادره رو دراز کشید و یک تیر به سرش شلیک کرد.

بروی پرچم کوچک کاغذی لبنان او یک نامه و عدم سو سابقه اش را چسبانده بود. در این آخرین پیام اش نوشته بود « انا مش کافر »(من کافر نیستم)(١). در اسلام خود کشی منع شده است. موجی از پیام های توئیتری جمله « گشنگی کافر است » را به آن اضافه کردند.

ظاهرا علی الحاج از خلیج فارس باز گشته و در آنجا قبلا به کار مشغول بود. او در یکی از حومه های جنوب بیروت که تحت نفوذ شیعه هاست، دکه ای باز کرده که مثل بسیاری از کاسبی ها در وضعیت کنونی نگرفته بود. مانند بخشی از لبنانی ها که هر روز بر تعداشان افزوده می شود، تقریبا نیمی از جمعیت، او فقیر شده و نمی توانست زندگی روزمره دو دخترش را تامین کند. در ناامیدی محض؛ تنها راهی که برایش باقی مانده بود را انتخاب کرد.

خودکشی علی الحاج و لااقل یک نفر دیگر در کشور هرچند موجب شکستن سکوت سیاستمداران لبنان و پایان دادن به اختلافاتشان نشد ، اما حساسیت رسانه های اجتماعی را به دنبال داشت که تاثیر سیاسی خودش را دارد و کنسرتی از خشم را درمیان رهبران مذهبی مسیحی بوجود آورد که منعکس کننده احساسات مردم بود.

ده روز بعد، الیاس عوده، اسقف اعظم مورد احترام کلیسای ارتدکس یونانی در خطبه یکشنبه خطاب به سیاستمداران گفت:« من وجدانتان را گواه می گیرم ، اگر هنوز وجدانی برایتان باقی مانده. آیا شب می توانید به راحتی بخوابید در حالیکه کسانی که مسئولیتشان به عهده شماست از گشنگی، تشنگی و خودکشی می میرند ؟»

کاردینال بانفوذ مارونیت، بشاره الراعی، در ادامه سخنان همتای خود اضافه کرد:«رهبران سیاسی نه شهامت و نه توانائی متحد شدن برای یافتن راه حلی برای پایان دادن به رنج مردم را ندارند». این سخنان انعکاس موضع گیری های رئیس جمهور مارونیت لبنان ، میشل عون بود. سخنان کاردینال باعث حضور وی در صحنه سیاسی شد و رهبر سنی سعد حریری که اکنون در اپوزیسیون است و سفیر بسیار فعال عربستان به دیدن او شتافتند.

هرج و مرج مالی

لیره لبنان در طی دهه ها نرخ برابری ١۵٠٠ لیره برای ١ دلار را داشت. این دو ارز که قابل تبدیل نزد صرافی های عادی در خیابان بودند به مرور نرخ برابری شان تغییر یافت و قیمت هر دلار ٨٠٠٠ لیره شد. این به معنی آن بود که کسانی که پس انداز و یا دستمزدشان به لیره لبنان بود ناگهان با سقوط ٨٠ درصدی درآمد و پس اندازشان مواجه شدند. آنهم در شرائطی که قیمت ها افزایش می یافت. ناامیدی اقتصادی بدین ترتیب هنجار مسلط شد.

لبنان هر روز بیشتر شبیه به کشتی بی سکانی می شود که در یک دریای طوفانی به طرف سخره ها در حرکت است با موتورهای از کار افتاده و در حالی که هفت یا هشت ناخدا و خدمه های آن با هم در نزاعند و بی توجه به فریادهای مسافرین نگران و وحشت زده، تنها به این فکر می کنند که چه کسی محموله کشتی را تصاحب می کند.

هیچ قایق نجاتی در دسترس نیست. تنها راه نجات مذاکراتی است که در ماه مه بین بیروت و صندوق بین المللی پول آغاز شد و در حال حاضر به حالت تعلیق درآمده چون به هیچ نتیجه مشخصی نرسیده است.

لبنان با ناامیدی به دنبال توافقی با صندوق بین المللی پول است تا نقدینگی لازم که حدود ١٠ تا ١۵ میلیارد دلار ارزیابی می شود را به اقتصادش تزریق کند. این توافق برای جذب اعتماد دیگر اهدا کنندگان و صندوق های سرمایه گذاری بین المللی ضروری است که اکنون در انتظارند که کشور جمع و جور شود و چند اصلاحات اساسی برای تضمین وام و قروض خویش را اعمال کند تا بدین ترتیب پول های تزریق شده همچون گذشته در جیب مسئولان فاسد ناپدید نشود.

گروه مذاکره کننده لبنان قادر نیست یک نظر واحد ارائه دهد. اعضای آن که نمایندگان بانک مرکزی لبنان، وزارت مالیه ، رئیس جمهور و دفتر نخست وزیری هستند در مورد مسائل اساسی مثل میزان زیان بانکها و شیوه و الویت توزیع وام بین آنها اختلاف نظر بنیادین دارند. این وضعیت بخوبی درگیری بین دولت و بانک مرکزی از یک سو و پارلمان و بانکها از سوی دیگر را نمایان می سازد .یک کمیسیون پارلمانی ارزیابی کرده که بدهی بانکها در بدترین حالت ۵٠ درصد کمتر از ٩٠ میلیارد دلاری است که دولت بر اساس آن برنامه اصلاحات مورد مذاکره با صندوق بین المللی پول را تنظیم کرده است.

کریستالینا جورجیوا، رئیس کنونی صندوق بین المللی پول در حالیکه مذاکرات به حالت تعلیق درآمده بود، گفت « مسئله اصلی آنست که آیا می توان به توافقی با هدف های مشترک دست یافت که اصلاحاتی سخت اما ضروری را دنبال کند».

آشفتگی در گروه مذاکره کننده لبنان با استعفای دو شخصیت آن باز هم آشکارتر شد: آقای هانری شائول ، مشاور ، و آلن بیفانی که مدیر عامل اجرائی وزارت مالیه در بیست سال گذشته بوده است. در نامه استعفایش آقای شائول تاکید کرد:« من متوجه شدم که اراده ای برای بازسازماندهی بخش بانکی و از جمله بانک مرکزی وجود ندارد. بدون اصلاحات عمیق و دردآوری که سیاستمداران شکست خورده ای را کنار بگذارد که می خواهند وضعیت کنونی را حفظ کنند ، ما به سوی یک یا دو دهه فدا شده ای می رویم که درآن هرج و مرج در محیط اجتماعی مسلط و فقری که هم کنون نیز با روندی سریع افزایش یافته بازهم شدیدتر می شود».

بیفانی اعلام کرد که یک « کارزار جنایتکارانه » از سوی گروهائی ذینفع در کار است تا بدهی را کمتر نشان بدهند و عوارض غارت بارون های سیاسی فاسد را به مردم تحمیل کنند( خود او بدهی را ۵۴ میلیارد دلار ارزیابی کرده بود).

در طرح پیشنهادی دولت برای اصلاحات نوعی «تنزیل» پیش بینی شده که براساس آن دارندگان ارقام بزرگ سپرده در بانکها مجبورند بخشی از سپرده های خود را به سهام بانکی، سهام صندوق های بازیابی و یا دیگر اشکال سهام تبدیل کنند. دو درصد از دارندگان حساب های بانکی خصوصی صاحب بخش بزرگی از ١٢۵ میلیارد دلاری هستند که در بانکها فعلا مسدود است.

هرگونه دخالت بی اجازه به حساب های بانکی از سوی بسیاری از سیاستمداران از جمله رئیس پارلمان ، نبیه بری، رد می شود که به مناسبت های مختلف اعلام کرده قانونی که اجازه چنین کاری را بدهد هرگز رای نخواهد آورد.

این شرائط پدیده عجیبی را بوجود آورده که مشاهده می شود که تمام سیاستمداران خواهان اصلاحات و پایان فساد هستند از جمله آنهائی که فاسدترین ها و پر مسئولیت ترین ها در بحران کنونی شمرده می شوند و در خفا فعالانه چوب لای چرخ اصلاحات می گذارند. نتیجه آنکه گروه مسئول مذاکره با صندوق بین المللی پول نتوانسته کوچکترین حرکتی در جهت اصلاحاتی انجام دهد که این نهاد و دیگر قدرت های مالی به اجرای آن امیدوارند.

بیروت در تاریکی

مهم ترین و در عین حال شرم آور ترین نماد شرائط کنونی وضعیت برق است. مثل اینکه همه مشکلات کم بود قطع برق نیز هر چه بیشتر تکرار می شود. بیروت از آخر ماه ژوئیه شاهد بطور متوسط ٢٢ ساعت قطع برق در روز بوده است امری که برای کسانی که ژنراتور برق خصوصی ندارند یک مصیبت است. ژنراتورهای خصوصی برق مثل قارچ در همه جا روئیده اند تا پاسخگوی قطع برق لااقل سه ساعته در روز باشند. اهالی بیروت با صدای ژنراتورهائی که ٢۴ ساعته کار می کنند، می خوابند و بیدار می شوند و اگر به سرفه بیفتند احتمالا بیشتر بدلیل آلودگی ژنراتورهاست تا کووید-١٩.

ارزیابی می شود که طی سالهای اخیر ۴٧ میلیارد دلار برای برق هزینه شده است و هنوز این بخش از لحاظ اقتصادی ٢ میلیارد دلار درسال از دست می دهد. سالهاست که اصلاحاتی پپیشنهاد و حتی تائید شده اند اما درعمل هیچ کاری انجام نگرفته است. در میان اصلاحات مورد انتظار صندوق بین المللی پول بوجود آوردن یک کمیسیون نطارت مستقل برای شرکت برق دولتی لبنان (EDL) است که تحت مسئولیت وزارت ماله نباشد.

لبنان توانست با زحمت بالاخره برای انتصاب یک هیئت مدیره ۶ نفره برای شرکت برق دولتی به توافق برسد. پیشرفتی خرد به بهای معاملات پشت پرده. چرا که این ۶ نفر متعلق به ۶ اقلیت مذهبی اول از میان ١٨ اقلیت رسمی کشورند: یک سنی، یک شیعه، یک دروز برای مسلمانان و یک مارونیت، یک ارتدکس یونانی و یک ارتدکس کاتولیک برای مسیحی ها. در لبنان همیشه اینگونه مسائل پیش می رود و یا نمی رود. بعنوان مثال آلن تیفانی ، مدیر عامل اجرائی وزارت مالیه پس از استعفا با یک هموطن مارونیت جایگزین شد.

اتهامات حزب الله و ایالات متحده

تمام این وقایع بر زمینه پرخاش های فزاینده ایالات متحده و متحد محلی ایران، حزب الله اتفاق می افتد که در چارچوب رقابت های تهران و واشنگتن است که تمام منطقه را به لرزه درآورده است.

سفیر امریکا، دوروتی شعا(Dorothy Shea) در مصاحبه با تلویزیون الحدث عربستان ، حزب الله را به کارشکنی در حل بحران متهم کرد و موجب شدکه یک قاضی نزدیک به حزب الله پخش موضعگیری ها و اطلاعات سفیر امریکا را ممنوع کرد. دولت البته این حکم قاضی را اجرا نکرد.

حسن نصرالله رهبر حزب الله به این ادعای سفیر امریکا پاسخ داد و ایالات متحده را به دخالت در امور داخلی و محاصره لبنان متهم کرد. قابل پیش بینی بود که تلاش های امریکا برای تحت فشار قرار دادن جریان مورد حمایت ایران بواسطه تحریم هائی در چارچوب « قانون سزار»(٢) به ضرر متحدان محلی واشنگتن تمام شود. بعضی از طرفداران ایالات متحده که نمی شود آنها را به پیروی از حزب الله متهم کرد، نگرانی عمیق خود را از کارزار امریکا برای منزوی کردن و تضعیف این جریان اعلام کردند که باعث خسارات جانبی به کشور و مردم می شود.

همه اینها ممکن است باعث شود که لبنان به شرق رو کند. حسن نصرالله اعلام کرد که در حال مذاکره با دولت درباره یک پیشنهاد ایران برای فروش سوخت به لبنان برای نیروگاه های برق است. ایران بهای سوخت را به لیره لبنان دریافت می کند امری که می تواند از بحران ارزی کشور بکاهد. سفر یک هیئت نمایندگی عراق برای فروش بنزین در مقابل میوه و سبزیجات لبنان امیدهائی را ایجاد کرده است. در عین حال بحث کمک مالی چین نیز در میان است.

در مورد اثرات بحران میان ایران و ایالات متحده شکی نیست. اما دیپلمات های اروپائی یادآوری می کنند که مسئله اساسی شکست لبنان برای رسیدن به آغاز یک توافق برای اصلاحات حداقل لازمی است که برای فعال کردن یک طرح نجات از سوی کشورهای دوست مثل فرانسه، ضروری است.

در بیروت نظر عمومی آنست که دولت حسان دیاب که از فوریه به قدرت رسیده عملا شکست خورده است. هم اکنون تماس هائی برای جایگزینی آن در جریان است که از خطر نبود دولت جلوگیری شود. دولت دیاب که تکنوکرات خوانده می شد عمدتا از وزیرانی تشکیل شده که به ائتلاف سیاسی حزب الله با جریان «وطن پرستان آزاد» متعلق به داماد قدرتمند رئیس جمهور عون، تعلق دارند. یک دولت با شرکت وزیران سنی بیشتر تحت ریاست سعد حریری یا دیپلمات سرشناس،نواف سلام، شانس کمتری دارد که از سوی واشنگتن به بهانه «زیر نقوذ حزب الله بودن» طرد شود.

انقلاب سرخ زیر خاکستر

در این فاصله انقلاب سرخی که در اکتبر ٢٠١٩ آغاز شد و علیه فساد، بی کفایتی و تنگدستی به اعتراض برخواسته بود شاید بطور کامل محو نشده اما روزهای پرافتخارش که صدها هزار نفر در تمام کشور به خیابان می آمدند تا تمام سیاستمداران را طرد کنند، به یک خاطره دور تبدیل شده است.

«انقلاب» در ششم ژوئن با فراخوان ٢۵ گروه جنبش اعتراضی برای یک تظاهرات پسا کووید-١٩ به چالش کشیده شد. نتیجه مصیب بار بود تنها حدود هزار نفر شرکت کردند. اراذل و اوباش موتور سواری که از محله های شیعه همسایه آمده بودند به آنها حمله کردند و معازه ها غارت شدند و آنها با پلیس ضد شورش درگیر شدند. قدیمی ترهای جنبش از اینکه عده ای آشوبگر قاطی شده و تظاهرات را به گروگان گرفتند به تلخی ابراز تاسف کردند.

جنبش در تدوین یک برنامه سیاسی مورد تائید همگان شکست خورد و نتوانست یک ساختار سازماندهی با یک هیئت رهبری بوجود آورد. بسیاری از فعالان اولیه زیر فشار مشکلات روزمره حیاتی قرار منفعل شده اند.

اما سیاستمداران به انعکاس و حمایتی که شعارهای جنبش در جامعه بوجود آورد، واقفند. بسیاری از طرفداران آنها از شعارهای مشابه دفاع می کنند و گذار از بعضی خطوط سرخ می تواند دوباره باعث شعله ور شدن خشونت شود. بسیاری از نطرات جنبش حتی در گفتمان های دولت جا باز کرده اند.

در این فاصله علی رغم سرکوب نیروهای امنیتی، یک هسته اصلی مبارزین به سازماندهی تظاهرات به مناسبت بعضی از وقایع یا اخبار ادامه می دهند. جاده ها گاه توسط تظاهرکنندگانی که لاستیک ها را آتش می زنند بسته می شود اما این رفتارها به هیچ صورت با تظاهرات سال گذشته قابل قیاس نیست.

١- « انا مش کافر »(من کافر نیستم) نام ترانه ای است از « زیاد رحبانی» ، نویسنده، موسیقی دان و مفسر سیاسی. او پسر « فیروز» خواننده مشهور لبنانی است.

٢- قانون « سزار» که در ٢٠ دسامبر ٢٠١٩ توسط سنای امریکا به تصویب رسید نامش را از یک پلیس نظامی سوریه گرفته که در طول جنگ ترک خدمت کرده(برای مخفی ماندن نام واقعی اش او را سزار نامیده اند) و ۵۵ هزار عکس را خارج کرده است. عکسهائی که در زندانهای رژیم گرفته شده اند نشان دهنده اجسادی هستند که از گرسنگی ، بیماری و یا شکنجه مرده اند. این عکس ها موجی از احساست در محافل بین المللی بوجود آوردند.این قانون تمام شرکت های خارجی که با رژیم اسد مبادلات داشته باشند را تحریم می کند.

منبع:https://orientxxi.info/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟