جوانان الجزایر، قلب تپنده جنبش «حراک»

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید

الجزایر، عشق من · الجزایر، عشق من کاری مستند از مصطفی کسوس، روزنامه نگار است که در آن رشته سخن را به دست جوانان الجزایری و زنان و مردان هنرمند «حراک»، جنبش ایجاد شده در فوریه ٢٠١٩ می دهد. این مستند که در ٢۶ ماه مه ٢٠٢٠ از شبکه ۵ تلویزیون فرانسه پخش و پس از آن درباره اش بحث و گفتگو می شود، به شیوه خاص خود روایتگر دوره ای استثنایی از تاریخ استقلال الجزایر است.

جمعه ٢٢ فوریه ٢٠١٩، صدها هزار زن و مرد الجزایری خیابان ها را اشغال کردند تا نسبت به نامزدی پنجمین دوره ریاست جمهوری عبدالعزیز بوتفلیقه، که از ۵ سال پیش از آن بستری و ازدیدها پنهان بود، اعتراض کنند. در بیش از یک سال، تا زمانی که شیوع جهانی ویروس کورونا این جنبش مردمی و تاریخی را متوقف کند، هر جمعه، «حراک» از موقعیت برای به مهمیز کشیدن نظام اقتدارگرای حاکم بر الجزایر استفاده می کرد. مصطفی کسوس، روزنامه نگار نشریه لوموند، در مستندی که کیفیت آن درحد قابلیت های او است، چند جوان را برای روایت این قهرمانی های شهروندان مسالمت جو برگزیده است. گزینشی درخور تقدیر، زیرا به درستی این جوانان قلب تپنده جامعه ای هستند که تصور می شد به طور کامل منکوب و تسلیم شده است.

تصاویر تظاهرات الجزیره این امر را به خوبی نشان می دهد، جوانان در همه جا حضور دارند و شعار هایی صریح و بدون مجامله سرمی دهند: «ژنرال ها به زباله دان انداخته شوند، الجزایر مستقل خواهد ماند» و یا «مردم آگاهند، حاکمیت خائن است» و یا سرانجام شعار همیشگی «حکومت آدمکش!»، که اشاره به کشتار اکتبر ١٩٨٨ یعنی زمانی است که هیچ یک از افرادی که مصطفی کسوس دراین مستند با آنها گفتگو کرده، به دنیا نیامده بودند. همچنین، در این فیلم به طنزی که در جنبش «حراک» وجود دارد اشاره شده است. مانند زمانی که تظاهر کنندگان مورد حمله خودروهای آب پاش دستگاه سرکوبگر قرار می گیرند، شعار سرداده و برای «خوب شسته شدن» خواهان شامپو می شوند.

«آنها ما را نمی شناسند»

از دهها سال پیش، قدرت حاکم همواره مردم را خوار شمرده و نادیده گرفته است. زنی جوان به درستی می گوید: «آنها ما را نمی شناسند». این حرف آنقدر درست است که نظام حاکم تصور می کرد که انتخاب بوتفلیقه برای پنجمین بار به ریاست جمهوری، مثل آب خوردن خواهد بود. یکی از افراد شرکت کننده در این مستند، این موضوع را به صورت موجز «زیاده روی در تحقیر» توصیف می کند. فیلم یادآور موانع و مشکلاتی است که جوانان برای حضور در خیابان ها و انجام حرکت «واقعا رهایی بخش» خود داشته اند. زخم های کهنه استعماری، در بسیاری از خانواده ها از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد. بار سنگین دهه سیاه (٢٠٠٠- ١٩٩٢) هنوز در ذهن ها زنده است و مدتی طولانی مانعی برسر راه هرگونه اعتراض بزرگ بود. در فوریه ٢٠١٩، جوانان الجزایری برای نه گفتن به پنجمین دوره ریاست جمهوری بوتفلیقه به خیابان ها آمدند و سپس، خیلی سریع خواهان تغییر کلیت نظام شدند. در این مستند، غالبا سخن از «ازنو به دست گرفتن» زمام امور توسط مردم و نیز کشف وجود و حضور یکدیگر است. زنان با هدفی واحد در کنار اسلام گرایان راه پیمایی می کنند تا قدرت حاکم را سرنگون سازند. الجزایری ها که مدت ها است آماج حمله برچسب منطقه گرایانه ای(رژیونالیسم) هستند که نظام حاکم عالمانه به آنها می چسباند، چنان که یک مهندس اورانی در مصاحبه با سازنده مستند می گوید؛ ناگهان به یکدیگر پیوند می یابند.

عشق تناقض آمیز برای میهن

در عین حال، «حراک» جامعه را تغییر نداده است. در این مستند، سخنانی یادآور این است که همچنان مسایلی وجود دارد که بر جامعه سنگینی می کند. جوانان درکشوری که در آن امکان تفریح نیست و برای دوست داشتن یا گذراندن لحظه هایی خوش باید مخفی شد، به سختی روزگار می گذرانند. یکی از آنها می گوید: «خود را پیر حس می کنیم» و دیگری می گوید: «مانع از آن می شوند که جوانی کنی». زنان بی گمان در «حراک» مشارکت داشته اند اما «قانون» حاکم بر خانواده که از آنها صغیران نیازمند به کمک ساخته از بین نرفته است. محرومیت جنسی یک واقعیت است. به دشواری می توان از این زندگی بد تنش آفرین گریخت و به این فکر کرد که در جایی دیگر یک بهشت وجود دارد. رفتن یا ماندن ؟ یکی از جوانان با تلخی می گوید من در الجزایر «هیچ چیز برای خود نمی بینم». دیگری که قصد ترک سرزمین زادگاهی خود را ندارد می گوید: «جوانی، نیرومند است».

اما، حرف سرسر هرچه که باشد، عشقی نسبت به کشور احساس می شود که می تواند تناقض آمیز به نظر آید. با وجود این همه خستگی، نامرادی و نومیدی، الجزایر را مردمش دوست دارند و به گفته یکی از مصاحبه شونده ها بی وقفه تکرار می کنند « مردمی که خشمگینند ولی همچنان نسبت به کشورشان احساس وابستگی می کنند ».

درمورد عاقبت کار «حراک» تردید هایی مطرح شده است. یک وکیل ناراحتی خود را پنهان نمی کند: «این هنوز یک انقلاب نیست». دوستان او خوشبین تر هستند . برعکس، به این واقعیت پی برده می شود که نگاه به عملکرد پیشین نشان می دهد که نقص موجود در جنبش فقدان عمل سیاسی بوده است. اما تاریخ ادامه می یابد. شیوع جهانی ویروس کورونا، جنبش «حراک» را از ١٣ مارس ٢٠٢٠ متوقف کرده است. حکومت از نیمه- قرنطینه برای تشدید سرکوب استفاده کرده است. دستگیری ها چند برابر شده و دستگاه عدالت زیر فرمان حکومت است.

دو شهادت بیانگر چگونگی خشونت های اِعمال شده نسبت به زندانیان است. آیا این خشونت ها به طور قطع «حراک» را متوقف خواهد کرد ؟ برای انجام این کار، نظام حاکم باید همه جوانان الجزایری را زندانی کند.

منبع:https://orientxxi.info

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟