آمریکا، شریک اصلی جنگ یمن
سیاستهای ایالات متحده به خصوص از طریق بازاریابی تسلیحاتی و فروشهای کلان جنگافزار به سعودیها، یکی از عوامل مؤثر در آغاز و تداوم جنگ یمن بوده است. از این نظرگاه متهم اصلی آغاز جنگ تحمیلی علیه یمن، نه عربستان و امارات که دولت ایالات متحده است. عربستان و امارات به عنوان دو ستون اصلی خیمه تجاوز به یمن، همواره در موضوعات مختلف تابع سیاستهای آمریکا هستند. جنگ یمن درست زمانی آغاز شد که دولت دموکرات اوباما بر سر کار بود؛ دولتی که اگر میخواست میتوانست به راحتی جلوی شروع جنگ را بگیرد. دولت دموکرات بایدن امروز به گونهای صحبت از پایان درگیریها در یمن میکند که گویا دموکراتها از صحنههای شش سال اخیر یمن و مصائبی که بر ملت یمن رفته است و بمبها و تجهیزاتی که بر سر مردم یمن ریخته شده و بخش عمدهای از آنها تولید کمپانیهای اسلحهسازی آمریکا هستند، به کلی بیاطلاع بودهاند و نمیدانستند که تجاوز بینالمللی در این شش سال چه بر سر مردم یمن آورده است! در هر حال جنگ و درگیری در هر مرحلهای که متوقف شود یک فرصت است. اظهارات بایدن پیرامون جنگ یمن از طریق توقف فروش تسلیحات به عربستان سعودی و امارات اگر همراه با «حسن نیت» و «گامهای عملی» و «اقدامات سنجیده» برای تحقق این امر مهم باشد، میتواند مورد توجه قرار گیرد. کمااینکه انصارالله یمن نیز از تصمیم دولت جدید آمریکا استقبال کرده و آن را اقدامی برای پایان جنگ توصیف کرده است.
در خصوص موضع جمهوری اسلامی ایران نیز باید تأکید داشت، تهران از هرگونه پیشنهاد و اقدامی که با «جدیت» و «حسننیت» و بدون هرگونه جانبداری از متجاوزان به دنبال پایان جنگ از طریق احترام به تمامیت ارضی و منافع مردم یمن و برآورده ساختن مطالبات مشروع و بر حق انصارالله باشد، استقبال میکند. از نظر جمهوری اسلامی جنگ یمن مصداق یک «تجاوز کامل و غیرقانونی» است که پایان بخشیدن به آن، مستلزم جبران خسارات وارده از سوی متجاوزین و جلوگیری از هرگونه امتیازبخشی به آنان در ابعاد سیاسی، نظامی، میدانی و غیره میباشد.
ضرورت پایان جنگ یمن
بیشک توقف خسارات ویرانگر (افزون بر 500 میلیارد دلار) ائتلاف سعودی با همدستی امارات و سایر بازیگران خارجی جنگافروز در یمن، مهمترین مؤلفهای است که پایان جنگ شش ساله یمن را «ضروری» و «حائز اهمیت» میسازد.
مهمترین عامل و انگیزه برای پایان دادن به جنگ یمن نه دولت بایدن که روند این جنگ است که به یک باتلاق برای مهمترین متحد عربی آمریکا تبدیل شده است. از سوی دیگر در شرایطی که کاهش بیسابقه قیمت نفت باعث کاهش شدید درآمدهای نفتی عربستان شده و دامنه بحران اقتصادی در عربستان سعودی را وسعت بخشیده و ریاض را از این لحاظ نیز در شرایط سختی قرار داده است، پایان جنگ یک ضرورت اجتنابناپذیر برای سعودیها هم محسوب میشود. یکی از کمترین پیامدهای جنگ با یمن برای سعودی، نمایان شدن بیشازپیش حفرههای امنیتی عربستان بوده است.
فراموش نشود که در طول یکی دو سال اخیر با اینکه انصارالله در موضع قدرت و سعودی و امارات در موضع ضعف جنگ یمن قرار داشتند، ولی با اینهمه انصارالله و نیروهای مردمی تلاشهای متعددی برای پایان جنگ و واداشتن عربستان به این امر مهم به کار گرفتهاند که به علت کارشکنی ریاض و آمریکا و برخی بازیگران مخرب منطقهای، به نتایج مورد انتظار منتهی نشده است.
آزمون مهم شورای امنیت
فارغ از صحبتهایی که این روزها در خصوص پایان جنگ یمن صورت میگیرد، این موضوع هماکنون یک «آزمون» بسیار مهم برای سازمان ملل متحد به ویژه شورای امنیت است که حفظ نسلهای آینده از بلای جنگ و تأمین صلح و امنیت، فلسفه وجودی آن را تشکیل میدهد. با نگاهی به عملکرد شورای امنیت و با توجه به شواهد موجود و وضعیت ناگوار انسانی، اقتصادی و غیره حاکم در یمن، به خوبی میتوان به این واقعیت پی برد که در مجموع شورای امنیت به عنوان مسئول حفظ صلح و امنیت و دفاع از حقوق بشردوستانه تحت لوای دکترین مسئولیت حمایت نتوانسته است در این زمینه موفق عمل کند.
به طور ویژه شورای امنیت در چند عرصه مهم برای پایان بخشیدن به جنگ یمن و جبران خسارات این جنگ میتواند در چهارچوب «دکترین مسئولیت حمایت» ورود جدی داشته باشد:
نخست، اتخاذ مکانیسمها و ترتیبات مؤثر برای اعمال ممنوعیت و یا تحریم فروش سلاح به عربستان و امارات است. در این رابطه شورا با استفاده از اختیاراتی که در زمینه «مسئولیت بازدارندگی» که یکی از عناصر مهم مسئولیت حمایت است دارد، میتواند نقش مهمی در توقف جنگ ایفا کند. تحریم، فشار سیاسی و دیگر تدابیر قهری علیه آغازکنندهها و عاملان جنگ، شاخصههای مهم است که در زمره مسئولیت بازدارندگی شورای امنیت میگنجد.
دوم، طرح توقف درگیریها در یمن با در نظر گرفتن واقعیات صحنه و رعایت اصول مربوط به حقوق کشورها و ملتها در منشور ملل متحد است. شورای امنیت در این باره اختیارات وسیعی دارد، طوری که تاکنون در چندین جنگ گذشته منطقه، قطعنامههای شورای امنیت نقطه پایان جنگ تلقی شده است. در ارائه هرگونه طرح توقف نیز آنچه که باید مورد توجه جدی قرار گیرد، اجتناب شورای امنیت از هرگونه جانبداری یا نگاه سیاسی است. راهحل واقعی پایان درگیریها در یمن، یک توافق درونیمنی است که شورا در این باره باید به عنوان یک عنصر بیطرف و با در نظر گرفتن اصول و منشور سازمان ملل متحد در زمینه حق دفاع مشروع و حقوق ملت یمن در تأسیس نظام سیاسی مردمسالار، بدون دخالت بازیگران مخرب خارجی ایفای نقش کند.
سوم، بازسازی یمن است. با توجه به اینکه در شش سال گذشته بر اثر تجاوز ائتلاف سعودی، زیرساختهای اقتصادی و خدماتی و همچنین شهرها و جادهها و روستاها آسیب جدی دیده است، لذا پایان جنگ یمن بدون اینکه برای بازسازی آن که به صدها میلیارد دلار منابع مالی نیاز است فکری نشود، یک پایان ناقص خواهد بود. برگزاری کنفرانس بینالمللی با هدف بازسازی یمن و تدوین برنامههایی برای بهبود اقتصاد این کشور، مهمترین موضوعی است که از هماینک باید در دستور کار شورای امنیت قرار گیرد.
بدون تردید حمله عربستان به یمن و استمرار آن، ناقض تمام توافقنامهها، قوانین و مقررات حقوق بینالملل است. رفتار عربستان در قبال یمن در این شش سال، مصداق بارز جنایات جنگی و جنایتهای ضدانسانی است.
جمعبندی
در مورد پایان درگیریها در جنگ یمن که ظاهراً یکی از دستورکارهای مهم دولت بایدن است، قبل از هر اقدامی باید محاصره یمن برداشته شده و در ادامه ضمن پایان درگیریها، عربستان که با حمله به یمن تمام توافقنامهها، قوانین و مقررات حقوق بینالملل حتی قواعد حاکم بر جنگ را نقض نموده است، رسماً به عنوان «متجاوز» و مسئول جبران خسارات وارده از سوی شورای امنیت معرفی شود. پایان هرگونه جنگی بدون اینکه عاملان آن که مرتکب جنایات جنگی شدهاند، مجازات نشوند، یک پایان ناقص و ناعادلانه خواهد بود.
منبع:https://www.scfr.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.