۲۹ فوریه ۲۰۲۰(دهم حوت ۱۳۹۹)، در دوحه قطر، امریکا به خروج سربازانش از افغانستان تا اول ماه می ۲۰۲۱، تعهد داد و در مقابل طالبان نیز متعهد شدند تا با شبکه تروریستی القاعده قطع ارتباط کنند.
اکنون پس از گذشت یک سال از توافق دوحه، شاید خوشبینانه باشد که از خروج کامل سربازان امریکایی در اول ماه می امسال سخن بگوییم. همچنین شواهد حاکی از ارتباط طالبان و القاعده در طول یکسال گذشته دارد. ارتباطی که عمیق تر از آن چیزی است که با توافق دوحه دچار خدشه و خلل شود.
اما در یکسال گذشته چه چیزی تغییر کرده است و به عبارت دیگر توافق دوحه در طول این یک سال چه اثر و یا اثراتی را در معادلات داخلی افغانستان برجای گذاشته است؟
بررسی روندها، حاکی از آن است که توافق نامه دوحه، موازنه را در افغانستان به سود طالبان تغییر داده است. دوره ای که طالبان در ادبیات سیاسی امریکا و یا بسیاری از مقامات افغانستان به عنوان گروه “تروریستی”، “یاغی”، “شورشی”، “جنایتکار” و… شناخته می شدند و ایالات متحده برای رهبران و اعضای کلیدی آن، جایزه تعیین می کرد، اکنون به عنوان یکی از گروه هایی که باید در آینده افغانستان نقش داشته باشند مطرح می شوند.
موضوع تنها به ادبیات سیاسی ختم نمی شود. چراکه پس از توافق دوحه طالبان تنها در یک جبهه مشغول نبرد می باشند. درحالی که تا پیش از توافق دوحه نبرد همزمان با نیروهای امریکایی و افغانستان پیشروی طالبان را با کندی مواجه کرده بود اما پس از توافق دوحه، فرصتی یرای طالبان پدید آمد تا پیشروی خود در افغانستان را افزایش دهند. همچنین ترورها افزایش یافت. برای بررسی افزایش پیشروی طالبان، می توان به آمار پژواک، اشاره کرد. اطلاعات نشان می دهد که طالبان ظرف یک سال گذشته به سرزمین بیشتری دسترسی پیدا کرده اند و از سوی دیگر دامنه نبردها در افغانستان گسترده تر شده است.
بر اساس این آمار طالبان بر نزدیک به ۵۲ فیصد خاک افغانستان کنترول دارند. (در جریان سروی پژواک) دولت نزدیک بر ۴۶ درصد خاک کشور، کنترول دارند و در این مناطق ۵۹ درصد مردم زندگی میکنند. نزدیک به سه درصد خاک تحت هیچ جانب نمی باشد. بنابراین طالبان به سرزمین بیشتری دسترسی دارند.(1)
همچنین آزادی ۵۰۰۰ زندانی طالبان و بازگشت آنها به جبهه ها نوعی اعتماد به نفس در میان گروه طالبان ایجاد کرد. در حالی که حتی این میزان تا حدودی می تواند به عنوان یاری امریکا به منظور تجدید قوای طالبان نیز تلقی شود. این مسئله در حالی است که در مقابل تنها ۱۰۰۰ زندانی دولت افغانستان آزاد شده است. علی ایحال در نتیجه این اقدام طالبان به اعتماد به نفس بیشتری دست پیدا کردند و خواهان آزادی زندانیان بیشتر از سوی دولت شدند.
در حوزه خارجی نیز با توجه به تغییر موازنه به سود طالبان، کشورهای مختلف نیز ناگزیر به گفتگو با آنها شدند تا خطرات امنیتی ناشی از پیشروی های طالبان را از مرزهای خود دور نگاه دارند. این موضوع نیز به نوعی مبتنی بر ترس ناامنی های گسترده ناشی از خلاء امنیتی مربوط به آینده افغانستان می باشد. طالبان اکنون از سمت و سوی امریکا به عنوان یک گروهی که باید در آینده افغانستان نقش داشته باشد معرفی می شود در حالی که تا پیش از آن به عنوان تروریستهایی خطاب می شدند که باید به سرعت از افغانستان خارج و نابود گردند. این موضوع باعث تکاپو کشورهای مختلف به منظور کاهش خطرات ناشی از طالبان می گردد. بنابراین در این محیط خطیر، طالبان به عنوانیک واقعیت در افغانستان شناخته می شوند.
توافق نامه صلح، احتمال خروج نیروهای امریکایی و نیز پیشروی های طالبان منجر شد تا برخی از چهره های مذهبی و یا سیاسی فرصت مخالفت با دولت افغانستان و حرکت های گریز از مرکز را بدست آورند در این شرایط مقبولیت و اقتدار دولت افغانستان کاهش پیدا می کند و در نتیجه میزان خشونت ها و حرکت های مستقل افزایش می یابد. در یک سال گذشته بسیاری از چهره های مشهور همچون عطا نور محمد، گلبدین حکمتیار و مولوی هایی همچون مجیب الرحمن انصاری بسیار شفاف تر و با زبان تندتر زبان به انتقاد از دولت گشودند و این خطر وجود دارد که حرکت های گریز از مرکز بیش از امروز افزایش یابد. بنابراین توافق نامه دوحه در کاهش اقتدار دولت مرکزی نقش بسیار زیادی ایفا کرد و این موضوع نتیجه ای جز افزایش شکاف ها و خشونت ها در بر نخواهد داشت.
علی ایحال نتیجتا می توان توافق نامه دوحه را یک معاهده ای به سود طالبان دانست که نتایج آن طی یکسال گذشته بتنی بر بهبود شرایط به سود این گروه و تضعیف نقش دولت افغانستان در آینده کشور است. بی شک تداوم این روند عاید و نتیجه ای ز افزایش خشونت ها و شکاف ها در پی نخواهد داشت.
منابع
1-پژواک(12فوریه2021)، سروی: خاک بیشتر در کنترول طالبان قرار دارد؛ اما اکثر مردم در مناطق زیر کنترول حکومت زندگی میکنند
منبع:https://telegra.ph
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.