مثلث سه‌گانه ایالات‌متحده قطر ایران

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید

الکس واتانکا: کارشناس مسائل امنیتی منطقه خاورمیانه با تمرکز ویژه بر مسئله ایران، کارشناس ارشد انستیتو میدل ایست

الکس واتانکا در این مقاله معتقد است که قطر، کشور کوچک در حاشیه خلیج‌فارس، یک وظیفه دشوار برای خود برگزیده است: میانجی‌گری بین ایالات‌متحده و ایران. همان‌طور که شیخ محمد بن عبدالرحمن الثانی، وزیر امور خارجه قطر، 10 فوریه گفت، دوحه در تلاش است تا تنش‌ها را «از طریق یک فرایند سیاسی و دیپلماتیک» حل کند.

. الثانی به همین منظور اخیراً با جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی و رابرت مالی، نماینده ویژه ایالات‌متحده در امور ایران، صحبت کرده است.

اهم نکات و گزاره‌های اصلی این مقاله:

  • با توجه به وسعت اندک جغرافیایی قطر، انتخاب آن به‌عنوان میانجی ممکن است عجیب به نظر برسد. دیگر مدعیان اصلی برای میانجی‌گری یا مانند ژاپن یا فرانسه بازیگران بزرگ دیپلماتیک به شمار می‌روند یا مانند عمان که در سال‌های اخیر میزبان چندین دور از مذاکرات ایالات‌متحده و ایران در کانال‌های پشتی بوده، سابقه‌ای طولانی در میانجی‌گری داشته‌اند؛ اما قطری‌ها دلایل خوبی برای انجام این کار دارند. یک درگیری آشکار بین ایران و ایالات‌متحده قطر را در خط مقدم جبهه قرار خواهد داد چراکه این کشور میزبان بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه است.
  • همچنین، قطری برخلاف بسیاری از دیگر کشورها، روابط دیرینه اطلاعاتی با ایران داشته‌اند و این مناسبات می‌تواند هم برای ایران و هم برای ایالات‌متحده ارزشمند باشد.
  • اگرچه محاصره قطر در سال‌های 2017 تا 2020 به افزایش سطح مبادلات تجاری ایران و قطر انجامید، اما این کشور هنوز هیچ تمایلی به پذیرفتن بانک‌های ایرانی در بازار خود نداشت. تجار ایرانی از مشکلات در اخذ روادید شکایت داشتند. قطری‌ها به‌وضوح نمی‌خواستند به نقض تحریم‌های ایالات‌متحده علیه ایران متهم شوند و کارزار «اعمال فشار حداکثری» رئیس‌جمهوری دونالد ترامپ فضا را برای سیاست‌های قطر در قبال ایران کاهش داده بود. ایرانی‌ها شرایط و اولویت‌های قطر را پذیرفتند. موافقت دوحه با ارتقاء 1.8 میلیارد دلاری پایگاه نظامی آمریکا در قطر و حمایت متعاقب آن از اقدام آمریکا در سازمان ملل برای تمدید تحریم تسلیحاتی علیه ایران در اکتبر 2020 برای تهران ناخوشایند اما قابل‌انتظار بود. از نظر ایران، همه این موارد نشان می‌دادند که منافع ایالات‌متحده برای قطر در اولویت است.
  • درباره روابط ایران و قطر دو واقعیت غیرقابل‌انکار وجود دارد. اول، گرچه روابط آنها هرگز بدون مشکل نبوده، اما هیچ‌کدام از آنها تمایلی به دشمنی آشکار ندارند. دوم، دوحه و تهران در همه فرصت‌های موجود سعی کرده‌اند برای یکدیگر شرکایی سودمند باشند. دولت جو بایدن در جست‌وجوی راه‌هایی برای گفت‌وگو با تهران ازجمله استفاده از واسطه‌های سوم شخص نیازمند چنین فرصتی است.
  • زمان معنی اظهارات وزیر خارجه قطر درباره تلاش دوحه برای از بین بردن تنش‌ها بین تهران و واشنگتن را آشکار خواهد ساخت. این، شاید اقدامی به‌سادگی ایجاد مکانی برای گفت‌وگوهای دیپلماتیک باشد. دوحه پیش‌تر اقدامی مشابه در فراهم آوردن مسیر دیپلماتیک بین واشنگتن و جنبش طالبان را آزموده است. شاید عمان که پیش‌تر محل گفت‌وگوها بین ایران و آمریکا بود، بیش‌ازحد مشغول امور خود است.

هیثم بن طارق، سلطان جدید عمان، با انواع و اقسام چالش‌های اقتصادی در خانه دست‌وپنجه نرم می‌کند و تمایل و توانایی او برای ایفای نقش میانجی به‌مراتب از سلطان قابوس کمتر است. در مقابل، قطر که یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان به شمار می‌رود، توانایی مالی کافی برای تسهیل روند دیپلماتیک بین ایالات‌متحده و ایران را دارد.

نویسنده در بخش پایانی مقاله بر این دیدگاه است که قطر یک برتری دیگر هم به عمان یا سایر واسطه‌های احتمالی دارد. تاریخ معاصر نشان داده که دوحه نه‌تنها با وزارت امور خارجه در تهران، بلکه با به‌اصطلاح «دولت عمیق» ایران (اشاره به نفوذ سپاه پاسداران) رابطه کاری دارد. دستور کار منطقه‌ای ایران و برنامه موشک‌های بالستیک ایران عمدتاً توسط سپاه کنترل می‌شود و اینها مسائلی هستند که بایدن مشتاق مذاکره درباره آنهاست. در حقیقت، شاید این رابطه دلیل اصلی إشارات به قطر به‌عنوان میانجی در بن‌بست بین ایران و ایالات‌متحده باشد.

 

منابع پژوهش در دفتر پژوهشکده موجود است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟