رمزگشایی از مذاکرات وین

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
مذاکرات برای بازگشت مجدد ایالات متحده و ایران به برجام سخت تر از آن چیزی است که تصور می شود؛حتی سخت تر از سال٢٠١۵.برای این ادعا دلایلی دارم:اول اینکه خروج امریکا از برنامه جامع اقدام مشترک در می ٢٠١٨به شدت به اعتماد طرفین بخصوص ایران اسیب زده است؛دوم اینکه ظرف سه سال گذشته رژیم بی سابقه تحریمی علیه ایران اعمال شده است و این مساله به لحاظ فنی و سیاسی کار را برای دولت بایدن بسیار دشوار کرده است

دولت بایدن در گام اول باید گره های کور این تحریم ها را از یکدیگر باز کند؛بطور مثال صنعت نفت ایران در دوره ترامپ بدلایل مختلف از جمله هسته ای،تروریسم و..بارها تحت تحریم قرار گرفته است؛سیستم بانکی و بخصوص بانک مرکزی ایران نیز تقریبا از همین وضعیت برخوردار هستند.سوم پیشرفت در برنامه هسته ایران؛ایران اگرچه به تازگی اعلام کرده است که خود را برای غنی سازی۶٠درصدی اماده می کند ولی با شروع این روند در گام سوم از یک پروسه چهار مرحله ای قرار گرفته است؛اختلافات داخلی در ایران در استانه انتخابات که در عمل منجر به تصویب طرح مجلس و قانون لغو تحریم ها شد که تکالیفی را متوجه دولت کرده است؛از جمله غنی سازی اورانیوم ٢٠درصدی در حد١٢٠کیلوگرم در یکسال و قطع همکاری با آژانس که موعد آن ٢١می فرا می رسد.چهارم نقش مخرب اسراییل؛نتانیاهو به خوبی از گذشته درس اموخته است و می داند که استراتژی سال٢٠١۵مبنی بر دامن زدن به اتش اختلافات داخلی در واشنگتن از طریق سخنرانی در کنگره و پروپاگاندا جواب نمی دهد؛پس این بار و برای ایجاد اختلال در فرایند مذاکرات خود تهران را بطور مستقیم در ١١اوریل مورد هدف قرار داد.(امریکا از حیث دور شدن ایران از نقطه گریز هسته ای در این مرحله بازیگر ذینفع بود )ولی تکرار چنین خرابکاری می تواند به پروسه مذاکرات و احیای برجام اسیب وارد کند و از همین رو از سوی واشنگتن هشدارهای لازم به تل اویو داده شده است ولی مشخص نیست که این هشدار توام با مشوق ها و تضمین ها به اسراییل ،حکومت بی بی را از تداوم اقدامات خرابکارانه برحذر بدارد.از همین رو می توان به جرات گفت که اگر در سال ٢٠١۵ایران به معمای دولت اوباما تبدیل شده بود؛اما این بار اسراییل در حال ایفای این نقش معماگونه در سیاست خارجی بایدن است.پنجم به تغییر استراتژی دولت بایدن برای حل معمای ایران نسبت به دولت اوباما بازمی گردد؛بایدن خواهان یک استراتژی گام به گام برای حل مشکل کلان خود با ایران نیست بلکه استراتژی همزمان اما چند مرحله ای را در پیش گرفته است و همین مساله باعث می شود تحفظ بیشتری در لغو کلیه تحریم ها به خرج دهد.

مذاکرات احیای برجام از اوایل اوریل در وین برگزار شد و اختلافات و شکاف های سیاسی آنچنان بود که مذاکرات در ١۶اوریل به نقطه بن بن بست نزدیک شده بود ولی به یکباره اخبار امیدوارکننده ای از سوی ایران و کشورهای اروپایی به جهان مخابره شد؟پرسش مهم این است که واقعا در وین چه می گذرد؟ایا ایران از همه شروط خود از جمله لغو کلیه تحریم ها،راستی ازمایی و احیا در یک گام عقب نشینی کرده است و یا واشنگتن در حال واگذاری امتیازات متعدد به تهران است انچنان که منابع اسراییلی ادعا کرده اند؛به نظر می رسد هر دو گزاره ناصحیح باشد.ایران و امریکا هر کدام با انگیزه های متفاوتی پا به وین گذاشته اند؛یکی برای رفع تحریم های فلج کننده و احیای اقتصاد خود و دیگری جامه عمل پوشاندن به وعده انتخاباتی،تقویت روابط با متحدین اروپایی عضو برجام و ایجاد ثبات در منطقه با هدف تمرکز بیشتر بر آسیا و تهدید فزاینده چین.این انگیزه ها انقدر قوی و قدرتمند هستند که دو کشور را به سمت تداوم مذاکرات جهت احیای برجام بکشاند ولی در عین حال باید در یک تحلیل واقع بینانه به موانع نیز اشاره کرد.ایران حاضر نیست ابزار فشار خود یعنی غنی سازی٢٠درصد و سپس۶٠درصد را با یک امتیاز کم ارزش مبادله کند؛امریکا نیز در مقابل بر لغو یا تعلیق تحریم های صرفا ناسازگار با برجام اصرار می ورزد و نمی خواهد این اهرم فشار را برای پروسه های بعدی با تهران از دست بدهد؛ضمن اینکه لغو کلیه تحریم ها هزینه های سنگین سیاسی برای بایدن در داخل به همراه خواهد داشت و حتی می تواند به قیمت از دست دادن برخی چهره های کلیدی دموکرات در سنا برای به تصویب رساندن طرح های اصلاحات داخلی در ایالات متحده منجر شود.بنابراین برخی چالش ها همچنان به حیات خود ادامه می دهند؛از جمله عدم توافق سیاسی در مورد تحریم ها،راستی ازمایی و همچنین توالی یا همزمانی بازگشت به تعهدات؛حال پرسش مهمی مطرح می شود؛چه عواملی باعث شد که مذاکرات روز ١۶اوریل از بن بست خارج شود؟؛به نظر می رسد فشار میانجیگران بخصوص روسیه و چین موجب شده است که ایران میز مذاکره را ترک نکند؛یعنی این کشورها تلاش کردند معادله مذاکرات را معکوس کنند و به جای صحبت از نقاط اختلاف وارد بحث بر سر نقاط اشتراک شوند؛به همین دلیل است که هم نماینده روسیه و هم سخنگوی وزارت خارجه المان تاکید کرده اند که مذاکرات از مرحله سخنان کلی وارد گام های مشخص و عینی شده است؛اما چه گام هایی می توانست تداوم مذاکرات را تضمین کند؟گام هایی که دو طرف را می توانست به یک نقطه تعادلی جدید نزدیک کند و اما این نقطه تعادلی چیست؟

امریکا در ماه مارس از طریق کانال اروپایی به ایران پیشنهاد داده بود که حاضر است در عوض توقف غنی سازی ٢٠درصد یک میلیارد دلار از اموال بلوکه شده ایران را ازاد کند؛طبیعی بود چنین پیشنهادی از سوی ایران با استقبال مواجه نشود؛انچه ایران را به پای میز مذاکرات وین اورد ؛امادگی امریکا برای لغو تحریم های ناسازگار با برجام بود؛اما انچه در مذاکرات دیده شد احتمالا با خواسته ایران مبنی بر لغو کلیه تحریم ها فاصله زیادی داشت؛اما به نظر می رسد با فشار طرف های میانجی امریکا حاضر شده است سخاوت بیشتری خرج دهد اما چگونه؟(برای جلوگیری از فرسایشی شدن مذاکرات) دو منبع در این زمینه به ما اطلاعات بیشتری می دهند:رویترز و هفته نامه تایم.بر اساس فکت های این دو منبع می توان به این ارزیابی رسید که امریکا حاضر شده است کلیه پول های بلوکه شده ایران را در بانک های خارجی (رقمی در حدود٢٠میلیارد دلار)ازاد کند و پول آن نیز به یک بانک معتبر بین المللی واریز شود تا ایران امکان دسترسی به آن را بیابد؛امتیاز دوم صدور برخی معافیت های نفتی است و واریز پول فروش نفت دوباره به یک بانک مورد تایید وزارت خزانه داری و دسترسی ایران از این طریق به پول های فروش نفت خود.کشورهایی که احتمالا به انها مجوز خرید نفت داده می شود عبارت خواهند بود از هند،ژاپن و کره جنوبی و حتی چین .ظاهرا امریکا اکنون این پیشنهاد را روی میز گذاشته است؛اما انتظار امریکا چیست؟احتمالا تعلیق غنی سازی ۶٠و٢٠درصدی توسط ایران.با این حال هنوز مشخص نیست این پیشنهاد در تهران با استقبال مواجه شود یا خیر.اگر تهران به این برداشت برسد که این امتیاز در مقطع کنونی مشکلات بزرگی از اقتصاد ایران را آن هم در استانه انتخابات حل و فصل کند،شاید بطور جدی آن را مورد بررسی قرار دهد؛البته گشایش در این حوزه یک پیامد مثبت نیز برای سیستم سیاسی خواهد داشت که مساله سیاست خارجی را از صدر منازعات انتخاباتی به ذیل خواهد اورد و این ادراک حتی می تواند موجبات تسریع بیشتر در مذاکرات را فراهم کند؛با این حال فاصله زیاد این امتیاز امریکا با شروط تهران و این تصور که انجام چنین توافقی تاثیرات منفی بر روند انتخابات در ایران خواهد گذاشت،می تواند اسباب فاصله گرفتن تهران از مذاکرات را فراهم کند.

با این همه بسیار بعید به نظر می رسد که حتی در صورت رد و بدل این امتیازات و تداوم مذاکرات تا تابستان روند احیای برجام متوقف شود؛اجماع نسبی میان پژوهشگران امریکایی دیده می شود که حتی با استقرار یک دولت محافظه کار در تهران احیای برجام تا پایان سال٢٠٢١به انجام خواهد رسید؛انچه از قرائن و شواهد مشخص است ،این است که ایران به برنامه هسته ای خود همچون برنامه موشکی نگاه نمی کند و این حوزه را به منزله نیروی بازدارنده دفاعی در نظر نگرفته است ؛(استفاده صلح امیز از انرژی هسته ای)براوردهای دانشگاه ویرجینیا ،دیوید البرایت و سارا بورکهارد از موسسه علوم و امنیت بین المللی ،انتونی کوردزمن و برک آوت در مرکز مطالعات بین المللی و استراتژیک و همینطور موسسه پژوهشی صلح بین المللی استکهلم نشان می دهد که ایران در آغاز سال ٢٠٢٠فاصله خود را از نقطه گریز هسته ای به حدود ٣ماه رسانده بود ولی در عین حال به سمت ساخت سلاح گام برنداشت؛ براورد اخیر مدیر آژانس اطلاعات ملی امریکا نیز نشان می دهد که ایران در این دو سال فعالیت های اساسی در زمینه ساخت سلاح هسته ای انجام نداده است؛همین مساله نشاندهنده این است که هدف ایران از توسعه برنامه هسته ای خود اخذ امتیازات بیشتر از غرب است و به همین دلیل امکان چانه زنی در این حوزه همواره وجود خواهد داشت؛در واقع انچه در کانون استراتژی بازدارندگی دفاعی ایران قرار دارد شبکه بازدارندگی دفاعی منطقه ای و برنامه موشکی است و به همین دلیل انعطاف ناپذیری در این حوزه ها بدلیل خطوط قرمز امنیت ملی قابل سرایت به حوزه هسته ای نیست.

با این همه این پروسه احیا با یک امای بزرگ مواجه است:اگر خرابکاران منطقه ای بخصوص اسراییل در این روند سنگ اندازی نکنند و حادثه غیرمترقبه دیگری رخ ندهد.

 

منبع:https://telegra.ph

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟