مقالهی 29 نوامبر توماس فریدمن در روزنامه نیویورکتایمز جنجالبرانگیز شده است. او که از سال 1981 برای این روزنامهی لیبرال و مشهور آمریکایی گزارش و یادداشت مینویسد و در انتخابات اخیر نیز از مخالفان جدی ترامپ و حامی ریاستجمهوری بایدن بوده است، در آخرین مقالهی خود بر این اعتقاد است که فضای خاورمیانه نسبت به چهار سال گذشته تغییرات زیادی کرده است؛ زمانی که اوباما و بایدن کاخ سفید را ترک گفتند. سیاست انزواگرایانه ترامپ در خاورمیانه باعث شده است که رقبای منطقهای ایران از ترس نفوذ این کشور در خاورمیانه و در نبود حمایت آمریکا دست به ائتلافبندیهای جدیدی بزنند که در طول تاریخ بیسابقه بوده است.
او معتقد است که استراتژی تیم بایدن در قبال ایران اشتباه است و باید آن را معکوس کرد؛ یعنی از برنامهی موشکی و نقش منطقهای ایران آغاز کرد و در انتها به مسالهی هستهای رسید چراکه ترس اصلی عربستان، امارات و اسرائیل نه برنامهی هستهای بلکه برنامهی موشکی ایران است. او که خود یهودی است، در مصاحبهای با چارلی رز در مارس 2016 به تمجید از ایران پرداخته بود: «به من نشان دهید که ایرانیان چه زمانی مثل صدام غیرمسوولانه رفتار کردهاند. آنها قربانیان جنگ هستند.» او در جای دیگری از این گفتوگو به حادثهی 11 سپتامبر اشاره و تاکید میکند: «از 19 نفر عامل این تراژدی، 15 نفر سعودی بودند و در میان آنها نامی از ایران وجود ندارد.» با این حال او در آخرین مقالهاش برای نیویورکتایمز معتقد است که این ائتلاف و بلوکبندی جدید منطقهای کار را برای بایدن جهت احیای مذاکره با تهران بسیار سخت و پیچیده خواهد کرد (با اشاره به ترور دانشمند هستهای ایران).فریدمن در عین حال خواستار حفظ اهرم فشار آمریکا یعنی تحریمهای نفتی تا زمان حل شدن معادلهی برنامهی موشکی ایران میشود.
این مقاله آنچنان در فضای داخلی آمریکا پرسروصدا شد که ایلان گلدنبرگ، یکی از اعضای موثر در حوزهی سیاستگذاری تیم بایدن در حوزهی ایران مجبور به واکنش شد. او در رشته توییتی اولا از سیاست اول مذاکره در مورد برنامهی هستهای دفاع میکند؛ چراکه باعث اعتمادسازی طرف ایرانی برای انجام مذاکرات و توافق بیشتر در حوزههای موشکی و منطقهای میشود؛ درحالیکه شروع کار با مسالهی موشکی را به منزلهی انسداد در روند مذاکرات میپندارد. او در عین حال برنامهی هستهای ایران را یک مسالهی جهانی و برنامهی موشکی ایران را به سطح منطقهای تنزل میدهد و به همین دلیل از اولویت مسالهی هستهای بر موشکی دفاع میکند. او در لابهلای نوشتهی خود بر این مساله نیز تاکید میکند که قرار نیست آمریکا با بازگشت به برجام، اهرم فشار خود را از دست دهد بلکه تحریمهای غیربرجامی را در دست خود حفظ میکند؛ ضمن اینکه در صورت به بنبست خوردن مذاکرات در مراحل پس از برجام، آمریکا بهطور «یکجانبه» نه چندجانبه تحریمهای بینالمللی علیه ایران را بازمیگرداند.
گلدنبرگ که در اواخر جولای امسال استراتژی 10 هزار کلمهای تیم بایدن در قبال ایران را تدوین کرد و آن را در اختیار جیک سولیوان قرار داد، بر این مساله پای میفشارد که هیچ کس در واشنگتن از اجرای نامحدود و بیچارچوب برجام حمایت نمیکند. اگر مذاکرات اصلاحی برجام، موشکی و نقش منطقهای در آینده در کار نباشد برجامی نیز در کار نخواهد بود.
این مجادلهی مکتوب میان دو چهرهی مهم منتسب به دموکراتها و تیم بایدن نشاندهندهی بروز برخی اختلافات درونحزبی و احتمالا دروندولتی در مورد نوع مواجهه با تهران است و ممکن است طی ماههای آینده به تناسب تحولات منطقه و رفتار ایران افزایش نیز پیدا کند بهخصوص که همه در آمریکا به این اجماع نظر رسیدهاند که پس از ترور مهرهی کلیدی ایران در حوزهی هستهای و موشکی کار برای بایدن دشوارتر خواهد شد و استراتژی او برای کار با ایران با چالشهای بیشتری مواجه میشود. اگر در 5 ژانویه سرنوشت کرسیهای ایالت جورجیا نیز در سنا مشخص شود و جمهوریخواهان بتوانند اکثریت خود را در این مجلس حفظ کنند، فشارهای سیاسی بر بایدن در مورد چگونگی کار با ایران شدت نیز خواهد یافت. به هر حال آنچه مشخص است ایران کماکان یک موضوع اختلافی و نه اجماعی در واشنگتن خواهد بود و خود به محلی برای بروز اختلافات داخلی در آمریکا تبدیل خواهد شد.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.