آیا ایران و شورای همکاری خلیج فارس به سمت مصالحه بزرگ می روند؟

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
نفوذ در حال کاهش ایالات‌متحده آمریکا در منطقه؛ ایران و سایر کشورهای عربی خلیج‌فارس را با دو گزینه روبرو کرده است: یا واقعیات تغییریافته را نادیده بگیرند و درگیر کشمکش شوند و به سمت دولت شکست‌خورده حرکت کنند یا به قطب مشترک انرژی جهان و دروازه اقتصادی آسیا، اروپا و حتی آفریقا تبدیل گردند.
 

منازعات و درگیری‌های اخیر در سوریه، عراق، یمن و لبنان محصول رقابت چند دهه‌ای ایالات‌متحده و ایران می‌باشد که منطقه را به دو قطب متضاد تقسیم‌بندی کرده است. برخی در تحلیل این رقابت، آن را بازی حاصل جمع صفر ( برد یکی، باخت دیگری) و برخی دیگر آن را یک راه‌حل «برد – برد» برای منطقه می‌دانند. در مورد راه‌حل برد – برد، تاکنون ابتکارات صلح زیادی از سوی ایران، کویت و عمان مطرح‌شده؛ اما با موفقیت همراه نبوده است. بازیگران منطقه‌ای و جهانی تنها به این دلیل با طرح‌های صلح مخالفت کرده‌اند تا بتواند درصحنه‌های درگیری در منطقه، اهرم‌های قدرت و نفوذ خود را افزایش دهند.

 

اهمیت رو به رشد چین و روسیه در منطقه

در سال 2013م، پس از حمله شیمیایی به غوطه و عقب‌نشینی دولت باراک اوباما از حمله نظامی به سوریه به دلیل آنچه نقض خط قرمز توسط بشار اسد عنوان شده، « عادل الجبیر» وزیر امور خارجه سابق عربستان سعودی به مافوق خود در ریاض گفت: « ایران، قدرت بزرگ جدید در منطقه خاورمیانه است.» سرنگونی هواپیمای بدون سرنشین آمریکا در مرزهای ایران و حمله به پایگاه نظامی عین الاسد آمریکا در عراق در واکنش به ترور ژنرال قاسم سلیمانی، باعث شد تا اعتماد دولت‌های عربی شورای همکاری خلیج‌فارس نسبت به تضمین امنیتی ایالات‌متحده در منطقه کاسته شود.

 

هنگامی‌که انصار الله یمن با سلاح‌های دقیق هدایت‌شونده، تأسیسات نفتی، پالایشگاه‌ها، بنادر، کشتی ، زیرساخت‌ها و مکان‌های نظامی در جیزان، نجران، فجیره، عبقیق، ریاض و جده را مورد هدف قرار دادند؛ ایالات‌متحده در واکنش ، هیچ اقدامی انجام نداد.  علی‌رغم شدت تهدیدات آمریکا علیه ایران و متحدانش در دوران دولت ترامپ؛ پنتاگون از تقابل نظامی با این کشور خودداری نمود و این کنش باعث تضعیف بیش‌ازپیش اعتبار و پرستیژ ایالات‌متحده آمریکا در منطقه گردید و همین امر موجب شد تا شرکای آمریکا در منطقه خاورمیانه به سمت متحدان دیگر به‌خصوص چین و روسیه قدم بردارند.

 

پس از اعلام برنامه ابتکار عمل یک کمربند و یک جاده ( BRI)، بزرگ‌ترین پروژه سرمایه‌گذاری جهانی از زمان طرح مارشال، چین، توافق‌نامه راهبردی جامعی را با ایران، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، عمان، کویت و عراق امضا کرده که شامل سرمایه‌گذاری در محدوده صد میلیارد دلار می‌باشد. درحالی‌که چین؛ منابع مالی را روی میز می‌آورد؛ روس‌ها با ظرافت دیپلماتیک و عزم و توانایی نظامی غیرمعمول و مؤثر در خاورمیانه، باعث شده تا حتی نزدیک‌ترین شرکای ایالات‌متحده در منطقه به سمت مسکو حرکت کنند. در سال 2015م، روس‌ها با پشتیبانی هوایی از دولت سوریه و متحدانش توانستند در نبرد با ناتو و شبه‌نظامیان تحت حمایت شورای همکاری خلیج‌فارس به پیروزی دست یابند و روند جنگ سوریه را به‌طورکلی تغییر دهند. روس‌ها در کنار دستاوردهای میدانی در بحران سوریه، روابط خود را با تمامی دولت‌های متخاصم از ترکیه و قطر گرفته تا عربستان سعودی و امارات متحده عربی را حفظ کرده است.

 

برنامه ابتکار یک کمربند و یک جاده، نیازهای انرژی و ترس از جدایی‌طلبان اویغور، مهم‌ترین ملاحظاتی می‌باشند که در غرب آسیا و خلیج‌فارس در اولویت سیاست خارجی چین قرارگرفته است. از سوی دیگر روس‌ها به دنبال آن هستند تا نقش جهانی خود را مجدداً ایفاء کنند و از مرزهای خود محافظت نمایند. این دو قدرت بزرگ؛ در طول بحران سوریه به کشوری ( ایران) برخورد کرده‌اند که ضمن برخوردی از تمدن دیرینه و حفظ امنیت سرزمینی ، از اصول بین‌المللی عدم‌مداخله، حاکمیت و تمامیت ارضی حمایت می‌کند و به‌شدت با افراط‌گرایی جهادی مبارزه می‌نماید. این کشور ضمن اولویت‌بخشی به توسعه اقتصادی داخلی، با دو کشور چین و روسیه در خنثی سازیِ توسعه‌طلبی‌های نظامی و اقتصادی ایالات‌متحده در منطقه منافع مشترکی دارد.

 

در ماه مارس، ایران و چین توافق‌نامه استراتژیک بیست‌وپنج‌ساله را به امضا رساندند که شامل تمامی حوزه‌های اقتصادی، نظامی، کشاورزی، حمل‌ونقل، انرژی، فن‌آوری و فرهنگ می‌باشد. اگرچه در مورد سودمندی نهایی این توافق‌نامه، سؤالات و گمانه زنه هایی مطرح است؛ اما آنچه در اینجا مهم است ،حمایت و پشتیبانی چین از ایران در مقابل فشار حداکثری آمریکا می‌باشد که از یک‌سو، تهران را از انزوای جهانی خارج کرده و از سوی دیگر گزینه‌ها و انعطاف‌پذیری‌های بیشتری به ایران اعطا کرده است. همکاری با چین به هدف بلندمدت ایران برای پیشبرد ترتیبات امنیتی منطقه‌ای در خلیج‌فارس کمک می‌کند که جز اهداف سیاسی چین می‌باشد. در ماه گذشته، « وانگ یی» وزیر امور خارجه چین، در همین راستا به عربستان سعودی سفر کرد و محور اصلی این دیدارها، اهداف متقابل، صلح و ثبات منطقه‌ای بود.

 

بر اساس سرمقاله عرب نیوز، دو کشور در چندین موضوع به‌خصوص ابتکار 5 ماده‌ای برای دستیابی به صلح و ثبات در خاورمیانه، احترام به پیروی از عدالت، دستیابی به منع اشاعه سلاح اتمی، تقویت امنیت جمعی و تسریع همکاری در حوزه توسعه به توافق دست یافتند. دیدار مقامات چین ب عربستان سعودی در حالی صورت می‌گیرد که قبل از آن، سرگئی لاوروف دریک دیدار چهارروزه به عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر سفرکرده است؛ جایی که روس‌ها به دنبال بهره‌برداری از خلاء ناشی از خروج آمریکا از منطقه هستند. با توجه به شواهد و مدارکی که از تعهد این کشور در قبال سوریه مشاهده کرده‌ایم ، عزم روسیه برای تأمین امنیت منطقه را نباید دست‌کم گرفت.

 

ایالات‌متحده آمریکا به‌ مثابه مانعی برای گفتگوی منطقه‌ای

چینی‌ها و روس‌ها به‌خوبی می‌دانند که این ایران است که امنیت منطقه‌ای خلیج‌فارس را به‌شدت ارتقا داده و این ایران است که از توقف درگیری‌ها ، بیشترین سود را خواهد برد. از زمان انتخاب رئیس‌جمهور حسن‌روحانی در سال 2013م، تهران در هر فرصتی که به دست آورده بر گفتگوی منطقه‌ای تأکید کرده است که آخرین نمونه آن، طرح « صلح هرمز» در سازمان ملل ( 2019) می‌باشد که بر حل مسائل حیاتی همکاری یعنی امنیت و آزادی دریانوردی تأکید داشته است. حسن روحانی رئیس‌جمهور ایران همچنین به بزرگ‌ترین مانع احتمالی این طرح یعنی جاه‌طلبی‌های هژمونیک ایالات‌متحده اشاره کرد و گفت: « صلح ، امنیت و استقلال همسایگان ما، صلح ، امنیت و استقلال ماست. آمریکا همسایه ما نیست. این جمهوری اسلامی ایران است که با شما همسایه است .در صورت بروز حادثه ، ما و شما تنها خواهیم ماند. ما با هم همسایه هستیم و نه با ایالات‌متحده آمریکا».

 

اما این طرح  توفیقی نداشت زیرا کشورهای عربی همچنان به سمت ایالات‌متحده تمایل دارند و در منازعات منطقه به دنبال افزایش قدرت و نفوذ خود هستند. علاوه بر این، دولت‌های تندرو عربی معتقدند که هنوز می‌توان ایران و شرکایش را شکست داد؛ اما همه شواهد نشانگر این است که هیچ چشم‌انداز برای پیروزی بر ایران وجود ندارد. اما از سوی دیگر، ایران، عمان، عراق ، کویت و قطر تمایل دارند که برای رهایی از این بحران‌ها، سناریوی برد – برد وجود دارد و می‌توان درگیری‌ها را متوقف، همکاری‌ها را آغاز و به امنیت و توسعه و رفاه دست‌یافت. اما ، قبل از وقوع هر یک از این موارد ، ایالات‌متحده باید از معادله خارج شود.

 

از زمان ترور قاسم سلیمانی، فرمانده ارشد نیروی قدس سپاه پاسداران در ژانویه 2020م، ایران متعهد شده که تمامی نیروهای ایالات‌متحده را از منطقه خارج کند. آمریکایی‌ها نمی‌توانند طرف صلح باشند. آن‌ها مانع اصلی هرگونه صلح هستند؛ اما روسیه و چین مانعی برای صلح نیستند ؛ زیرا آن‌ها از روابط خوبی با همه طرف‌ها برخوردارند و در چند سال گذشته بدون تعصب؛ روابط دوجانبه خود را با ایران و کشورهای عربی تقویت کرده‌اند. امروزه دشمنان ایران در ائتلاف‌های فرصت‌طلبانه‌ای به سر می‌برند که می‌توانند به طرز چشمگیری از هم دور شوند؛ زیرا ارزش‌های آن‌ها: قدرت ، هژمونی و انباشت ثروت است. کشورهای عربی مخالف ایران، نسبت به تضمین امنیتی ایالات‌متحده آمریکا بی‌اعتماد هستند و اکنون به دنبال کسب حمایت از یک کشور بسیار ضعیف‌تر یعنی رژیم صهیونیستی هستند. اقتصاد ایران علی‌رغم تحریم‌های فلج‌کننده ، نسبتاً پایدار است. این کشور در متنوع سازی اقتصاد خود گام‌های مؤثری برداشته است. نکته در اینجا این نیست که دشمنان ایران را نادیده بگیریم یا ایران را ستایش کنیم, اما ارزیابی صادقانه این است که تحولات جهانی به‌سرعت در حال تغییر هستند و سرنوشت آینده نامشخص است.

 

زمینه  مشترک در خلیج‌فارس

جمعیت خلیج‌فارس از تاریخ مشترکی برخوردار هستند. امروز ، به‌استثنای عربستان سعودی و بحرین ، ایران با سایر کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس روابط دیپلماتیک و بعضاً منافع اقتصادی عمیقی دارد. امارات متحده عربی علی‌رغم اینکه در درگیری‌های مختلف منطقه‌ای مخالف منافع ایران است ؛اما باارزش سالانه 14.3 میلیارد دلار ، دومین شریک تجاری ایران در جهان است. ایجاد یک معماری امنیتی منطقه‌ای تنها به نفع ایران و شورای همکاری خلیج‌فارس نخواهد بود؛ بلکه می‌تواند زمینه حل تنش‌های داخلی اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس، درگیری‌های مرزی، آزادی دریانوردی، تنظیم قیمت نفت، ممانعت از رقابت تسلیحاتی منطقه‌ای، و همکاری برای مبارزه با تروریسم را فراهم کند.

 

نویسنده در بخش پایانی یادداشت معتقد است: « نفوذ در حالِ کاهش ایالات‌متحده آمریکا در منطقه؛ ایران و سایر کشورهای عربی خلیج‌فارس را با دو گزینه روبرو کرده است: یا واقعیات تغییریافته را نادیده بگیرند و درگیر کشمکش شوند و به سمت دولت شکست‌خورده حرکت کنند یا به قطب مشترک انرژی جهان و دروازه اقتصادی آسیا، اروپا و حتی آفریقا تبدیل گردند».

 

 

 

منبع:https://rahbordemoaser.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟