در این اواخر، تحولات شتابان خاورمیانه بهگونهای شکل میگیرد که منافع ژئوپلیتیک ایران را تأمین میکند. این تحولات عمدتا در چارچوب خروج نیروهای آمریکایی از خاورمیانه، به ویژه عقبنشینی آنها از منطقه خلیج فارس رونما میشود، در حالی که دولت جمهوری اسلامی ایران همواره حضور نیروهای آمریکایی در منطقه را تهدیدی برای خود تلقی میکند.
دولت جو بایدن اخیرا اعلام کرد که قصد دارد نیروهای آمریکایی را تا ماه سپتامبر آینده از افغانستان، همسایه شرقی ایران خارج کند، این در حالی است که حملات شبه نظامیان عراقی علیه ایالات متحده در پایگاههای نظامی در عراق و سوریه افزایش یافته است. علاوه براینکه چین با اتخاذ اقداماتی به منظور تحکیم حضورش به عنوان جایگزینی برای خروج آمریکا، سعی دارد موقعیت خود را در منطقه، مورد بازنگری قرار دهد. در همین راستا، وانگیی، وزیر امور خارجه چین، افزون بر سفر به ترکیه و ایران، از چند کشور خلیج فارس دیدار کرد و چند روز پیش وارد سوریه شد و بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه پس از ادای مراسم تحلیف، با وی دیدار کرد. البته بازدید وانگیی از دمشق، پرسشهای متعددی را در مورد حضور چین در سوریه مطرح میکند.
تردیدی نیست که تحولات شتابان اخیر، باعث مطرح شدن سوالات بسیاری میشود، از جمله اینکه آیا ایالات متحده در صدد حل بحرانهای منطقه است یا قصد دارد با آنها به عنوان بحرانهای مزمن ناشی از ماهیت تعاملات در خاورمیانه رفتار کند؟ آیا خروج آمریکا از منطقه به معنای کنار گذاشتن متحدان آمریکا است یا اینکه گزینه فعال و موثر دیگری در راه است؟ آیا جو بایدن میخواهد سیاست بازدارندهای را برای جلوگیری از تهدید ایران و شبه نظامیان وابسته به آن اتخاذ کند؟ آیا تحولات اخیر به ایجاد ثبات در منطقه منجر خواهد شد یا اینکه به زودی در خاورمیانه شاهد تنشهای بیشتری خواهیم بود؟
در این میان، برخی معتقدند که ادامه حملات شبه نظامیان عراقی، همزمان با مذاکرات غیرمستقیم تهران با ایالات متحده در وین، نشاندهنده کمرنگ شدن نفوذ ایران بر شبه نظامیان عراقی است و کشته شدن قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس در سال گذشته، علاوه بر تضاد منافع و فشارهای مالی در تهران، باعث شده است روابط ایران با برخی از گروه شبه نظامی در عراق به سردی گراید. اما به باور من، ادامه حملات مزبور دلایل دیگری نیز دارد که عمدهترین آنها، تفاوت بین رویکرد دولت بایدن با شیوه برخورد دولت قبلی است، به ویژه اینکه واکنش دونالد ترامپ یا حملات انتقامجویانه وی هرگز قابل پیشبینی نبود همانگونه که در یک اقدام سریع، قاسم سلیمانی را هدف حمله قرار داده و ترور کرد. در حالیکه دولت بایدن مسائلی از جمله بازگشت به برجام، مهار ایران، کاهش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه و عدم استفاده از ابزار نظامی را در دستور کار خود قرار داده است و به همین دلیل نمیخواهد برای نشان دادن واکنش در برابر حملات شبه نظامیان، اقدام عجولانهای اتخاذ کند و نخستین واکنش آن، حمله به پایگاههای شبه نظامیان مستقر در سوریه در ماه فوریه گذشته بود. این در حالی است که از زمان رویکار آمدن دولت بایدن، پایگاههای ایالات متحده در عراق علاوه بر ۱۷ حمله موشکی، در معرض حدود هشت حمله پهپادی قرار گرفته اند.
بنابراین، ادامه حملات شبه نظامیان به منظور تداوم فشار بر ایالات متحده همزمان با مذاکرات وین، به نفع ایران است. با این حال، با نزدیک شدن به زمان آخرین دور مذاکرات وین، تهران خواستار به تعویق انداختن مذاکرات شد تا رایزنیها در داخل ایران به اتمام رسد. سپس شورای امنیت ملی ایران توافق با ایالات متحده را به بهانه لزوم پیروی از قانون تصویب شده توسط مجلس شورای اسلامی، که دولت را ملزم به غنیسازی اورانیوم تا مرز ۲۰ درصد میکند، رد کرد، مگر اینکه واشنگتن تحریمهایی اِعمال شده علیه ایران را لغو کند. البته موضع اخیر ایران، تنها بازتاب دهنده تعلل و بهانهتراشی نیست، بلکه تلاش برای کسب زمان است، علاوه براینکه ایران با اتخاذ این رویکرد، میکوشد ایالات متحده را تحت فشار قرار دهد تا روند انتقال پایگاههای آمریکایی از منطقه خلیج فارس به نقاط دیگر جهان، با سرعت و شتاب بیشتری انجام شود.
از اینرو، حملات فزاینده شبه نظامیان عراقی علیه حضور آمریکاییها در عراق علاوه بر بازنگری واشنگتن در مورد حضور نظامیاش در خاورمیانه و کاهش شمار نیروها و پایگاههایی آمریکایی، به ویژه آنهایی که در نزدیکی ایران و تحت خطر حملات موشکی و پهپادی شبه نظامیان وفادار به ایران قرار دارند، نه تنها ایالات متحده را برای کاهش حضور آمریکاییها در منطقه تحت فشار قرار میدهد، بلکه میتواند باعث انتقال برخی از پایگاههایی آمریکایی از قطر به اردن شود.
البته ایران قدرت کافی برای تحت فشار قرار دادن ایالات متحده به منظور انتقال نیروهای آمریکایی از خلیج فارس را ندارد و چنین اقدامی تنها به دلیل ارزیابیهای دولت آمریکا و دلایل متعلق به استراتژی امنیت ملی آن کشور میتواند صورت گیرد، اما بحث این است که دولت ایران از هر تغییر و تحولی برای تأمین منافع خود بهرهجویی میکند.
به نظر میرسد که ایران برای تحقق این هداف گامهایی را برداشته است، همانطور که چند ماه پیش گروههای شبه نظامی جدیدی در عراق ظهور کردند که با حشد الشعبی که وفاداری خود را به دولت ایران اعلام میکند، هیچ ارتباطی ندارند. سپس، فعالیتهای گروههای مزبور آغاز شد و گروه عراقی موسوم به “سرایا اولیاء الدم” مسئولیت تعدادی از حملات ضدآمریکایی در عراق را بر عهده گرفت.
البته گروههای شبه نظامی جدید را برخی وابسته به ایران و برخی دیگر آنها را ناشی از وقوع تنش میان شبه نظامیان عراقی وابسته به ایران میدانند. با این حال، تصمیم آمریکا برای انتقال برخی از پایگاههایش از منطقه خلیج فارس به اردن، به نفع ایران است، به ویژه اینکه تهران همواره خواستار خروج نیروهای آمریکایی از منطقه است تا بتواند بار دیگر نقش پلیس خلیج فارس را بازی کند و قدرت نظامی خود را به نمایش گذارد، در حالیکه تلاشهای دیپلماتیک آن در مذاکرات وین نیز به عنوان پوششی برای تشدید سایر فعالیتهای منطقهای با هدف تحت فشار قرار دادن ایالات متحده از طریق شبه نظامیان وابسته به تهران ادامه دارد.
در پاسخ به حملات پهپادی شبه نظامیان، ایالات متحده مواضع گروههای مسلح مورد حمایت ایران در نزدیکی مرزهایهای عراق و سوریه را هدف حمله قرار داده، مراکز عملیاتی و انبارهای اسلحه آنها را بمباران کرد و در نتیجه، دو موضع شبه نظامیان در سوریه و یک موضع آنها در عراق هدف حمله قرار گرفت.
از سوی دیگر، اعلام شد که ناتو قصد دارد شمار نیروهایش در عراق را از پانصد نفر به چهار هزار نفر افزایش دهد. هرچند ناتو در عراق ماموریت آموزشی و مشورتی دارد که هدف از آن اصلاح بخش امنیتی است، اما دبیر کل ناتو از گسترش ماموریت نیروهای ناتو برای از بین بردن بقایای سازمان داعش صحبت کرد. بدین ترتیب، برخی معتقدند که گسترش عملیات ناتو برای مقابله با حملات شبه نظامیان عراقی، ممکن است به عنوان جایگزینی برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق باشد.
با آنکه دولت بایدن ممکن است قصد داشته باشد با خروج نیروهای آمریکایی از خاورمیانه یا کاهش حضور نظامی، بدون اینکه نیروها و منافعش در معرض خطر قرار بگیرند، در قبال اقدامات ایران و شبه نظامیان وفادار به آن پاسخ دهد، اما واقعیت این است که اتخاذ چنین تصمیمی به ایران اجازه میدهد تا قدرت خود را بار دیگر در منطقه خلیج فارس به نمایش گذارد، علاوه براینکه، تصمیم مزبور با دیدگاه ایران در رابطه به امنیت خلیج فارس در غیاب حضور نظامی آمریکا، همسویی دارد.
همچنان، ممکن است واشنگتن به این عقیده باشد که افزودن اسرائیل به فرماندهی عملیات مرکزی بهجای فرماندهی اروپا، عامل بازدارندهای برای جلوگیری از اقدامات ایران باشد، اما این رویکرد در عین حال، میتواند تبدیل به انگیزهای برای تشدید تنش و درگیری در منطقه شود. در نتیجه، میتوان گفت که دولت بایدن نیاز به بذل تلاشهایی بیشتری برای مهار ایران دارد، به ویژه اینکه تهران سعی دارد مذاکرات وین را همچنان به تعویق اندازد تا از یک سو، موفقیتهایی را در برنامه هستهای به دست آورد و از سوی دیگر، به حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس پایان دهد، در حالیکه روسیه و چین برای پر کردن جای خالی آمریکا، لحظه شماری میکنند.
منبع:https://www.independentpersian.com
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.